مرآت دز



همزاد

در مورد همزاد داشتن انسان ها، چند روایت وارد شده است.

از جمله در روایات آمده که خداوند متعال به ابلیس فرمود: فرزندی به آدم نمی دهم، جز این که مانندش را به تو دهم، و هر آدمی، هم زاد شیطانی دارد.[1]

در روایت دیگری آمده است که پیغمبر(ص) فرمود: چه بسا که هیچ کس نباشند جز آن که همزاد او از جنّ برای او گماشته شده است، گفتند: یا رسول اللَّه آیا برای شما هم هست؟ فرمود: برای من نیز هست، جز این که خدا یاریم داده که او تسلیم من شده است و مرا جز به نیکی واندارد(و من از او در سلامت هستم).[2]

مقصود پیغمبر اکرم(ص) در این روایت، بر حذر داشتن دیگران از فتنه هم زاد و وسوسه و اغوای او است، و به ما آگاهی داده که او همراه ما است که تا حد امکان خود را از او نگهداریم.

بنابراین، با توجه به این که خداوند پیامبران را برای هدایت بشر فرستاده، از طرفی هم شیطان و فرزندانش ساکت و خاموش ننشستند؛ بلکه کمین نمودند تا فرزندان آدم را به انحراف بکشند؛ بدیهی است شیطان تنها بر آن عدّه از انسان ها مسلّط می شود که آنان از یاد خدا غافل شوند. از این رو خداوند در قرآن می فرماید: و هر کس از یاد خدا روی گردان شود شیطان را به سراغ او می فرستیم، پس همواره قرین او است»![3]

منظور روایات از همزاد یعنی هر انسانی که خلق می شود؛ همزمان هم یک شیطان هم خلق می شود. کار شیطان فقط دعوت و شیرین جلوه دادن معصیت است؛ لذا نمی تواند فردی را وادار به گناه کند.

باید به این نکته توجه داشت که همزاد غیر از بختک است که بعضی معتقدند. در عقیده این افراد بختک گلوی انسان را در حد خفگی در خواب فشار می دهد که قطعاً چنین موجودی وجود ندارد. این مسئله حاکی از تحریک قوه تخیل فرد و یا بیماری تنفسی او است. همزاد هیچ آزار و اذیت فیزیکی به انسان نمی رساند و فقط او را به سمت گناه و معصیت دعوت می کند و انسان می تواند با ایمان و اعمال صالح او را ناامید کند. در قیامت عده ای از مجرمین گناهشان را به گردن شیطان انداخته و می گویند: شیطان باعث گمراهی ما شد. به فرموده قرآن شیطان می گوید: ما کانَ لِی عَلَیکمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکمْ[4] من بر شما سلطه ای نداشتم جز این که شما را دعوت کردم و شما هم استجابت نمودید. پس مرا ملامت و سرزنش نکنید. خودتان را سرزنش کنید.

[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏60، ص 306، مؤسسة الوفاء، بیروت . لبنان، 1404 هـ. ق.

[2]. همان، ص 298.

[3]. زخرف، 36 آیه .

[4]. ابراهیم، آیه 22.


وهابیت را با این کتاب‌ها بشناسید

به گزارش 

خبرگزاری تسنیم، مجمع ناشران انقلاب اسلامی همزمان با انتشار خبر شهادت شیخ نمر به دست آل سعود، اقدام به معرفی چند عنوان کتاب به منظور آشنایی بیشتر مخاطبان با تفکر وهابیت کرده است.

پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرموده‌اند: آنان قرآن را خوب تلاوت می‌کنند؛ اما آیه‌هایش از حنجرشان هم رد نمی‌شود! از دین خارج می‌شوند، آنچنان که تیر از کمان خارج می‌شود و دیگر به طرف دین باز نمی‏گردند؛ همانگونه که تیر دیگر به کمان برنمی‏‌گردد. اینان هیچ بهره‌ای از قرآن نمی‌برند». سخن از مردمانی است که کمتر از سه قرن پیش، ناگاه در میان مسلمانان ظاهر شدند و کتاب خدا را بر سردست گرفتند و دم از توحید زدند و با جنایت‌ها و تأویل آیات قرآنی، مسیر اسلام را به انحراف کشیدند. این بسته مطالعاتی، حاصل دست‌چینی از بهترین کتاب‌هایی است که درباره تاریخچه و عقاید فرقه وهابیت» سخن گفته و به معرفی شخصیت‌های معروف و جریان‌های فکری آن پرداخته است.

نکته قابل توجه اینکه در بین آثار عربی، کتاب‌های خوب و مفید بسیاری قابلیت دارند که در چنین بسته‌‏ای به کار آیند؛ اما به اقتضای حال مخاطبان، این کتاب‏‌ها از بین ده‌ها کتب فارسی موجود، از بهترین‏‌ها گلچین و ارائه شده است. آنچه در این مجموعه قابل ذکر است، سطح‏‌بندی کتب به فراخور سطح معلومات و آمادگی مخاطبان است که در دو سطح مبتدی و پیشرفته می‏‌توان از این بسته پیشنهادی استفاده کرد. بسته پیشنهادی به این شرح است:

نظری بر تاریخ وهابیت
زهرا مسجدجامعی
صریر دانش

وهابیت فرقه‌ای است که با گذشت حدود سه قرن از پیدایش آن، بسیاری از ممالک اسلامی و به‌خصوص مرکز پیدایش اسلام، سرزمین حجاز را تحت تأثیر خود قرار داده است. کتاب پیش‌رو، تاریخ وهابیت را به شیوه‌ای خاص مرور می‌کند. عقاید وهابیت و بحث کلامی آن به صورت مختصر و گذرا است و نویسنده درصدد است تا با زبانی ساده اما عالمانه، تاریخچه وهابیت را در سه مرحله تبیین کند و در اختیار محققان قرار دهد.

چهارچوب اصلی کتاب را این موضوعات تشکیل می‌دهد: معرفی کلی از وهابیت شامل معرفی افراد تأثیرگذار در تأسیس این فرقه، خاستگاه رشد و نمو وهابیت، تاریخچه وهابیت در سه مرحله، از اندیشه‌ها و تفکرات وهابیت تا ابتدای زمامداری عبدالعزیز و از اوایل قرن بیستم، مقارن زمامداری عبدالعزیز، تا زمان کنونی. در پایان، تشکیلات و نفوذ وهابیت در کشوهای مختلف و برخی اعتقادات وهابیون بررسی شده است. سعی نگارنده، معرفی کامل و دورنمایی واضح از وهابیت است.

تاریخ وهابیان
ایوب صبری پاشا، علی‌اکبر مهدی‌پور
طوفان

وهابیت در قرون اخیر، سعی در ترویج افکار منحرف خود کرده است و در سال‌های اخیر با تزریق منابع مالی و حمایت معنوی آل‌سعود توانسته تا حدودی در برخی مناطق نفوذ پیدا کند. این فرقه گمراه، دارای سوابقی تاریک و پر از جنایات است که اطلاع از این جنایات، می‌تواند پرده از چهره ظاهراً اسلامی این فرقه بردارد. کتاب پیش‌رو نوشته چهره سرشناس اهل سنت سرتیپ ایوب صبری» است. نویسنده سعی کرده است تا قدم‌به‌قدم چهره وحشیانه وهابیت را از زمان پیدایش به تصویر بکشد و آمار وحشتناک این اعمال غیرانسانی را به خوبی نشان دهد. نگارنده کار وهابیت را مشابه کار قرامطه دانسته و بخشی از کتاب را به موضوع قرامطه اختصاص داده است. استیلای وهابیان بدکردار بر مدینه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، استیلای وهابیان بر بلده طیبه پروردگار و فرمان رهاسازی حرمین شریفین، برخی سرفصل‌های این کتاب است.

فرقه‏‌ای برای تفرقه
نجم‌الدین طبسی
مشعر

وهابیت، فرقه‌ای گمراه است که با حمایت دولت‌های استعماری تاکنون دوام پیدا کرده است. این فرقه، بی‏‌شک عاملی مهم برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان است. کتاب پیش‌رو توسط نویسنده‏ای برجسته در حوزه نقد وهابیت تدوین شده است و پیش از پرداختن به عقاید وهابیان به تاریخچه مؤسسان و مروجان آن، یعنی ابن‌تیمیه و محمدبن‌وهاب و نقش آنان در ایجاد اختلاف و درگیری بین امت واحد اسلامی و ازهم‌پاشیدن صفوف مسلمین پرداخته است. بیان نگاه‌های منفی علمای مشهور اهل سنت نسبت به ابن‌تیمیه، محمدبن‌عبدالوهاب و ابن‌قیم و جمع‌آوری آن در چند صفحه، راه را برای پذیرش این نکته که این فرقه، فرقه‌‏ای گمراه است را آسان‏تر کرده است. هدف نگارنده از این کتاب، آشناکردن خوانندگان با خطر واقعی وهابیت برای اسلام و مسلمین است. استفاده از منابع متعدد و دسته‌اول اهل سنت و تتبع خوب نگارنده از ویژگی‌های خوب این کتاب است.

تبارشناسی سلفی‌‏گری و وهابیت جلد 1
سیدمهدی علی‌زاده
دفتر تبلیغات اسلامی

کتاب سلفی‏‌گری و وهابیت» در سه جلد توسط نویسند‏ه متخصص در مباحث اهل سنت و فرقه وهابی نگاشته شده است. نگارنده در این مجلد (جلد 1) به تبارشناسی یا تاریخ وهابیت(سلفی‌گری) پرداخته است و با قلمی روان اما علمی با استناد به منابع متعدد و معتبر، تاریخ این فرقه را کندوکاو کرده است. این کتاب برای افرادی قابل استفاده است که آشنایی اجمالی با مباحث کلی وهابیت داشته باشند. سیر منطقی مباحث و جامعیت آن از ویژگی‌های بارز این تحقیق است. در نگاه نگارنده، وهابیت چیزی غیر از اهل سنت است و رابطه وهابیت با سلفی‌گری، رابطه عموم و خصوص مطلق است. این پژوهش، جهان اسلام را در یک‌سو و وهابیت را در سوی دیگر فرض کرده است؛ ازاین‌رو برای اهل سنت نیز قابل استفاده خواهد بود.

تقاریر نجد
علی موجانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

کتاب پیش‌رو از مستندات تاریخی و اطلاعات تازه بهره گرفته و دربرگیرنده اطلاعات تازه و مستنداتی از بایگانی نخست‌وزیری جمهوری ترکیه در سال‌های مقارن با دعوت پیشوای وهابیان نجد، شیخ محمدبن‌عبدالوهاب و همچنین بازخوانی و ترجمه دقیق متن کامل یک‌صد سند مهم تاریخی در فاصله سال‌های 1200 ـ 1237هجری قمری و نیز سال‌شماری از تحولات این بازه زمانی است. این نوشتار با هدف آغاز مطالعات جدی‌تر در زمینه تاریخ شکل‌گیری مذهب وهابیت، بدون درنظرگرفتن مباحث فقهی و کلامی آن صورت گرفته که در نوع خود، کاری بدیع و نوآورانه است. این پژوهش کوشیده است مبنای کار خود را بر جمع‌آوری اسنادی قرار دهد که در آرشیوهای دولتی و وزیر دولت عثمانی و گزارش‌های پادشاهان نجد، شام، مصر، عراق و حجاز در سال‌های 1200 تا 1237 ه.ق بوده است. گزارش‌های این کتاب، مجموعه‌ای از اطلاعات نویافته تاریخی است که حوادث مهم آن سال‌ها را روشنی تازه‌ای می‌بخشد.

آیین وهابیت
آیت‌الله جعفر سبحانی‌
مشعر

آیت‌الله جعفر سبحانی از چهرهای برجسته در نقد وهابیت است. ایشان در این کتاب با تکیه بر نص صریح قرآن و روایات نقل شده از پیامبر گرامی اسلام به شبهات مطرح شده از سوی وهابی‏ها پاسخ داده است و صحت ادعای آنان را باطل کرده است. نویسنده در ابتدا به بررسی تاریخچه و چگونگی شکل‌گیری این فرقه می‏پردازد و سپس در طی بیست فصل، مهم‌ترین عقاید وهابیان را نقد می‌کند.

از ویژگی‌های بسیار مهم این کتاب، ارائه پاسخ‌های جامع و کامل و پرهیز از هرگونه جانب‌داری و تعصب است؛ به‌طوری‌که در اثبات هیچ ادعایی، به منابع روایی شیعه بسنده نکرده و تمامی استدلال‌ها براساس کتب مورد قبول اهل تسنن است. مباحث کتاب از این دست هستند: زیارت قبور ائمه و اولیای خدا، توسل، تبرک و استشفا، بزرگداشت موالید و وفیات اولیای خدا، مسئله شفاعت، اعتقاد به سلطه غیبی و بررسی مسئله نذر و قسم.

در ساحل حقیقت
رضا محمدی
مشعر

کتاب پیش‌رو پاسخ به بخشی از شبهه‌هایی است که وهابیت مطرح کرده است و غالباً شبهاتی است که در مکه و مدینه برای ایجاد تشویش در اعتقادات محکم شیعه وارد می‌کند. شبهات و سؤالاتی درباره ازدواج امام حسین علیه‌السلام با دختر پادشاه ایران و علاقه خلیفه دوم به خاندان پیامبر، شرک‌نبودن توسل به امامان مدفون در بقیع، آگاهی مردگان از احوال زندگان، انتساب قبر فاطمه بنت اسد به فاطمه زهرا علیها‌السلام و شرک‌نبودن ذکر یا علی» و. . نگارنده در ادامه به اثبات صحت برخی از اعتقادات شیعه درباره وجود حضرت مهدی علیه‌السلام، دلایل عصمت اهل بیت، مسیر خلافت اسلامی، طلب شفاعت از غیر خدا و. می‌پردازد.

واقعه غدیر خم و حدیث غدیر، بررسی ازدواج عمر با ام‌کلثوم، مسئله ساختن بارگاه روی قبور، توسل به اولیای خدا، اعتبار نهج‌البلاغه، فدک و حق حاکمیت اسلامی، ایمان ابوطالب و سجده بر خاک، از دیگر موضوعات مطرح‌شده در این کتاب است.

مبانی اعتقادی وهابیان
علی‌اصغر رضوانی
مسجد مقدس جمکران

استاد علی‌اصغر رضوانی از نویسندگان و پژوهشگران پرکار و پرتألیف در حوزه نقد وهابیت است. قلمی روان و عالمانه دارد و در نقد و بررسی مباحث بر منابع اهل سنت تکیه دارد. نوشتار پیش‌رو در راستای تبیین صحیح اعتقادات وهابیان در مباحث اختلافی میان آن‌ها با دیگر فرقه‌های اسلامی به خصوص مذهب تشیع است. آگاهی از مبانی اعتقادی وهابیت، در فهم ریشه‌های رفتاری آن‌ها در برابر تشیع و دیگر فرقه‌های اسلامی کمک بسیاری خواهد کرد. بعضی از عناوین کتاب عبارت‌اند از: میزان در توحید و شرک (فتاوای وهابیان در مصادیق شرک، مراحل توحید، ارکان عبادت، شرک و اقسام آن)، ایمان و کفر (ایمان و کفر در لغت و اصطلاح، فرق بین اسلام و ایمان)، حیات برزخی (فتاوای وهابیان، وجود ارتباط بین حیات برزخی و حیات مادی، بررسی اشکالات وهابیان) و بدعت و مصادیق آن.

وهابیت بر سر دوراهی
آیت‌الله ناصر مکارم‌شیرازی
امام علی‌ابن‌ابی‌طالب علیه‌السلام

کتاب وهابیت بر سر دو راهی» به قلم آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی نگارش یافته است و به نشانه‌های زوال و نابودی فرقه منحرف و ضاله وهابیت پرداخته است. داشتن قلم روان و پرداختن به مباحث مهم و پرهیز از مسائل متفرقه از جمله ویژگی‏‌های بارز این اثر است. نگارنده در این کتاب درصدد بیان و توضیح اصول وهابیت است و در شش موضوع مهم به بحث و بررسی پرداخته است. این اصول عبارت‌اند از: خشونت فوق‌العاده، تحمیل عقیده، تعصب شدید و افراطى، عدم آشنایى با ارزش‌هاى فرهنگى، جمود و مخالفت با هر پدیده نوین، ضعف منطق و برداشت نادرست از شش واژه قرآنى.

این شش موضوع به‌طور کامل و عالمانه بررسی شده و به روشنی ارزیابی شده‌اند. مطالعه این کتاب، تصویر روشنی از وهابیت را برای محققان ارائه کرده است.

نقد وهابیت از برون
علی‌اصغر رضوانی
مشعر

از ابتدای ظهور وهابیت در سرزمین حجاز، عالمان اسلامی به مقابله با این فرقه و مؤسس آن پرداخته و به نقد تفکرات محمدبن‌عبدالوهاب روی آوردند و کتاب‌های متعددی در رد وی نوشته‌اند. نامه‌هایی برای او فرستادند تا وی را از اندیشه تکفیر مسلمین باز دارند. کتاب نقد وهابیت از برون» براساس دیدگاه اندیشمندان اهل سنت است. نگارنده با آوردن عباراتی، به ذکر برخی از آثار عالمان اهل سنت در زمینه وهابیت می‌پردازد که با افکار محمدبن‌عبدالوهاب به مقابله پرداخته‌اند. عبدالله‌بن‌عیسی (مشهور به مویس)، محمد‌بن‌عبدالله‌بن‌فیروز، علوی‌بن‌احمد‌بن‌حسن‌حداد و. از جمله این علما هستند. نگارنده ضمن معرفی هر یک از این علما و جایگاه علمی آن‌ها، برخی از عبارات آثار ایشان را آورده که در رد وهابیت نگاشته شده است. تسلط قابل توجه بر منابع اهل سنت و داشتن آثار متعدد در زمینه نقد وهابیت، قلم روان و عالمانه از ویژگی‌های نگارنده این اثر است.

وهابیان را بهتر بشناسیم
علی‌اصغر رضوانی
دلیل ما

کتاب پیش‌رو، ضمن اشاره به دیدگاه‌های مخالف وهابیان با عقاید شیعه و اهل سنت، راهکارهایی برای مقابله با آن‌ها ارائه کرده است. سرآغاز کتاب با ذکر تاریخ پیدایش وهابیان و حرکات اعتقادی و نظامی آنان شروع شده و با جریان‌های مخالف و آرای موافقان آن‌ها پایان می‌یابد. سلسله بحث‌‌های تاریخی، پیدایش افکار وهابیان (مؤسس، مروج، مجدد افکار)، خشونت‌ها و پیشگویی پیامبر(ص) از ظهور وهابیان و فتوای علمای اسلام برای مقابله با آن‌ها در این اثر بیان شده است.

نگارنده در بخشی دیگر، مبانی اعتقادی وهابیت، همچون میزان در توحید و شرک، ایمان و کفر را ارزیابی کرده است و در بخشی از کتاب، فتوای وهابیان درباره سنت و بدعت، توسل، تبرک، شفاعت، استغاثه به ارواح اولیا، قسم، نذر و ذبح برای غیر خدا، زیارت قبور، بنای بر قبور و. نقد و بررسی کرده و توضیح درست آن براساس آیات قرآن را آورده است.

وهابیت؛ مبانی فکری و کارنامه عملی
آیت‌الله جعفر سبحانی
مؤسسه امام صادق(ع)

در نوشتار پیش‌رو آثار جنایات وهابیت در حمله به اهل تسنن و تشیع و اشتباهات فاحش وهابیت گرد آمده است. پایه‌‏گذار این مکتب انحرافی، در قرن هشتم اب‌تیمیه است که پس از خاموشی موج اندیشه‌های او، بار دیگر در قرن دوازدهم فردی به نام محمد‌بن‌عبدالوهاب احیاگر اندیشه‌های مرده و متروک او شد. تفکرات وهابیت در سه محور اصلی دعوت به تجسیم، کاستن از مقامات انبیا و اولیای الهی و تکفیر مسلمین چارچوب اصلی کتاب را تشکیل داده است. نگارنده این تفکرات را در تعارض با تفکر عموم مسلمانان، آیات و روایات ارزیابی کرده و به خوبی هر یک از این تفکرات را توضیح داده و با تکیه بر ادله مورد قبول مخالفان، به اثبات ابطال دعاوی رهبران وهابیت پرداخته است. این نوشتار را می‏‌توان تحلیل مکتب وهابیت دانست که نویسنده، آن را با قلمی روان و قابل فهم برای عموم بیان کرده است.

فتنه وهابیت
احمد زینی دحلان
مشعر

غیر از علمای شیعه، بسیاری از عالمان اهل سنت نیز به انتقاد از فرقه وهابیت پرداخته‌‏اند. ازجمله این علما می‏توان به احمد‌بن‌زین‌بن‌احمد دحلان مکی اشاره کرد. وی از مفتیان سادات شافعی در مکه معظمه بوده است. نویسنده با هدف نقادی از این فرقه، به بیان چگونگی پیدایش وهابیت و برخی عقاید و اندیشه‌های جنجال‌برانگیز آنان پرداخته و در ادامه به اعتقادات وهابیت و مسئله شرک‌بودن زیارت قبر پیامبر، اولیا، صالحان، توسل‌کردن به آنان و. پرداخته است و اعتقادات آن‌ها را نقادی عالمانه کرده است. شرح حال مؤلف و سخنی از مترجم را می‏‌توانید در ابتدای کتاب مطالعه کنید. در نگاه مؤلف، وهابیت یک فتنه و از مصیبت‌های بزرگی است که اهل اسلام بدان گرفتار شده است؛ زیرا پیروان این فرقه، خون‌های بسیاری ریختند و اموال بسیاری را به یغما بردند و بدعت‌های زیادی را در دین وارد کرده‌اند.

بررسی فتوای تکفیر در نگاه مذاهب اسلامی
حسین رجبی
مشعر

تکفیر در روایات شیعه و اهل سنت، مسئله‌ای بسیار خطرناک معرفی شده و با توجه به روش و معیار قرآن و سنت درباره کفر و اسلام، افرادی فتوا به کفر عده‌ای ‌داده‌اند. نگارنده برای روشن‌شدن حقیقت تکفیر، با نگاهی به قرآن و روایات و گفتار بزرگان مذاهب اسلامی، به بررسی فتوای تکفیر در اسلام و سایر مذاهب پرداخته است. این کتاب شامل مقدمه و موضوعاتی به شرح ذیل است: معیار اسلام و کفر در قرآن کریم، موجبات کفر در قرآن کریم، معیار اسلام و کفر در سنت، معیار کفر و کافر از دیدگاه فقهای شیعه و اهل سنت، دیدگاه اهل سنت، مبنای فتوای برخی از مفتیان وهابی، غلو درباره اهل بیت(ع)، تحریف قرآن، سبّ و لعن، تقیه و نفاق، بیانیه هیئت کِبار علما در محکومیت تکفیر. نویسنده پس از بررسی، این نکته را یادآور می‏‌شود که شایسته است در متون و مبانی مذهبی هر فرقه‌‏ای مطالعه و تحقیق شود و بدون تحقیق نسبت ناروایی به شیعیان ندهند.

شاخ شیطان
سید‌مجتبی عصیری
رشید

کتاب پیش‌رو، از جمله کتاب‌های مفید در حوزه معرفی و نقد وهابیت است. نویسنده این کتاب از نویسندگان خوش قلم و خوش ذوقی است که با قلم توانای خود توانسته به خوبی چهره وهابیت را ترسیم کند.

این پژوهش در چند فصل، ابتدا به اهمیت نیاز اسلام به وحدت تأکید کرده و فرقه وهابیت را عاملی برای اختلاف دانسته است. همچنین به برخی از این فعالیت‌های تفرقه‌انگیز آن‌ها اشاره کرده و گزارشی از جنایات آن‌ها علیه شیعیان و اماکن متبرکه ارائه داده است.

بخشی از این نوشتار به مباحث کلامی در حوزه اعتقادات اختصاص دارد. عبادت و پرستش، زیارت اهل قبور، توسل و استغاثه و شفاعت و صفات الهی از جمله مباحث کلامی مورد توجه و چالش برانگیزی است که به خوبی تبیین شده است. نویسنده در پایان نیز نمونه‌هایی از فتاوای وهابیان را بیان کرده است که در آن، اثری از خردورزی و منطق و عقلانیت نیست.

وهابیت از منظر عقل و شرع
سیدمحمد حسینی قزوینی
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)

اثر پیش‌رو اثری نسبتاً جامع در حوزه شناخت و نقد وهابیت است. نگارنده این اثر ارزشمند، خود از مناظره‌کنندگان و نویسندگان متخصص در حوزه نقد وهابیت است.
در این کتاب می‌توانید به ظهور و پیدایش وهابیت از نگاه تاریخی و همچنین به اعتقادات و تفکرات کلامی آن‌ها اطلاع پیدا کنید. نگارنده در بخشی از کتاب با جمع‌آوری آرای برخی از مراجع تقلید درباره فرقه وهابیت، به اهمیت پژوهش و پاسخگویی در زمینه نقد وهابیت تأکید کرده است.

ریشه‌‏هاى وهابیت در قرون اولیه اسلامی، جنایات وهابیت در طول تاریخ، وهابیت و خداشناسى، وهابیت و تکفیر مسلمانان، حرمت توسل به پیامبران و اولیا ازجمله سرفصل‌های مهم این نوشتار است. در نگاه نگارنده، وهابیت، فرقه‌ای ساختگی و دور از عقلانیت است که همواره با حق عناد دارد. دشمنی فراوان این فرقه با شیعیان نیز به دلیل پیروی مذهب شیعه از اهل بیت (ع) است.

تبار‌شناسی سلفی‌گری و وهابیت جلد 2 (مبانی اعتقادی)
سیدمهدی علیزاده
دفتر تبلیغات اسلامی

کتاب سلفی‌گری و وهابیت» در سه مجلد توسط نویسنده متخصص در مباحث اهل سنت و فرقه وهابی است. نگارنده در جلد دوم، به مبانی اعتقادی وهابیت پرداخته و با قلمی روان و علمی، با استناد به منابع متعدد و معتبر، عقاید این فرقه را کندوکاو کرده است. بررسی مبانی اعتقادی وهابیت، آن را با چالشی جدی روبه‏رو خواهد کرد. عمده‌ترین موضوعات مطرح‌شده در این پژوهش، توحید و شرک، سنت و بدعت، ایمان و کفر و حیات برزخی است. سیر منطقی مباحث و جامعیت آن از ویژگی‌های بارز این تحقیق است. این تحقیق تضادهای اعتقادی وهابیت را با سایر مسلمانان مشخص کرده است. مطالعه این کتاب ارزشمند که چندین چاپ متعدد داشته را به شما توصیه می‌کنیم.

شناخت وهابیت
نجم‌الدین طبسی
دلیل ما

اثر پیش‌رو از جمله مجموعه‌های کامل در حوزه شناخت وهابیت به ‌شمار می‏‌آید. نگارنده خود یکی از پرکارترین افراد در مباحث اهل سنت به ویژه وهابیت است. وی توانسته در مجموعه پیش‌رو علاوه بر مباحث تاریخی به نقد و بررسی آرا و اندیشه‌های وهابیت بپردازد و با تکیه بر منابع روایی و تاریخی متعدد و معتبر نزد این فرقه، مجموعه‏‌ای ارزشمند را به وجود آورد.

این اثر در سه بخش و فصول مختلفی به وجود آمده است:پیشینه و کنون» در برگیرنده پیشینه‌های فکری و رفتاری وهابیت در قرون نخستین اسلامی، افراط‌ها و تفریط‌ها» دربرگیرنده مباحث مخالفت با سنت پیامبر (ص) دشمنی با پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت(ع)، تکفیر مسلمین، ترور و خشونت و باورها» در برگیرنده مباحث کلامی از قبیل تشبیه و تجسیم، توسل و. است. روان‌بودن قلم و عالمانه‌بودن نقد و بررسی مطالب از دیگر ویژگی‌های این کتاب است.

پیامبر وهابیت
سیدمجتبی عصیری
رشید

این کتاب یکی از بهترین کتاب‌ها در راستای تبیین انحرافات بنیادین اعتقادی و رفتاری وهابیان در تضاد با تعالیم ناب اسلامی است. ضمن اینکه واکاوی ارزشمندی از ریشه و منشأ اهانت‌ها به ساحت مقدس رسول‌الله(ص) نیز ارائه کرده است. فرقه ضاله وهابیت، تقدیس و تکریم و توسل عموم مسلمانان را به وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) نشانه کفر و شرک می‏‌داند. این کتاب، ضمن ارائه فتاوای اهانت‏آمیز مفتیان اعظم عربستان و علمای وهابی به پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله، روایات اهانت باری که منشأ صدور این احکام شده را همراه با پاسخ آن نیز ارائه کرده است. در این راه تنها به اصلی‏‌ترین منابع اهل سنت، یعنی صحیحین (صحیح مسلم و صحیح بخاری که دو کتاب مورد استناد اهل سنت بعد از قرآن است) اکتفا کرده است.

آرای وهابیت در ترازوی نقد قرآن و سنت
احمد حسین فلاحی
مشعر

این کتاب با هدف روشن‌شدن نقاط تضاد و مخالفت اندیشه‌های انحرافی وهابیت با قرآن و سنت تدوین شده است. نویسنده در این نوشتار به بحث و بررسی دیدگاه وهابیت و تعت برداشت‌های آنان با استناد به مدارک و منابع معتبر اسلامی پرداخته که در سه بخش، موارد مخالفت وهابیان با قرآن و سنت و آثار و پیامدهای تفکر وهابیت تکوین یافته است.

بسیاری از مباحثی که غالباً مورد اختلاف وهابیت با دیگر مذاهب است، در این کتاب جمع‌آوری شده است. نگارنده با ورود به مسئله حجیت قرآن نزد مسلمانان و بررسی مباحث متشابهات قرآنی و نقطه اختلافی وهابیت با سایر مسلمانان و حجیت عقل و تعریف ایمان و کفر به صورت ریشه‌ای، به سست‌بودن اصول اعتقادی آنان پرداخته است. بقای روح در عالم برزخ از دیدگاه قرآن و سنت و نظر وهابیان، بزرگداشت نام و یاد اولیا و انبیا و مسئله تکفیر مسلمانان از دیگر مباحث این کتاب است.

سلفی‏‌گری و پاسخ به شبهات
علی‌اصغر رضوانی
مسجد مقدس جمکران

سلفی‌گری یا همان وهابیت امروزی، سال‌های اخیر ضربات مهلکی به پیکره اسلام وارد ساخته است. شناخت این فرقه گمراه که نگاه‌های سطحی آن به قرآن و سنت باعث ایجاد تفکرات غلط شده، راهکاری مناسب برای مقابله با این فرقه است. کتاب پیش‌رو با هدف معرفی سلفیه، توسط نویسنده‌ای مشهور در حوزه نقد وهابیت تدوین یافته است.

تاریخ سلفى‌‌گرى و شرح حال مؤسس آن (ابن تیمیه) و پرده برداشتن از خصلت دشمنی وی با اهل بیت، تفکرات و اصول اعتقادی وهابیت از رؤیت و تجسیم گرفته تا مباحث صفات الهی و سپس بررسی میزان واقعی در توحید و شرک، ایمان و کفر، حیات برزخى، سنت و بدعت، فتاوا و آراى وهابیان درباره مسائلی همچون: توسل، تبرک، شفاعت، بناى مسجد و روشن‌کردن چراغ بر قبور اولیا و. از جمله مباحث خوب این کتاب به ‌شمار می‌‏آید.

توحید و شرک
احمد عابدی
مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت (ع)

پژوهش پیش‌رو رویکردی نقدگونه بر یکی از کتاب‌های بسیار مهم وهابیت به نام اصول مذهب الشیعه الاثنی عشریه» نوشته دکتر قفاری است که مهم‌ترین تحقیق در دانشگاه‌های عربستان به‌شمار آمده است. این اثر، توسط یکی از محققان و مدرسان حوزه علمیه به زیبایی تمام به نقد کشیده شده است. نگارنده به بیان شرح حالی از دکتر قفاری و آثار وی پرداخته و با چینش منطقی مباحث خود، نقدی جانانه بر افترائات و مطالب یادشده در کتاب اصول مذهب الشیعه وارد کرده است. به نظر نگارنده، دکتر قفاری هرگز اصول و روش تحقیق را در نقل کلمات شیعه رعایت نکرده و به روایات شاذ، استناد جسته است. بررسی میزان اعتبار کتب حدیثی شیعه و سنی، بحث در توحید و شرک، مسئله توسل، زیارت و. پاسخ به شبهات اعتقادی منعکس‌شده از سوی نویسنده کتاب اصول الشیعه از دیگر مباحث خوب این اثر ‌است. نویسنده تسلط فوق‌العاده‌ای بر مباحث ارائه شده دارد.

کالبدشکافی عقاید وهابیت
رحمت‌الله ضیایی،حمیدالله رفیعی
مشعر

بزرگ‌ترین ندای الهی، ندای توحید و اقرار به وحدانیت پروردگار است؛ اما امروزه وهابیت با دست‌آویز قراردادن این ندای الهی، به تکفیر سایر فرق اسلامی پرداخته است. وهابیون اندک‏اند؛ اما با کمک‌گرفتن از منابع مالی حاصل از نفت توانسته‌اند در میان برخی کشورها نفوذ کرده و با صدور حکم کفر مسلمانان به ویژه شیعیان، دست به جنایات مختلفی بزنند.
این گروه با اشکالات اساسی در عقیده مواجه‌اند و سعی در القای عقاید باطل خود دارند. اطلاع از اساسی‌ترین اعتقادات و آگاهی از اشکالات متعدد آن، می‌تواند راهی برای جلوگیری از نفوذ این فرقه خطرناک در میان سایر فرقه‌ها باشد. نگارنده در این اثر ارزنده، با قلمی روان و با استناد به منابع متعدد و مختلف توانسته عقاید باطل وهابیت را به خوبی ترسیم کند. مطالعه این نوشتار، شما را با عقایدی آشنا می‌سازد که زمینه‌ساز صدور حکم کفر مسلمانان شده است.

وهابیت و بازنگری از درون
محمدبن علوی المالکی
مشعر

تفکرات ابن‌تیمیه، مؤسس عقاید وهابیت و پیروان آن ازجمله محمدبن‌عبدالوهاب با عکس‌العمل و مخالفت‌های شدیدی از سوی دیگر علما مواجه شد. کتاب پیش‌رو توسط نگارنده‏ای تدوین یافته که خود از میان وهابیت برخاسته است. این کتاب با رویکردی انتقادی به نقد اعتقادات این گروه پرداخته و با استنادهای تاریخی و قرآنی و روایی اشتباهات اعتقادی این گروه را تصویر کرده است. این نوشتار در سه باب تکوین یافته است. بیان بطلان معیارهای‌ تکفیر و گمراهی ازجمله مسئله بدعت، توسل، مباحث نبوی که به خصائص و حقیقت انسانی پیامبر پرداخته، مفهوم تبرک به پیامبر و مباحث گوناگون دیگر ازجمله زندگی برزخی و مشروعیت زیارت پیامبر و مسائل مرتبط با آن، مباحث برجسته این کتاب است. قلم روان، علمی و مستند از ویژگی‌های خوب این نوشتار است و مطالب مفیدی را ارائه کرده است.

مرزهای توحید و شرک در قرآن
آیت‌الله جعفر سبحانی‌/ مهدی عزیزان
مشعر

مبحث توحید از مباحث اصولی دین اسلام است و نیز ازجمله مطالب قابل فهم برای عموم مردم؛ اما این موضوع مهم و قابل فهم، از سوی وهابیت مورد شبهه قرار گرفته و بسیاری از مباحث مهم آن، جای خود را به شرک داده و برادری میان مسلمانان را به دشمنی مبدل ساخته است.

ازآنجا که مهم‌ترین مسئله مورد اختلاف میان مسلمانان و وهابیت، مسئله توحید و شرک است، سعی نگارنده در این کتاب بر آن است تا مرز میان توحید و شرک و معیارهای آن را به خوبی مشخص کند. مباحث این نوشتار از این جمله‌اند: منشأ شرک، اعتقاد به تعدد خالق، فرق خضوع و عبادت، معانی رب و اله و رسیدن به معنای حقیقی عبادت، تحلیل اعمال مسلمانان در مواردی همچون توسل و طلب شفاعت، تبیین درست امور خارق‌العاده و معجزه، رفع تعارض ظاهری استعانت از غیر خداوند با مسئله توحید. نگارنده این کتاب از برجسته‌ترین نویسندگان حوزه نقد وهابیت است.

تقابل وهابیت با مذاهب خمسه
حسن اولیایی
وثوق

کتاب پیش‌رو با هدف بیان مسئله بیگانه‌دانستن فرقه وهابیت از دیدگاه دیگر مذاهب اسلامی تدوین شده است. نگارنده در پی رسیدن به این هدف، به بیان برخی اعتقادات مشترک شیعه و مذاهب چهارگانه اهل سنت پرداخته و در ضمن آن، تضاد عقاید شیعه و اهل سنت را با فرقه وهابیت به خوبی تبیین کرده است. در نگاه نگارنده، مسئله تکفیر مسلمانان و مشرک دانستن زائران قبور اهل بیت علیهم‌السلام و دستور تخریب قبور آنان، همه مبتنی بر اندیشه‌های غلط شخصیت‌های مهم وهابیت یعنی محمدبن‌عبدالوهاب، ابن‌تیمیه و ابن‌قیم‌جوزی است. مباحث مفید این نوشتار عبارت‌اند از: رد دیدگاه وهابیت درباره بدعت دانستن ذکر میلاد پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، شفاعت، اعتقاد آنان به تجسیم، مرده دانستن انبیا، بدعت دانستن دعا، شرک دانستن زیارت قبور و غیرمشروع دانستن زیارت پیامبر اسلام و اهل‌بیت ایشان. مطالعه این کتاب تصویر روشنی از تفاوت وهابیت با اهل سنت ارائه می‌کند.

ابن‌تیمیه مؤسس افکار وهابیت
علی‌اصغر رضوانی
مسجد مقدس جمکران

ابن‌تیمیه اصلی‌ترین و مهم‌ترین شخصیت در میان وهابیت است و مؤسس این فرقه به ‌شمار می‌آید. برای شناخت بهتر و درست‌تر این فرقه به ناچار باید با تفکرات مؤسس آن آشنا شد. کتاب پیش‌رو به معرفی تفصیلی ابن‌تیمیه پرداخته و با نگاهی به زندگینامه، عملکرد ی و چگونگی ظهور فرقه وهابیت، مباحث کتاب را شروع کرده است. نویسنده، برخی فتاوای خاص ابن‌تیمیه را بیان کرده است و هر یک را با استناد به منابع و کتب نگاشته‌شده وی گردآوری کرده است. همچنین به توضیح هر یک پرداخته و در پاره‌ای از موارد به بیان شواهدی از دشمنی ابن‌تیمیه با اهل بیت نیز اشاره کرده است. پاسخ به شبهاتی که توسط ابن‌تیمیه درباره احادیث یا آیات قرآن در حق اهل بیت وارد شده، بخشی از کتاب را به خود اختصاص داده است. تکیه بر منابع متعدد و معتبر از اهل سنت از ویژگی‌های این کتاب است.

محمدبن‌عبدالوهاب بنیانگذار وهابیت
علی‌اصغر رضوانی
مشعر

محمدبن‌عبدالوهاب دومین شخصیت برجسته و زنده‌کننده افکار ابن‌تیمیه به ‌شمار می‌آید و بیشترین تأثیرگذاری در جاری‌شدن افکار وهابیت را در میان مردم داشته است؛ به‌طوری‌که نام فرقه وهابیت نیز منسوب به وی است. نویسنده در این کتاب درباره شخصیت و عملکرد مؤسس این فرقه مطالب مفیدی را برای جویندگان حقیقت بیان کرده است. داشتن قلمی روان و علمی از یک سو و تبحر نگارنده در حوزه وهابیت از سوی دیگر از ویژگی‌های این نوشتار است. کتاب با شرح‌حال محمدبن‌عبدالوهاب و بیان سیر زندگانی او آغاز شده به عملکردهای محمدبن‌عبدالوهاب در طی حضور خود در سرزمین حجاز اشاره کرده است. بیان عکس‌العمل دیگران نسبت‌به افکار محمدبن‌عبدالوهاب در مخالفت با وی و همچنین عقاید افراطی وی ازجمله مباحث موجود در این کتاب است.

بنیادهای فکری القاعده
محمد محمودیان
دانشگاه امام صادق(ع)

القاعده از مهم‌ترین نتیجه‌های اندیشه ی سلفیه به ‌شمار می‏آید و می‏توان آن را از تأثیرگذارترین جریان‌های اخیر اسلامی در جهان نامید. هدف این نوشتار، بررسی ریشه‌های شکل‌گیری و مبانی فکری القاعده است. نویسنده برای رسیدن به این هدف به ارزیابی تأثیرپذیری فکری این جریان از گروه‌های افراطی مصری نظیر الجهاد و جماعت اسلامی و اندیشه‌ها و آرای شخصیت‌هایی نظیر ابن‌تیمیه، ابوعلا المودودی و سیدقطب پرداخته است. نگارنده معتقد است ریشه‌های اصلی شکل‌گیری مبانی فکری القاعده برگرفته از ایدئولوژی گروه‌های رادیکال مصری است و آن‌ها نیز اصول فکری خود را از ابن‌تیمیه، المودودی، سیدقطب و عبدالسلام فرج، گرفته‏‌اند. بخشی از کتاب به تشریح آرا و مبانی فکری وهابیت مذهبی‌ی و نوع ارتباط فکری آن با القاعده اختصاص پیدا کرده است. ضمناً بررسی میزان تأثیرگذاری القاعده بر گروه‌های سلف‌گرای اهل تسنن نیز مورد توجه نگارنده قرار گرفته است.

وهابیت از دیدگاه اهل سنت
علی‌اصغر رضوانی
دلیل ما

وهابیت نه‌تنها از سوی شیعه بلکه از سوی اهل سنت نیز مورد نقد جدی قرار گرفته است. کتاب پیش‌رو ترسیمی از انتقادات اهل سنت به فرقه وهابیت است. این کتاب سه بخش دارد. بخش اول:ابن‌تیمیه، مؤسس وهابیت»؛ بررسی دیدگاه علمای شافعی، حنفی، مالکی و حنبلی، معاصرین و سلفیان معاصر درباره ابن تیمیه. بخش دوم: محمد‌بن‌عبدالوهاب، مجدد وهابیت»؛ دیدگاه اهل سنت درباره وی و مخالفت وهابیان با عقاید اهل سنت. بخش سوم: برخی از فتاوای وهابیان»؛ مانند نشستن خدا بر عرش و کرسی، تحریم زیارت قبر پیامبر(ص)، انکار مجاز در قرآن، تحریم بلندکردن دست‌ها هنگام دعا و نیز آشکار ساختن سستی فتاوای آن‌ها. ویژگی‌های این کتاب عبارت‌اند از: تکیه بر منابع متعدد از اهل سنت در نقد افکار و اعتقادات وهابیت، تخصص نویسنده در زمینه وهابیت و مباحث اهل سنت و قلم روان و عالمانه نگارنده.‌‌

مبلّغ، نه پیامبر
حسن‌بن فرحان مالکی
مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب

اثر پیش‌رو قرائتی انتقادی از وهابیت است. این کتاب توسط نویسنده‏ای تدوین یافته که خود از فارغ‌التحصیلان و مدرسان دانشگاه‌های عربستان و ازجمله وهابیان معتدل به ‌شمار می‌آید. نگارنده ضمن انتقاد از افراط‌گری‏های مؤسسان وهابیت به‌ویژه محمدبن‌عبدالوهاب و انتقاد از عقاید وی به‌خصوص مسئله تکفیر و شرک، بر این نکته تاکید کرده که محمدبن عبدالوهاب فقط یک اصلاح‌طلب بوده، نه پیامبر که تبعیت از او حتمی و لازم باشد. وی در فصلی از کتاب، به انتقاد از مهم‌ترین کتاب محمدبن‌عبدالوهاب، یعنی کشف الشبهات پرداخته و پاسخی علمی به مطالب آن داده است. ابن فرحان برای روشن‌شدن بهتر اشتباهات ابن‌عبدالوهاب، به بررسی تناقضات وی روی آورده و در نهایت، صف معتدلان از وهابیت را از تندروهای آن جدا نموده است. این کتاب، با توجه به اهمیت شخصیت نگارنده آن، از ارزش زیادی برخوردار است.

البانی و بن‌باز محدث و مفتی وهابیان
علی‌اصغر رضوانی
مشعر

البانی و بن‌باز دو شخصیت برجسته عصر حاضر وهابیت به‌ شمار می‌آیند. این دو عنصر تأثیرگذار وهابی به تبعیت از سرسلسه خود، یعنی ابن‌تیمیه و محمدبن‌عبدالوهاب، با ارائه مطالبی، باعث تفرقه میان مسلمین و به‌وجودآمدن اختلافات و خشونت‌های بی‌شماری شده‏اند. بن‌باز، مفتی اعظم شبه جزیره عربستان و البانی نیز از اساتید حدیثی آن‌ها به‌ شمار می‌آید. نگارنده با توجه به اعتبار و تأثیرگذاری این دو شخصیت وهابی، به تدوین این کتاب اقدام کرده و با قلمی توانا و عالمانه در دو بخش، ابتدا به شرح‌حال البانی، فتاوای اتهامات وی به دیگران، برخی از روایات تصحیح‌شده توسط البانی، اعمال منفی و دیدگاه‌های ی البانی پرداخته و در بخش دوم نیز شرح‌حال بن‌باز، دیدگاه‌های فقهی و نقد مبانی اجتهادی وی و نقد میزان‌بودن فعل سلف را ارائه کرده است. مطالعه کتاب پیش‌رو در روشن‌شدن ریشه‌های فکری وهابیت مفید است.

ماضی استمراری
سعید زاهدی
عابد

اثر پیش‌رو از معدود آثار پرمحتوا و درعین‌حال کم حجم است که به زیبایی تمام، سیر ارتباط و پیشرفت و تعامل سلفی‌گری در جهان اسلام را تا به‌وجودآمدن القاعده بررسی کرده است.

مباحث مفید این کتاب از این جمله‌اند: تعریف سلفی‌گری و روند شکل‏گیری و مبانی اندیشه آن، بررسی اجمالی مکاتب فقهی و کلامی اهل سنت در راستای شناخت زمینه‌های ایجاد گرایش‌های سلفی و چگونگی کسب مقبولیت آن در میان برخی افراد، روند شکل‌گیری تفکر سلفی در عربستان و بنیان‌های شکل‌گیری آن، سلفی‌گری در هند و پاکستان، سلفی‌گری در مصر، تحلیل و بررسی تروریسم در مصر و پاکستان و افغانستان و جنگ با شوروی و در نهایت وقوع انقلاب اسلامی و تأثیر آن در اتفاقات این دوره. پیدایش القاعده در افغانستان و فلسفه وجودی آن و چگونگی بهره‌گیری دولت‌های استعماری از آن از دیگر مطالب این پژوهش است. مطالعه این کتاب برای فهم سیر تاریخی و روند پیشرفت سلفیه بسیار سودمند است.

نام حاج شیخ عباس محمد علی کشوان ‌آل‌شیخ را چندین بار شنیده بودم و وقتی عازم کربلا شدم قصد کردم هر طور شده این پیرمرد مهربان و نورانی را ملاقات کنم؛ پیرمردی که اجدادش چند قرن پیش، از ایران به عراق مهاجرت کرده‌اند و ۱۲ نسل از خانواده‌اش کلیددار حرم حضرت ابوالفضل علیه‌السلام بوده‌اند و اکثرشان هم در روز عاشورا به دیدار حق شتافته‌اند، حالا خودش پس از گذشت ۴۸ سال که خادم و کلیددار این حرم مطهر بوده به‌دلیل کهولت سن بازنشسته شده و در خانه به سر می‌برد.


عطر و بوی سادگی

از حرم حضرت عباس (ع) که بیرون بیایی و باب قبله را دور بزنی به خیابانی می‌رسی که در آن از هر کس نام شیخ عباس کشوان را بپرسی تو را تا در خانه‌اش راهنمایی می‌کند؛ خانه‌ای در کوچه پس کوچه‌های کربلا که فاصله‌اش تا بین‌الحرمین تنها ۱۰دقیقه است، جایی که کلیددار کهنسال حرم حضرت عباس (ع) در آن زندگی می‌کند. حدود ساعت ۵ بعدازظهر به خانه شیخ عباس می‌رسم؛ خانه‌ای کوچک و ساده‌ که از همان ابتدای ورودت آرامشی عجیب را به تو تزریق می‌کند.


برکات نماز صبح و زیارت عاشورا

وارد اتاق که می‌شوم تعدادی زائر ایرانی را می‌بینم که برای ملاقات شیخ عباس منتظر نشسته‌اند. روی نخستین صندلی می‌نشینم و چشمان کنجکاوم به سرعت دیوارهای خانه را دور می‌زند، ۲ قاب عکس از شیخ عباس که یکی متعلق به زمان کلیدداری‌اش در حرم حضرت عباس (ع) است و دیگری عکسی جدیدتر که شاید یک سال پیش گرفته شده، یک‌دست مبل ساده و یک تلویزیون و دیوارکوب‌های قرآنی کل وسایل خانه را تشکیل داده است.

به سمت اتاق شیخ عباس که نگاه می‌کنم پیرمردی نورانی را می‌بینم با دشداشه‌ای سفید، روی صندلی نشسته و قرآنی کنار دستش قرار دارد و کمی آن طرف‌تر بسته‌های کوچک تربت که به مهمانانش‌ هدیه می‌دهد. کنار دست شیخ‌عباس، مردی نشسته که معمولا حاضران را دعوت به سکوت می‌کند تا شیخ عباس باب صحبت را باز کند.

پیرمرد مهربان با لهجه‌ای عربی شروع به صحبت می‌کند و پس از سلام و خوش‌آمد با نخستین حرفش تلنگری عجیب را به من وارد می‌کند؛ اگر یک روز نماز صبح‌تان قضا شود یک سال در کارهایتان گره می‌افتد». حالم دگرگون می‌شود. حرف‌هایش را اینطور ادامه می‌دهد: در خانه‌ای که نماز خوانده شود، ملائکه خدا در آنجا حاضر می‌‌شوند، خواندن زیارت عاشورا هم برکات فراوانی دارد و کلید حل مشکلات است».


افتخار خدمت ۵۰۰ ساله

شیخ عباس می‌گوید نام‌ خانوادگی‌اش یعنی کشوان از شغل کفشداری حرم گرفته شده (در زبان عربی کشوان به‌ معنای کفشداری است) و از ۴۹۰ سال پیش کلید حرم و سرداب حضرت‌عباس (ع) دست خاندان او بوده است؛ اجداد ما برای زائران اهل‌بیت حرمت زیادی قائل بودند، یادم می‌آید که یک بار پدرم حاج محمد علی که او هم خادم حرم حضرت عباس (ع) بوده تعریف می‌کرد یک روز که در حرم را باز می‌کرده با عرب‌های بیابانی در صحن مطهر مواجه شده که از لحاظ لباس و نظافت وضعیت مناسبی نداشتند و ممکن بود به‌ دلیل نجاست، صحن حرم را آلوده کنند. با طلوع آفتاب به آنها گفته که آفتاب درآمده و حالا می‌توانند بروند اما پدربزرگم که شاهد این صحنه بوده رفتار تندی با پدرم کرده و به او گفته که ‌ای‌ بی‌حیا تو حق نداشتی به آنها بگویی که بروند! اگر اینجا را نجس می‌کردند من با محاسنم آن را پاک می‌کردم، بعد هم برای دلجویی از آنها مقداری پول و خوراک بهشان داد».

 

عشق به اقوام ایرانی

این کلیددار حرم حضرت‌ عباس (ع) که در طول مدت حضورش در این حرم مطهر معجزات زیادی را دیده به بیان خاطره‌ای از دیدن یکی از معجزات حضرت عباس (ع) می‌پردازد و می‌گوید:‌ من پشت سر اقوام لر، حتی اگر بی‌سواد هم باشند نماز می‌خوانم بس که اینها ساده و بی‌ریا هستند، ‌ای بود و ما در حرم قمر بنی‌هاشم مشغول خواندن دعای کمیل بودیم، حرم تقریبا خلوت بود که دیدم یکی از همین لرهای با صفا با پسربچه‌ای ۸-۷ ساله در بغل وارد حرم شد و به فاصله ۵ متری ضریح حضرت عباس (ع) ایستاد.
پسربچه‌ای که در بغلش بود کاملا فلج بود و تنها چشم‌ها و دهانش حرکت داشت، حتی این بچه قدرت تکلم و شنوایی هم نداشت و مثل یک تکه گوشت در دست پدرش آرام گرفته بود. من دیدم که این مرد با صدای بلند رو به ضریح کرد و گفت: ای ابوالفضل (ع)، من از تو اولاد سالم خواستم، این چه اولادی است که به من دادی، این بچه مریض است و باعث اذیت من شده! از شنیدن این حرف‌‌ها متعجب شده بودم که ناگهان دیدم این مرد، بچه را به طرف ضریح پرتاب کرد، به‌ طوری که صدای برخورد سر بچه با ضریح حضرت عباس (ع) در کل حرم پیچید و عده‌ای از بیرون آمدند و سؤال کردند که چه اتفاقی افتاده است؟ این مرد، بچه را پرتاب کرد و خودش از حرم بیرون رفت، من خیلی گریه کردم و از حضرت‌ عباس (ع) خواستم دل این مرد را روشن نگه‌ دارد، بچه را بلند کردم و گوشه‌ای خواباندم، حدود ساعت ۲:۳۰ شب بود که دیدم دست و پای بچه تکان می‌خورد. اول فکر کردم به‌ خاطر بی‌خوابی اشتباه می‌بینم، همکارم را صدا زدم اما او هم حرکت دست و پای بچه را تأیید کرد. به سمت پسرک رفتم و سرش را روی پایم گذاشتم، دیدم چشمانش را باز کرد و سراغ پدر و مادرش را گرفت، همان لحظه فهمیدم معجزه شده، به بچه گفتم می‌توانی بلند شوی گفت بله و از جایش بلند شد».

شیخ عباس که اشک از چشمانش جاری شده بود ادامه می‌دهد: عبایم را روی شانه پسربچه‌ای که بعدا فهمیدم نامش حسین است انداختم، ابتدا او را دور ضریح مطهر طواف دادم و بعد به داخل دفتر بردم. آن موقع اگر معجزه‌ای رخ می‌داد ما باید همان لحظه به چند جا مثل استانداری، فرمانداری و سازمان اوقاف اطلاع می‌دادیم، آن زمان مثل الان نبود که معجزات را اعلام نکنند».


گلایه‌های کلیدار حرم حضرت ابوالفضل (ع)

گلایه این روزهای شیخ عباس از این است که چرا کرامات اهل‌بیت را به مردم نمی‌گویند؛ خیلی بد است که دیگر معجزات را خبر نمی‌دهند انگار که می‌خواهند مردم را از اهل‌بیت دور کنند، خلاصه ما اعلام کردیم و صبح زود هم از بلندگوی حرم، خبر شفای کودک را به مردم دادیم، همان روز وزیر کشور عراق برای دیدن حسین به حرم آمد و از من خواست بپرسم این کودک لحظه‌ای که پرتاب شده چه چیزی دیده است. رو به پسر بچه کردم و گفتم حسین‌ جان وقتی بابا تو را پرتاب کرد چه شد؟ پسرک گفت: من پرتاب نشدم فقط حس کردم روی هوا هستم که یک دفعه دو تا دست از داخل ضریح بیرون آمد و من را گرفت، من را روی زمین گذاشت و به هر جای بدنم که دست کشید آن نقطه از بدنم خوب شد و دوباره این دست‌ها به داخل ضریح برگشت، من آقایی را دیدم که دست نداشت و بدنش خونی بود. چند ساعت بعد پدر بچه که خبر شفا گرفتن فرزندش را شنیده بود وارد حرم شد، پسرش را به آغوش کشید و‌ های‌ های گریه کرد».

پس از صحبت‌های شیخ عباس یکی از مداحان که در جمع حضور داشت لحظاتی را برای جمع نوحه‌خوانی کرد. اشک چشمان شیخ را پوشانده بود و با همان حال شروع کرد به دعا کردن؛ خدایا به حق حضرت عباس (ع) بلا را از مردم رفع کن، ستم هر ستمگر را به‌ خودش برگردان، آبروی مسلمانان و شیعیان را هر جا که هستند حفظ کن. خدایا چنان کن سرانجام کار، تو خشنود باشی و ما رستگار».

 

چند جمله حرف حساب

شیخ عباس در صحبت‌هایش از ارادت حضرت عباس (ع) به حضرت‌زینب سلام الله علیها می‌گوید و اینکه وقتی حضرت عباس (ع) نوزاد بود گریه می‌کرد و تنها در آغوش خواهر بزرگوارش آرام می‌شده است؛ هر گاه در زندگی گره و مشکلی برایتان ایجاد شد و به در بسته‌ای خوردید به عباس (ع) پناه ببرید. ۲ رکعت نماز بخوانید و پس از آن تسبیحات حضرت زهرا (س) را بگویید و صد صلوات بفرستید و این را هدیه کنید به حضرت ابوالفضل و حضرت زینب، عباس (ع) را با تمام وجود صدا بزنید و او را به عصمت و آبروی زینب (س) قسم دهید. شک نکنید که آقا شما را دست خالی برنمی‌گرداند، حتی این نماز و این پناه به عباس (ع)، اعدامی را هم از اعدام نجات داده است». جمع انگار تشنه نصیحت بیشتر است و شیخ با این جملات همه را سیراب می‌کند: از امام‌ زمان (عج) پرسیده شد چگونه امام‌حسین (ع) را زیارت کنیم؟ ایشان ۳ بار فرمودند زیارت عاشورا و بار چهارم گفتند زیارت جامعه. من ندیدم در خانه‌ای که زیارت عاشورا خوانده می‌شود فقر به آن راه پیدا کند، اما من زیارت عاشورا را بالاتر از نماز شب نمی‌دانم».


آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی با صدور پیامی شهادت یک کودک معصوم در مدینه منوره را تسلیت گفت.

در پیام این مرجع تقلید آمده است: خبر بسیار ناگوار و غم‌انگیز شهادت کودک معصوم و مظلوم زکریّای عزیز در مهبط وحی الهی مدینه النبی صلّی الله علیه و آله و سلّم را با تأسف فراوان دریافت کردیم.

این جنایت دژخیمانه به وسیله شخصی که افکار پلید ضدّ اسلامی و ضدّ انسانی دارد، حاکی از خباثت افرادی به ظاهر انسان است که متأسفانه سالیان طولانی در حرمین شریفین و در مرکز نزول قرآن کریم و در جوار مرقد مطهّر پیامبر رحمة للعالمین مردم را به گمراهی و ضلالت و دوری از خداوند دعوت می‌نمایند.

در ادامه این پیام تصریح شده است: آیا ذرّه‌ای رحم و شفقت در دل ناپاک این افراد پلید که از حیوان هم بدتر هستند وجود ندارد؟! چرا مجامع بین المللی و حکّام کشورهای اسلامی بخصوص عربستان در مقابل این جنایت وحشیانه سکوت می‌نمایند و با سکوت خود، این فاجعه را تأیید می‌کنند؟!

در پایان این پیام آمده است: ما با تسلیت این حادثه غمبار به پدر و مادر داغدار زکریّا که محبّ اهل بیت نبیّ صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌باشند، از خداوند متعال مسئلت داریم که به آنان صبر جمیل و اجر جزیل در مقابل این مصیبت بزرگ عنایت فرماید و ظالمان و ستمگران در سراسر عالم را به سزای اعمال خود رسانده و داد مظلومان را از آن‌ها بستاند؛ وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.



نامه عجیب شهید بهشتی به امام خمینی (ره) که گویی وضعیت کنونی کشور رو ترسیم کرده است


جریان لیبرال و غرب‌زده در حکومت اکثریت هستن و حزب اللهی ها اقلیت/آدم‌های ترسویی که با یک پِخ کردن دشمن منافع کشور رو به باد میده نباید بذاریم در راس کار/ جریان لیبرال در ظاهر آرمان‌های انقلاب را قبول دارند ولی در مدیریت و عمل زمینه نفوذ دشمن را فراهم می‌کند /اون قدر جواب مردم رو نمی‌دهند تا مردم بریزن بیرون/الان یک چیز میگه شش ماه بعد دقیقا ضدش رو میگه، با وقاحت/تمام امکانات و منابع کشور رو در اختیار دارن ولی مشکلات کشور رو گردن نیروهای انقلابی می اندازند و آن‌ها را افراطی و تندرو می‌نامند/دفتر ریاست جمهوری با اعتصابگران در ارتباط است بعدش می ‌گویند نمی‌گذارند کار کنیم /اگر قوه قضائیه بخواهد با مفسدین برخورد کند می ‌گویند استعفا میکنیم

[یعنی بنی‌صدر و بازرگان رو جمع کنید میشه ]


استاد ازغدی: من باور نمی کنم توی نظام بانکی و گمرک و. جاسوس نباشه. این‌ها جلوی اصلاحات رادیکال رو میگیرند. هرکس بخواهد کار اقتصادی سالم بکند با 100تا مانع مواجهه میشه ولی فلان رانت خوار کارش سه سوته راه میوفته. این‌ها عادیه؟

@BisimchiMedia


 کانال تلگرامی عکسهای زیرخاکی با انتشار تصویری از یک تشییع جنازه مربوط به سال ۱۹۳۱ نوشت:

تشییع پیکر سالم صحابی پیامبر حذیفة بن الیمان متوفی به سال ۳۶ ه.ق و عبدالله بن جابر بن عبدالله انصاری پس از ۱۳ قرن!
حذیفة یکی از هفت نفری بود که بر حضرت فاطمه زهرا (س) نماز خواند.

 در سال ۱۹۳۱ میلادی پیکرهای مطهر ایشان بدلیل طغیان آب رودخانه دجله که باعث تخریب قبور مطهر گردید، به فتوای مرجع تقلید شیعیان جهان در آن زمان، آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی به جوار مرقد سلمان فارسی منتقل گردید.
لازم به ذکر است علیرغم سپری شدن بیش از ۱۳۰۰ سال از وفات این دو شخصیت بزرگ، پیکرهای مطهر کاملا سالم بوده و هیچگونه تغییری در آنها بوجود نیامده بود. در بالای تصویر طاق کسری (ایوان مدائن) دیده می شود.


 حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در تعریف امام علی علیه‌السلام فرمود:
او پیشوایی الهی و ربّانی است
تجسّم نور و روشنایی است
مرکز توجّه تمامی موجودات و عارفان است
فرزندی پاک از خانواده پاکان می‌باشد
گوینده‌ای حقّگو و هدایتگر است
او مرکز و محور امامت و رهبریّت است.


متن حدیث:
 

قالَتْ علیها السلام: وَ هُوَ الا مامُ الرَبّانی، وَ الْهَیْکَلُ النُّورانی، قُطْبُ الاقْطابِ، وَ سُلالَةُ الاْ طْیابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَةُ دائِرَةِ الامامَةِ


 مهجوریت قرآن را می توان از چند جهت مورد مداقه و بررسی قرار داد در این نوشتار به مهجوریت در قرائت قرآن کریم پرداخته می شود.

قرائت قرآن از اموری است که هم در آیات قرآن و هم در روایات اهل بیت(علهم السلام) مورد تأکید و عنایت ویژه قرار گرفته است. خداوند مهربان در آیات متعدد امر به خواندن کلام نورانی خویش کرده است. درآیه چهار سوره مزمل فرمود: وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلا. یعنی قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان؛ و در آیه‌ی کریمه ۲۰ از همین سوره دو بار امر به خواندن را با عبارت ْ فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن مورد تاکید خویش قرار داد. یعنی آنچه براى شما میسّر است قرآن بخوانید.

امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: قرآن عهدنامه خدا برای مردم است. شایسته است که انسان مسلمان به آن عهدنامه نگاه کند و در هر روز پنجاه آیه بخواند. امام محمد غزالی می‌گوید: خداوند متعال در تورات می‌فرماید:‌ای بنده من! آیا شرم نمی‌کنی از این که اگر نامه برادری به دست تو رسد در حالی که تو در راه باشی، بایستی یا بنشینی و یکایک کلمات آن را با دقت و تأنی بخوانی در حالی که کتابی که من برای تو فرستاده ام تا آن را با تأمل بخوانی و دستورات آن را بکاربندی، از آن اعراض می‌کنی (و آن را نمی‌خوانی) و بکار نمی‌بندی و اگر بخوانی در آن تأمل و دقت نمی‌نمایی.

وقتی به کلام و سیره معصومین (علیهم السلام) در قرائت قرآن نگاه می‌کنیم و میزان و سبک تلاوت جامعه اسلامی را با آن مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم که بین این دو از نظر ظاهر شباهت‌هایی وجود دارد؛ و آن شباهت این است که هر دو قرآن می‌خوانند؛ اما از نظر کیفیت و اثر بخشی تفاوت‌های زیادی بین قرائت ما و قرائت اهل بیت، دیده می‌شود. منظور، قرائت به سبک حفص از عاصم یا افراد دیگر نیست بلکه می‌خواهیم بگوییم میزان تلاوت روزانه اهل بیت(علیهم السلام) بسیار بیشتر از ما بوده؛ و همچنین بیشتر از ما در آیات تأمل و تدبر داشته اند.

درست است که آن‌ بزرگواران دارای ظرفیت‌های بالاتری در همه زمینه‌ها به ویژه در تلاوت آیات و تعامل با قرآن هستند؛ اما باید اعتراف کنیم که قرآن با این همه عظمت حتی در بین تعداد زیادی از مسلمانان حتی سالانه یکبار هم خوانده نمی‌شود. همان قرآنی که می‌فرماید: حج بجا آورید یا امر به اقامه نماز یا صدقه و زکات و امور دیگر دارد، در موارد متعددی فرموده است: فاقروا ما تیسر من القرآن. یعنی هر آنچه در توان دارید و برای‌تان مقدور است، قرآن بخوانید.

عبارت ماتیسر» دقیق است و نمی‌خواهد بگوید که زیاد قرآن بخوانید؛ بلکه می‌فرماید هر آنچه برایتان مقدور است. گاهی یک صفحه مقدور است و گاهی یک جزء و بیشتر یا کمتر.

همه دغدغه اهل بیت(علیهم السلام) هدایت انسان به مسیر سعادت است؛ و برای رسیدن به این هدف از هر فرصتی استفاده می‌کردند. گاهی با سیره و گاهی با سخن و کلام. تا جایی که امام رضا علیه السلام فرمود: إذا خفت أمرا فاقرأ مائة آیة من القرآن من حیث شئت ثم قال(اللهم اکشف عنی البلاء) ثلاث مرات.» هر گاه از امری ترسیدی، صد آیه از هر جای قرآن که خواستی بخوان و پس از آن سه بار بگو خدایا بلا را از من رفع کن.  مسند الامام الرضا (علیه السلام) عطاردی. ج ۱ 


سعی من برقراری ارتباط با مخاطب جوانی است که فقه را به‌طور حرفه‌ای نمی‌شناسد اما لازم است که با فضای علمای شیعه و ت آشنا شود. تلاش من گرفتن ارتباط از این زاویه و با این نوع مخاطب است.
معرفی یک کتاب خواندنی؛

استقبال قابل توجه جوانان از نخل و نارنج» وحید یامین‌پور/ با این کتاب به زمانه شیخ انصاری» سفر کنید/ کتابی برای کسانی که فقه را نمی‌شناسند ولی باید با علمای شیعه آشنا شوند + لینک خرید کتاب

سعی من برقراری ارتباط با مخاطب جوانی است که فقه را به‌طور حرفه‌ای نمی‌شناسد اما لازم است که با فضای علمای شیعه و ت آشنا شود. تلاش من گرفتن ارتباط از این زاویه و با این نوع مخاطب است.

گروه معارف - رجانیوز: کتاب نخل و نارنج نوشته دکتر وحید یامین پور همزمان با جشن 40 سالگی انقلاب اسلامی به ثمر نشست و توسط انتشارات جمکران به چاپ رسید. این اثر که زندگینامه شیخ انصاری از بزرگترین و تاثیر گذارترین فقهای عالم تشیع را با زبان ادبیات داستانی به تحریر در آورده است با استقبال گسترده و وسیع جوانان این کشور روبرو شده است. 

 

معرفی اجمالی کتاب نخل و نارنج»

کتاب نخل و نارنج» نوشته وحید یامین‌پور درباره زندگی و زمانه شیخ مرتضی انصاری توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شد. اثرگذاری شیخ مرتضی انصاری بر جریان فقه شیعه مشهور است و تلاش مثال‌زدنی و ستودنی او در تربیت شاگردانی که ساختار علمی دین را قوت بخشیدند و شاگردان آن‌ها بعدها دنیا را تکان دادند بر همه مشخص است. شاگردانی که این عالم تربیت کرد، پرچمدار مبارزات ی تاریخ‌سازی در خاورمیانه شدند؛ به‌عنوان نمونه میرزا محمدحسن شیرازی عهده‌دار زعامت دینی شیعیان شد وتوانست در برابر قرارداد استعماری عصر ناصرالدین شاه فتوای مهم تحریم تنباکو را صادر کند و مردم را به مقاومت فرابخواند. 

 

پیروزی میرزای شیرازی توانست راه را بر جنبش‌های بعدی فراهم کند و دیگر شاگردان شیخ انصاری در ربع نخست قرن چهاردهم هجری توانستند نخستین انقلاب ۱۰۰ ساله اخیر را در منطقه خاورمیانه رهبری کنند. مکتب علمی و فقهی او شاگردانی چون امام خمینی (ره) داشت که اولین حکومت دینی در دوران غیبت کبری را بنا کردند. وحید یامین‌پور در اثر پیش رو به سراغ روایت داستانی زندگی و زمانه شیخ اعظم،‌ شیخ مرتضی انصاری رفته است.

 

 

به گزارش رجانیوز ؛ وحید یامین‌پور پژوهشگر و نویسنده که به‌تازگی رمان نخل و نارنج» را درباره زندگی شیخ مرتضی‌ انصاری» نوشته، در گفتگو با مهر ، درباره این اثر گفت:  من اسم این کار  را زندگی‌نامه داستانی می‌گذارم چون سعی کردم در آن تخیل‌ام را به تاریخ محدود کنم. با این وجود چیزی که در کتاب آمده، عینا تاریخ نیست؛  یعنی عنصر تخیل در فضاسازی و شخصیت‌پردازی‌ها دیده می‌شود.

 

وی درباره تجربه‌ رمان‌ یا داستان‌نویسی خود گفت: پیش از این هم چیزهایی نوشته بودم ولی هرگز منتشرشان نکردم؛ هم خاطره، هم داستان و مطالب پراکنده‌ای بود که از دوران جوانی آن‌ها را نوشتم ولی منتشرشان نکرده بودم. ممکن است جسته‌گریخته، مطالبی در کتاب‌های مختلف چاپ شده باشد اما این‌که رمانی به‌طور مستقل کتابی چاپ کنم، تا الان انجام نشده بود.

 

این پژوهشگر درباره این‌که رمان مورد نظر را به سفارش ناشر نوشته یا نگارش آن ریشه در دغدغه‌های شخصی‌اش داشته، گفت: نوشتن این رمان با سفارش انجام نشد. درباره شخصیت‌های تاثیرگذار تاریخ، کم و بیش کتاب‌هایی نوشته شده و یکی از علائق‌ام این بود که آثار ادبیات داستانی را درباره شخصیت‌های مهم مطالعه کنم؛ مثلا کتاب مردی در تبعید ابدی» اثر نادر ابراهیمی، کتابی که استاد یثربی با عنوان قلندر و قلعه» درباره سهرودی نوشته یا آثاری که درباره شیخ بهائی، عطار یا حلاج نوشته‌ شده‌اند.

 

به نظرم رسید که این شیوه معرفی شخصیت‌ها و گنجاندن بخشی از تاریخ در یک رمان، در حال حاضر موثرترین راه برای بازیابی هویت است. چون جوان‌ترها و نسل جدید؛ هم نیاز دارند تاریخ را بدانند و هم با این شخصیت‌ها آشنا شوند. در صورتی که کمتر هم سراغ کتاب‌های تحلیلی و تاریخی می‌روند.

 

یامین‌پور ادامه داد: یکی از شخصیت‌هایی که در این زمینه برایم جالب بود و هیچ کتابی هم درباره‌اش نوشته نشده بود، شیخ اعظم (شیخ مرتضی انصاری) بود که می‌شود گفت تقریبا برجسته‌ترین چهره حوزه علمی شیعه در چند سده پیش بوده است. دو کتاب مشهور شیخ، مکاتب و رسائل کتاب‌های مهم حوزه علمیه هستند که در همه مدارس تدریس می‌شوند و اگر کسی بخواهد مجتهد شود، باید این دو را حتما خوانده و فرا بگیرد. وجه دیگری هم که من را به نوشتن کتاب مورد نظر تشویق می‌کرد، این است که همشهری شیخ و دزفولی هستم و فضایی را که او در آن رشد کرده، می‌شناسم. به این ترتیب، با تردید کار را شروع کردم و اسنادی درباره زندگی این شخصیت گردآوری کردم. به سراغ کتاب سخت‌خوانی هم رفتم که یکی از نوادگان شیخ درباره زندگی‌اش نوشته است.

 

وی درباره مدت‌زمانی که صرف تهیه این کتاب کرده، گفت: نوشتن کتاب و بازخوانی‌اش صرفا در یک بازه ۳ ماهه انجام شد. ولی پیش از آن، بخشی از زمانم صرف تحقیق و تفحص شد. چیزی که در نهایت به عنوان فراورده و محصول کار از آب درآمد، با طرح اولیه من تا حدودی تفاوت داشت. ناچار بودم شخصیت‌های مهم تاریخی را هم به کار اضافه کنم. مثلا در ابتدا قرار نبود درباره صاحب جواهر یا سید جمال اسدآبادی چیزی بنویسم اما دیدم بدون حضورشان،‌ بخش‌هایی از زندگی شیخ ناقص می‌ماند.

 

با همین رویکرد، تاریخ جنگ‌های ایران و روس، حضور انگلستان، امپراتوری عثمانی و مطالب دیگر را درباره تاریخ معاصر شیخ انصاری مطالعه کردم. اما اگر بپرسید پروژه نگارش و ویرایش کتاب چقدر طول کشید، می‌گویم که ۳ ماه فشرده و در نهایت کتابی با حجم ۲۳۰ صفحه آماده شد.

 

این نویسنده در پایان درباره این‌که رمان‌نویسی را ادامه می‌دهد یا خیر، گفت: بله. البته واکنش و بازخوردی که از مخاطب می‌گیرم، در ادامه کار خیلی موثر است. اما همین حالا هم مشغول نوشتن یک کار دیگر هستم و باید ببینم که کار چه‌طور جلو می‌رود. به هر حال سعی من برقراری ارتباط با مخاطب جوانی است که فقه را به‌طور حرفه‌ای نمی‌شناسد اما لازم است که با فضای علمای شیعه و ت آشنا شود. تلاش من گرفتن ارتباط از این زاویه و با این نوع مخاطب است.

 

برای تهیه کتاب نخل و نارنج» 

کلیک کنید.

 



عکس/ این مرد فیش حقوقی ندارد!

امید حسینی در آهستان نوشت: چندسالی هست که این پیرمرد را در مسیر کارم میبینم.در گرما و سرما اینجا نشسته به امید کفش پاره ای! این عکس را دو سال پیش گرفتم، حالا پیرتر وخمیده تر شده.احتمالا #فیش_حقوقی هم ندارد!


زن با لبخندی گفت: ولنتاین به معنای روز عشق است البته غربی است و تناسب و سنخیتی با فرهنگ ما ندارد، اما اینکه چرا چهره شهر ما در این روز متفاوت می‌شود؟ پرسشی است که می‌توان درباره آن اندیشید که چطور این فرهنگ اروپائی و غربی در اندیشه و باور‌های مردم ما رسوخ کرده است و تب ابراز محبت و عشق را در جامعه در یک روز به خصوص ایجاد می‌کند؟
 
در سال‌های اخیر با ورود مدرنیته و گسترش روز افزون شبکه‌های مجازی مدل‌های جدیدی از شادی و ابراز محبت و عشق در بین نوجوانان و جوانان و به دنبال آن خانواده‌ها و حتی بزرگسالان شکل گرفته است که پیامد‌های این شیوه‌های نوین گاه آسیب‌های اجتماعی جدی را به دنبال دارد.
 
از آن جمله می‌توان به برگزاری مراسمات و مهمانی‌هایی اشاره کرد که همراه با رقص، آواز و موسیقی‌های مبتذل است و رشد قارچ گونه این شیوه‌های جدید در پیکره آداب و رسوم‌ها و مناسبات اجتماعی در واقع زنگ خطری است که سبب ترویج لودگی و ولنگاری‌های اجتماعی در سطحی می‌شود که نمی‌توان آن را کنترل و یا حتی مانعی برای آن شد.


آیا جامعه از فقر شادی و نشاط رنج می‌برد؟ 

از جمله دلایلی که می‌توان درباره روی آوردن جوانان به شادی‌های مصنوعی مانند رقص، آواز و موسیقی‌های مبتذل در دوران معاصر اشاره کرد در واقع تنهائی و گوشه گیری و عزلت آنان در درون خانواده است این زندگی ماشینی به نام تکنولوژی بسیاری از آداب و رسوم‌های قدیمی و در عین حال شادی انگیز و با نشاط ایرانیان را از یاد‌ها برده است.
 
حتی می‌توان ادعا کرد که آن‌ها را نابود ساخته است از دوران کودکی ام یادم است که همه خانواده پدری و مادری در یک محله ساکن بودند و هر هفته دورهمی‌ها و شب نشینی هائی با حضور بزرگتر‌ها و اعضای فامیل در منزل یکی از اقوام برپا بود که بهانه این نشست‌ها گاه جلسات مذهبی و گاه تماشای یک فیلم و یا فراهم سازی مقدمات عروسی و یا عزای درون فامیلی بود.
 
در این دورهمی‌ها خردسالان، بانوان، مردان، پدربزرگ و مادربزرگ‌ها هر کدام به سهم خودشان برای شروع هفته نو انرژی کسب می‌کردند و این نزدیکی اعضای فامیل لبخند و شادی حقیقی را برای جمع به ارمغان داشت و آنچه که امروز از آن دوران در ذهنم باقی مانده است خاطرات شیرین کودکی و دست نوازش پدربزرگ و مادربزرگ و عمو و بازی‌های کودکانه است.


شادی در گذشته 

متأسفانه در شرایط فعلی برای نسل نو در این منازل آپارتمانی دیگر جائی برای بازی‌های کودکانه و دورهمی‌های فامیلی نمانده است و یا بهانه مشکلات اقتصادی سدی در برابر همه تبادلات عاطفی درون فامیلی است.
 
به همین دلیل با کوچکترین جرقه‌ای از نماد شادی و عشق، ما شاهد دگرگونی در فرهنگ خودی شده ایم که نه تنها دستاوردی برای ما نداشته است بلکه گاه آنچنان سبب ابتذال و سقوط جوانان می‌شود که مسیر تباهی را به جای رشد و موفقیت انتخاب می‌کنند.
 
امروز به جای بازی‌هایی مانند هفت سنگ، لی‌لی و گل یا پوچ و . اکثر افراد سر در گوشی موبایل دارند و بازی‌های موبایلی را انتخاب کرده اند که این انتخاب نادرست نیز مشکل دیگری است که سبب ترویج انزوا و گوشه گیری افراد و بعضا فرار از دروهمی‌های و جمع‌ها می‌شود که آسیب زا است.


آیا رقص و آواز تنها راه شادی است؟

پیامد‌هایی منفی این شادی‌های مصنوعی ما را بر آن داشت که با نگاهی به نظر اسلام درباره رقص و شادی و سیره پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) به کنکاشی نو از دریچه‌ای دیگر در دوران معاصر نسبت به این پدیده در حال رشد داشته باشیم تا دلایل این انتخاب اجتماعی قبیح بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد. 

پیامبر (ص) ضمن حدیثی فرموده‌اند: … العَیْنَانِ زِنَاهُمَا النَّظَرُ…» مسلم است که حرکات زن و پسر رقصنده در هنگام رقص باعث تحریک غرایز گردیده تماشاکننده را اغوا می‌کند و بر فساد می‌کشاند.
 
در واقع آنچه که سبب نکوهش رقص شده است پیامد‌های زشت و زننده بعد از آن است که رقص مقدمه این اعمال می‌شود وگرنه رقص‌های بومی ایرانیان در جشن‌های عروسی و مراسمات شادی با چارچوب بوده است که بدون استفاده از وسایل لهو و لعب زمینه‌ای برای فساد ایجاد نکرده اند. 

همچنان از پیامبر بزرگوار اسلام (ص) حدیثی به روایت ابی هریره منقول است که ایشان زن‌های رقصنده‌ای را که با لباس‌های نازک وجود خود را برای مردم ظاهر ساخته و نمایش می‌دهند، موی‌های سر خود را به اشکال برانگیزنده و جالبی و درمی‌آورند و با رقصیدن و نمایش حرکات موزون، نظر جوانان را به خود جلب می‌نمایند و وسیلۀ اغوای‌شان می‌گردند و از این طریق جامعه را به فساد می‌کشانند، به عذاب خداوند وعده دادند و از اهل دوزخ معرفی داشته‌اند، چنانچه فرموده‌اند: صِنْفَانِ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لَمْ أَرَهُمَا قَوْمٌ مَعَهُمْ سِیَاطٌ کَأَذْنَابِ الْبَقَرِ یَضْرِبُونَ بِهَا النَّاسَ وَنِسَاءٌ کَاسِیَاتٌ عَارِیَاتٌ مُمِیلاَتٌ مَائِلاَتٌ رُءُوسُهُنَّ کَأَسْنِمَةِ الْبُخْتِ الْمَائِلَةِ لاَ یَدْخُلْنَ الْجَنَّةَ وَلاَ یَجِدْنَ رِیحَهَا وَإِنَّ رِیحَهَا لَیُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ کَذَا وَکَذَا».


متوسل شدن به تحریک شهوت بدون چاره اندیشی برای پاسخ همان ابتذال است

دربارۀ کار‌های غیر مطلوب که فایده‌ای را دربر نداشته باشد، پیامبر (ص) با این فرمایش ما را برحذر می‌دارند: مِنْ حُسْنِ إسْلَامِ الْمَرْءِ تَرْکُهُ مَا لَا یَعْنِیهِ».
از جمله دلایلی که سبب نهی شدن رقص از سوی پیامبر (ص) شده است این است که در واقع انسان موجودی هدفمند آفریده شده است و بهره مندی او از عقل و احساس که به وسیله کتاب و رسل به سمت هدایت است در جهت داشتن همین زندگی هدف مدار است که گاه حرکات و اعمال ناشایست و بدون سود و منفعت سبب تغییر جهت او از مسیر درست برای تعالی است و بیهوده زیستن در همه ادیان الهی نهی شده است از طرفی نیاز جنسی به عنوان یک موضوع فطری در وجود آدمی است و نمی‌توان منکر آن شد البته پاسخگویی و برآوردن این نیاز و در نهایت کنترل آن به شکل مطولب وجود دارد، اما متوسل شدن به تحریک شهوت بدون چاره اندیشی برای پاسخ همان ابتذال است.


فتوا‌های چندگانه مراجع درباره رقص

رقصیدن زن برای شوهر

سؤال: رقص زن در برابر شوهر چه حکمی دارد؟
پاسخ: حضرات آیات مکارم‌شیرازی و فاضل‌لنکرانی می‌فرمایند: جایز است.» و آیت‌الله ‌ای تأکید می‌کنند: اگر رقص زن برای شوهر یا بر عکس، همراه ارتکاب حرامی (مانند موسیقی) نباشد، اشکال ندارد.»، اما آیت‌الله بهجت برخلاف سایرین معتقدند که: اشکال دارد.»

رقصیدن زن برای زن و مرد برای مرد

سؤال: حکم رقصیدن ن برای ن و مردان برای مردان چیست؟
پاسخ: حضرات آیات بهجت، وحیدخراسانی و سیستانی معتقدند که رقص زن براى ن و مرد براى مردان بنابر احتیاط واجب جایز نیست.» آیت‌الله فاضل‌لنکرانی در توضیح این مطلب می‌فرماید: به‌طورکلى رقص نوعاً منشأ فساد و از بین رفتن حیاء است و احتیاط در ترک رقص و عدم حضور در مجلس رقص است.» همین‌طور آیت‌الله نوری‌همدانی نیز این عمل را دارای اشکال می‌دانند.

اما در مقابل، آیت‌الله ‌ای در این‌باره می‌فرمایند: دیدن رقص زن برای زن و مرد برای مرد در صورتی‌که مقدمات حرامی نداشته باشد، اشکالی ندارد.» آیت‌الله تبریزی نیز در همین راستا می‌فرمایند: رقص زن بـرای زنـان در مجالس عروسی و مثل آن، چنان‌چه در معرض نگاه نامحرم نبوده و مشتمل بر حرام دیگری مثل موسیقی لهوی و غیر آن نباشد، مانعی ندارد.»

رقصیدن زن برای خودش

سؤال: رقصیدن فرد در تنهایی یا جلوی آیینه چه حکمی دارد؟
پاسخ: آیت‌الله سیستانی می‌فرمایند: به احتیاط واجب جایز نیست.»

شرکت در مجالس رقص

سؤال: حکم نشستن ن در تالار‌ها و در چنین مجالسى چگونه است؟
پاسخ: آیت‌الله فاضل‌لنکرانی می‌فرمایند: احتیاط در عدم حضور در مجلس رقص است.» آیت‌الله بهجت نیز معتقدند: در صورتى‌که اگر جمع نشوند نمى‌خوانند و نمى‌رقصند؛ پس جمع‌شدنشان کمک بر این عمل است و اگر این عمل حرام است، کمک به آن هم، کمک بر گناه است.»

بنابر آنچه که در موارد فوق گفته شد این موضوع به خوبی روشن است که رقصیدن ن در معابر و خیابان‌ها و در جلوی چشمان نامحرم امری نکوهیده است چراکه امکان ایجاد فساد و رواج ولنگاری را در جامعه به همراه دارد که سبب از هم پاشیدگی خانواده و از بین رفتن حریم‌های شخصی و روابط اجتماعی سالم می‌شود.

 
رقص و شادی در غرب

برخی از نگاه‌های غربی به این موضوع اصرار دارند که یکی از راه‌های شادی رقص و آواز و موسیقی‌های مبتذل و اختلاط زن و مرد در فضاهائی بدون چارچوب است که نسبت به این ادعا می‌توان گفت که این درمان مقطعی و تسکین زود گذر برای شادی‌های غیر واقعی است و برای افرادی مناسب است که می‌خواهند خودشان را گول بزنند و برای فرار از کاستی‌ها و گاه مشکلات اجتماعی و درون شخصیتی به سمت این انتخاب‌ها می‌روند و این رفتار‌ها تظاهر به شادی است نه خود شادی.

اینکه افراد جامعه به هر مناسبت غربی بهانه‌ای برای شادی و رقص پیدا می‌کنند و در عین حال اقدام به برگزاری مراسم‌ها و جشن هائی با شیوه غربی دارند دردناک است چراکه نشان دهنده فاصله گیری جامعه از فرهنگ خودی است و از طرف دیگر از این واقعیت حکایت دارد که مروجان فرهنگ اسلامی برای تبلیغ شیوه‌های شادی و زیست پاک بدون متوسل شدن به ابزار گناه کم کاری کرده اند و یا نتوانسته اند در راستای تبلیغ زندگی مؤمنانه توام با شادی تبیین مناسب و به جائی داشته باشند.


شادی واقعی 

در واقع برای رسیدن به شادی واقعی در شرایط فعلی نیاز است تا نهاد خانواده بیشتر از هر زمانی دیگری به شکل پویا و فعال وارد این عرصه شود چراکه همه نیاز‌های اعضای خانواده در سنین و رده‌های مختلف سنی با یکدیگر متفاوت است و در عین حال دختر بچه و پسر بچه خردسال به دنبال بازی با پدر و همسالان و همجنسان خود است و نوجوان دختر و پسر در کنار دوستی با پدر و مادر در فضای مدرسه و دانشگاه و جامعه قرار می‌گیرد و برداشت‌های متنوع از رفتار‌ها و انـتخاب‌های چندگانه دارد که اگر خط قرمز‌های درون خانوادگی مشخص و با زبان محبت برای نوجوان نهادینه شده باشد در نهایت انتخابی منطقی و عاقلانه با حفظ چارچوب‌های خانوادگی خواهد داشت و در عین حال پدر و مادر در روابط دوگانه به عنوان روابط همسری باید تلاش کنند که ضمن توجه به روحیات و علاقه مندی‌های طرفینی، در کنار برآورده سازی نیاز‌های زوجیتی بتوانند مثلث پدر و مادر و فرزندی شکل داده که مهمترین اضلاع این مثلث اعتمادسازی اعضای خانواده، توجه به سرگرمی‌ها و فراغت‌ها و شادی‌ها و در عین حال رشد و تکامل همه جانبه این سه ضلع است.

قرار نیست در روابط درون خانوادگی فقط یک ضلع رشد و پویائی داشته باشد و بقیه اضلاع متوقف شوند چراکه ساکن ماندن هر کدام از این اضلاع سبب عقب افتادگی و در نهایت فاصله فکری و اعتقادی و اخلاقی با سایر اعضای خانواده خواهد شد که آسیب هائی غیر قابل جبران را به دنبال خواهد داشت.

کلام آخر: شادی می‌تواند در یک کار گروهی و دسته جمعی با دوستان در قالب‌های هنری و تفریحی شکل بگیرد که بیشتر متناسب با نوجوانان و جوانان است البته بهترین شادی درونی زمانی حاصل می‌شود که این امر با معنویت گره بخورد در واقع ایمان به پروردگار سبب آرامش و آسایش انسان می‌شود.


نمی‌توان عبادت را با چماق و اجبار تجویز کرد

از طرفی نمی‌توان عبادت را با چماق و اجبار تجویز کرد، اما ارائه راهکار‌های نشاط آور مانند دغدغه کمک به همنوع، تشکیل گروه‌های همسال تفریح سالم در مراوده با افرادی که از سوی جوانان مورد پسند هستند و در عین آشنائی با دین و سیره پیامبر (ص) با ابزار‌های نوین ارتباط گیری با جوانان و نوجوانان و نحوه اثرگذاری مسلط باشند که بتوانند در همین گروه‌های همسال به شادی و تفریح هدفمند پرداخته شود از انتخاب‌های صحیح برای شادی سالم و هدفدار است. در واقع جامعه امروز ما که با مدرنیته آمیخته شده است نیازمند گزینه‌های جدیدی از اشکال و اقسام متنوع از شادی برای سنین متفاوت با حفظ چارچوب‌های دین مداری است./102/241/ح

 
یادداشت از: فاطمه ترزفان

اینهایى که بصیرت ندارند – مثل این بیچاره‌هایى که در فتنه گرفتار شدند – مثل کسانى‌اند که در تاریکى شب، در مه غلیظ، در غبار میخواهند مخالفى را، دشمنى را بزنند

هجوم نیاوردن شبهات به کسی که عالم به زمان خود است
اینهایى که بصیرت ندارند – مثل این بیچاره‌هایى که در فتنه گرفتار شدند – مثل کسانى‌اند که در تاریکى شب، در مه غلیظ، در غبار میخواهند مخالفى را، دشمنى را بزنند؛ خب نمیداند دشمن کجا است؛ یکى از اوّلین شرایط جنگهاى نظامى، اطّلاعات است؛ بروید اطّلاع کسب کنید و ببینید دشمن کجا است. اگر بدون اطّلاع رفتید، شما ممکن است جایى را بزنید که دوست آنجا است؛ کسى را بزنید که با شما دشمن نیست و به دشمن کمک کنید؛ گاهى این‌جورى میشود. اگر بصیرت نبود، میشود این؛ که فرمود: العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس؛(۱) شبهات و نادانى‌ها و نفهمى‌ها به کسى که عالم به زمان خود است، هجوم نمى‌آورند؛ میفهمد چه‌کار باید بکند. اگر این نبود، مشکل به‌وجود خواهد آمد، حتّى اگر آن احساس مسئولیّت هم باشد.۱۳۹۳/۰۹/۰۶

بیانات در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین

آگاهی به زمانه, بصیرت

حدیث

۱ ) الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج ۱، ص ۲۶ ؛ تحف العقول ،حسن بن شعبه حرانی، ص ۳۵۶ ؛ بحارالانوار ، مجلسی، ج ۶۸ ص ۳۰۷.

الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِسُ.
ترجمه:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: شبهات به کسی که زمانه خود را بشناسد هجوم نمی‌آورد.

مهدی علیزاده

.


❓چرا فاطمه زهرا (س) در آسمان منصوره و در زمین فاطمه نامیده شده است؟


✍ روایاتی که در باره فاطمه زهرا سلام الله علیها وارد شده است به قدری بهت انگیز است که انسان در درک و فهم آنها متحیر  می ماند.


✅ بسیاری از این روایات را در دهه اول و دوم فاطمیه بیان کردیم. در اینجا به یک روایت دیگر که شیخ صدوق "اعلی الله مقامه" در کتاب معانی الاخبار ذکر کرده است، می پردازیم؛


در حدیث معراج آمده است که پیامبر صلی‌الله‌ علیه‌ و آله فرمود:


به جبرئیل گفتم: ای حبیب من، چرا [او] در آسمان منصوره» و در زمین فاطمه» است؟ گفت: بدین سبب در زمین فاطمه» نامیده شده که شیعیان خود را از جهنم رهایی می‌بخشد، و دشمنانش از محبت وی بی‌بهره خواهند بود،

و در آسمان بدین جهت منصوره» است که خداوند فرموده است: در آن روز (قیامت) مؤمنان به‌جهت یاری خدا، که هر فردی را بخواهد یاری دهد، خرسند می‌شوند»؛


 منظور از این یاری همان نصرتی است که فاطمه به دوستان خویش خواهد کرد.


متن روایت:


قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله: قُلْتُ حَبِیبِی [یا] جَبْرَئِیلُ وَ لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةَ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ قَالَ سُمِّیَتْ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فَطَمَتْ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا وَ هِیَ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ» یَعْنِی نَصْرَ فَاطِمَةَ لِمُحِبِّیهَا. 


معانی‌الاخبار، ج٢، ص۴۳ 



کانال تلگرامی دلنوشته های یک عراقی با انتشار تصویری به مناسبت سالگرد وفات شیخ مرتضی انصاری نوشت:

شیخ مرتضی انصاری از نوادگان جابر انصاری صحابه پیامبر گرامی واز مراجع وعلمای بزرگ دزفول که سال‌ها مقیم نجف اشرف بودند.
ایشان مؤلف دو کتاب بسیار معروف حوزه علمیه رسائل ومکاسب هستند.
شیخ مرتضی انصاری مانند چنین روزهایی یعنی ۱۷ جمادی ثانی ۱۲۸۱ قمری در نجف اشرف وفات یافتند وقبر ایشان در جوار باب القبله حرم مطهر حضرت امیر المومنین علیه السلام می‌باشد.

شیخ انصاری و احترام به مادر*

بمناسبت سالگرد وفات شیخ مرتضی انصاری این خاطره را نقل می‌کنم:

شیخ عادت داشت که در بازگشت از جلسه تدریس، نخست نزد مادرش می‌رفت و برای به دست آوردن دل او، با وی سخن می‌گفت. هم چنین از حکایتهای مردم پیشین و زندگی آنان می‌پرسید و مزاح می‌کرد تا مادر را بخنداند، سپس به اتاق عبادت و مطالعه می‌رفت.
مادر شیخ از ن عابد بود، به گونه‌ای که نافله‌های شب را تا هنگام مرگ ترک نکرد و شیخ، سحرها نخست مقدمات نماز شب مادر را فراهم می‌نمود، حتی آب وضویش را در صورت نیاز، گرم می‌کرد، سپس خود به نماز می‌ایستاد.


مردم بدانند که پیوستن ما به FATF تحریمی را برنخواهد داشت و مملکت را به‌سمت ناامنی پیش خواهند برد. افرادی که دفاع می‌کنند باید پاسخگوی این موضوع در افکار عمومی هم باشند.
سید محمود نبویان:

برجام اقتصاد را نابود کرد؛ FATF امنیت را نابود می‌کند/ شرکت‌های اروپایی به خاطر تحریم‌های ثانویه از ایران رفتند نه FATF/ کم‌یاب شدن پوشک» و گوشت» چه ربطی به FATF دارد؟

مردم بدانند که پیوستن ما به FATF تحریمی را برنخواهد داشت و مملکت را به‌سمت ناامنی پیش خواهند برد. افرادی که دفاع می‌کنند باید پاسخگوی این موضوع در افکار عمومی هم باشند.

گروه ی-رجانیوز: حجّت‌الاسلام سیّد محمود نبویان، نماینده سابق تهران در گفت‌وگو با فارس، تمدید ۴ ماهه مهلت FATF به ایران را بسیار معنادار دانست و در مقدمه گفت‌وگو گفت: آمریکا، اسرائیل و سایرینی که دشمن مستقیم ایران هستند، عضو FATF هستند و همواره به‌دنبال این هستند که بهانه دست‌شان بیاید و ما را تحریم کنند.

 

تمدید ۴ ماهه مهلت ایران برای پیوستن به FATF معنادار است

وی ادامه داد: نکته بعد این است که مهلتی که قبلاً به ما داده بودند تا لوایح مرتبط با FATF را تصویب کنیم، چند روز قبل به پایان رسید. من از دوستانی که می‌گویند اگر به FATF نپیوندیم، منجر به تحریم‌های جدید می‌شود، این سوال را می‌پرسم که حال که مهلت ما تمام شد، چرا دشمنان ایران از این بهانه استفاده نکردند و ایران را تحریم نکردند؟

نبویان با بیان اینکه از خرداد ۹۵ که دولت پیوستن به FATF را امضاء کرده‌، مدام به ایران مهلت می‌دهند و چندماه چندماه فرصت ایران را تمدید می‌کنند، تصریح کرد: سوال این است که مگر آن‌ها به دنبال تحریم ما نیستند؟! پس چرا برای هفتمین یا هشتمین بار، مجدداً مهلت پیوستن ایران را تمدید کردند و چرا بهانه نگرفتند تا ایران را تحریم کنند؟

 

با FATF نه تحریمی می‌آید و نه تحریمی می‌رود

نماینده سابق مجلس در پاسخ گفت: جواب این است که اصلاً با FATF نه تحریمی می‌آید و نه تحریمی می‌رود. ملّت ایران توجه کنند؛ طبق خود بیانیه FATF، اگر ایران به تمام تعهداتش عمل کند، مطلقا تحریمی برداشته نمی‌شود.

نبویان با بیان اینکه در برجام، حداقل روی کاغذ نوشته بودند که تحریم‌ها برداشته می‌شود، اما عمل نکردند، تصریح کرد: در FATF حتی روی کاغذ هم بحث تحریم مطرح نیست؛ متن بیانیه است که؛ اگر ایران تمام تعهداتش را انجام دهد، FATF گام‌های بعدی را در نظر خواهد گرفت. هیچ‌جا نیامده که تحریم را برمی‌داریم.

وی در همین زمینه یادآور شد: از آقای ظریف پرسیدند که آیا با پیوستن به FATF تحریم‌ها برداشته می‌شود؟ گفت که معلوم نیست؛ تضمین نمی‌دهیم.

 

شرکت‌های اروپایی به خاطر تحریم‌های ثانویه از ایران رفتند نه FATF 
نبویان تصریح کرد: یک بانک مهم اروپایی که با ما رابطه ندارند را بیاورید که بهانه‌اش این باشد که چون ایران، همه خواسته‌های FATF را برآورده نکرده، ما با آن همکاری نمی‌کنیم. شرکت‌های اروپایی مثل شل» و پژو» و از ایران رفته‌اند؛ اما هیچ‌کدام این استدلال را نیاورده‌اند که چون ایران CFT را قبول نکرده، ما رفته‌ایم.

نماینده سابق مجلس با بیان اینکه علت عدم همکاری بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ با ایران، تحریم‌های ثانویه آمریکاست، افزود: این‌ بانک‌ها از تحریم‌های آمریکا می‌ترسند و هیچ ربطی به FATF ندارد.

نبویان با طرح این سوال که آمریکا و اروپایی‌ها از بهانه FATF به دنبال چه چیزی هستند، گفت: اقتدار ملت ایران سه چیز بود؛ نخست بحث هسته‌ای که با برجام خدشه‌دار شد، سپس قدرت منطقه‌ای ایران و بعد امنیت ایران که قرار است با FATF از بین بروند.

 

FATF امنیت ایران را نشانه رفته است؛ در بیانیه FATF  اسم حاج قاسم به‌عنوان تروریست آمده

وی خاطرنشان کرد: زمستان ۹۴ قانون مبارز با تروریسم را در مجلس مصوب کردیم و در تبصره ۲ ماده ۱ آوردیم که مردمی که دارند برای استقلال خودشان و ضد اشغالگری می‌جنگند، تروریست نیستند؛ از جمله مردم فلسطین، مردم لبنان، مردم سوریه، عراق و یمن.

نبویان ادامه داد: غربی‌ها صریحاً گفتند آنچه تصویب کرده‌اید به درد ما نمی‌خورد و بروید تعریف‌تان را از تروریست عوض کنید. اتفاقاً این سری هم که تمدید کردند، باز همین را خواستند. خب ما اگر تعریف‌مان را عوض کنیم، چه کسی تروریست می‌شود؟ حماس و فلسطین و جهاد و سایر ملت‌های مقاوم منطقه. بعد چه کسی مدافع تروریست است؟ ملت ایران و حاج قاسم سلیمانی.

وی با بیان اینکه اسم حاج قاسم سلیمانی در قطع‌نامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل آمده است، گفت: همچنین ده‌ها بار اسم وی در لیست SDN آمریکا آمده و گفته شده که این فرد تحت تحریم ما است؛ چون مدافع تروریست‌ها است.

نماینده سابق مجلس ادامه داد: دولت ما برای تامین نظر غربی‌ها لایحه‌ای به مجلس داد و مجلس هم متأسفانه تصویب کرد. حالا مجمع» باید حواسش جمع باشد. در بیانیه عمومی FATF آمده که ایران حامی تروریست است و اسم حاج قاسم را هم آورده است. بعد آقایان رفتند تعهد داده‌اند که اموال اینها مصادره شود و قانوناً مصوب شود که این‌ها مجرم هستند.

 

برجام اقتصاد را نابود کرد؛ FATF امنیت را نابود می‌کند

نبویان گفت: بر اساس FATF اگر دادگاهی در آمریکا، آلمان، انگلیس یا هر کشوری دیگر، حاج قاسم را محکوم نکرد، به نفع ما تمام می‌شود؛ امّا اگر محکوم کرد، ایران باید نهایت همکاری قضایی را با دادگا‌های ‌آنها داشته باشد. آن‌ها گفته‌اند که اگر دادگاهی حاج ‌قاسم را مجرم اعلام کرد، باید او را تحویل دهید؛ آقایان هم تعهد داده‌اند و پذیرفته‌اند.


وی با بیان اینکه غربی‌ها از FATF اصلاً به دنبال تحریم نیستند، تصریح کرد: آن‌ها به دنبال زدنِ منطقه و امنیت ما هستند. ممکن است کسانی بگویند که ما حاج قاسم را تحویل نمی‌دهیم؛ اما او و مدافعان حرم را به خاک خودمان برمی‌گردانیم و در همین‌جا از آن‌ها محافظت می‌کنیم.

نبویان ادامه داد: اگر حاج‌قاسم و مدافعان امنیت را به خاک خودمان برگردانیم، معنایش این است که به جای اینکه با تروریست‌ها در عراق و سوریه مبارزه کنیم، باید در اهواز و تهران و در مجلس و سیستان و بلوچستان و در چابهار با آن‌ها بجنگیم؛ یعنی ناامن کردن کل کشور.

کارشناس مسائل ی با بیان اینکه برجام نابودکننده اقتصاد شده، تصریح کرد: FATF هم قرار است به نابودی امنیت بیانجامد. بنابراین فلسفه تمدید مهلت ایران روشن شد؛ بدین نحو که اصلاً بحث تحریم مطرح نیست و امنیت ما را نشانه رفته است.

 

حامیان FATF تبعات امنیتی آن را نیز بپذیرند

نبویان تصریح کرد: دولتی‌ها، مجلسی‌ها و سایر آقایانی که موافق تصویب لوایح مرتبط با FATF هستند باید هزینه امنیتی که بعداً خواهیم پرداخت را به‌عهده بگیرند. مردم بدانند که پیوستن ما به FATF تحریمی را برنخواهد داشت و مملکت را به‌سمت ناامنی پیش خواهند برد. افرادی که دفاع می‌کنند باید پاسخگوی این موضوع در افکار عمومی هم باشند.

نماینده سابق مجلس در پاسخ به این ادعا که چین و روسیه هم همکاری با ایران را منوط به پیوستن به FATF دانسته‌اند، گفت: اولاً معلوم نیست که افرادی که این ادعا را مطرح می‌کنند راست بگویند. ثانیاً عین همین توجیهات را در مجلس نسبت به برجام مطرح می‌کردند؛ اینکه اگر برجام تصویب نشود وضع ما بدتر می‌شود، نمی‌توان نفت را فروخت و.

نبویان ادامه داد: نکته بعد اینکه چین و روسیه برای ما تعیین تکلیف نمی‌کنند. موقعیت ما با چین و روسیه فرق می‌کند. ما تبدیل به گروه ویژه شده‌ایم و گزارشگر حقوق بشر برای ما می‌آید؛ ما تحت تحریم‌ها هستیم.

 

مگر چین و روسیه در سال‌های اخیر با ما مشکلی داشته‌اند؟!
وی با بیان اینکه حتی اگر چین و روسیه هم چنین چیزی گفته باشند، راه‌حل خودش را دارد، گفت: راه‌حل این است که قانون داخلی‌اش را تصویب کنیم. مقام معظّم رهبری هم همین را گفتند و درست هم همین است. ضمن اینکه ما در ارتباط با پولشویی و مبارزه با تروریسم قانون داخلی تصویب کرده‌ایم.

نبویان با تأکید بر اهمیت استقلال کشور گفت: سازمان منافقین که ۱۷ هزار مردم ما را به شهادت رساندند، می‌شوند ضد تروریست نام می‌گیرند و دیپلمات‌های ما به خاطر اینکه به این‌ها چپ نگاه کرده‌ند احضار می‌شوند و دستگیر می‌شوند.

وی ادامه داد: آیا پنج ماه یا یکسال و یا پنج سال پیش، چین و روسیه با ما مشکلی داشتند؟ یکسال پیش که رئیس جمهور چین به کشور ما آمد، چرا قراردادهای زیادی را با او امضاء نکردیم؟ روس‌ها چند بار گفته‌اند ما اقلام کشاورزی را نیاز داریم؛چون اروپا ما را تحریم کرده است؟

 

راه حل اقتصاد خروج دلار از گردونه است نه پیوستن به FATF 

نماینده سابق مجلس با بیان اینکه راه حل مشکلات کشور، برجام و پیوستن به FATF نیست، تصریح کرد: راه حل این است که وقتی مشکل ما دلار است، چرا و ظریف، کشور را از گردونه دلار خارج نمی‌کنند؟ چین اعلام کرده که حاضر هستم رابطه دوجانبه پولی داشته باشیم. آقایان بگویند چرا با چین رابطه نداریم؟ اصلاً ما دلار را برای چه می‌خواهیم؟ مشکل ما در تحریم این است که متکی به دلار هستیم.

نبویان خاطرنشان کرد: کشور چین با ۳۰ کشور رابطه دو‌جانبه پولی دارد.

 

کم‌یاب شدن پوشک» و گوشت» چه ربطی به FATF دارد؟!
وی، جلوگیری از واردات بی‌رویه را یک راه‌حل دیگر در ارتباط با مشکلات دانست و گفت: وقتی مدیریت درستی ندارید و یک زمان پوشک کم‌یاب می‌شود و یک وقت دیگر گوشت، چرا مشکلات را به موضوعاتی چون FATF مرتبط می‌کنید؟

نماینده سابق مجلس، خروج گوسفندهای ماده از کشور را مایه تاسف دانست و گفت: با این وضع، یکی دو سال دیگر ملّت ایران تمام گوشت مورد نیاز خود را باید وارد کند.

نبویان با اشاره به ناکارآمدی‌های دولت گفت: این دولت یا نمی‌خواهد و یا نمی‌تواند؛ درواقع دولت، اصلاً این کاره نیست و متأسفانه آقای و وزرا نمی‌توانند کشور را اداره کنند. باید به آن‌ها گفت که اگر شما خراب نکنید و دست سوءاستفاده‌‌کنندگان را کوتاه کنید، این مشکلات پیش نمی‌آید.

وی ادامه داد: آیا این وضع گرانی و صف گوشت، در شأن ملّت ایران است؟ شما می‌گویید چند برابر گوشت وارد کرده‌ایم، گوشت‌ها کجاست؟ دولت این وسط چکاره‌ است؟ شما دلارها را گرفته‌اید تقسیم کرده‌اید؛ ۱۸ میلیارد دلار را ظرف یکماه بانک مرکزی هدر داد. محاکمه آقای عراقچی چه شد؟اینها چه ربطی به تحریم دارد؟ سکه‌ها را به کسانی داده‌اید؟ آقای اینها را حل کند و کارخانه‌های تعطیل‌شده را راه بیاندازد؛ بنابراین مشکل در درون کشور است.


رهبرانقلاب خطاب به دولت فرمودند:  به هر حال، اقتصاد کشور را به بسته‌ی اروپایی موکول نکنید. بیاییم کارهایی ما داریم در داخل کشور، اینها را باید انجام بدهیم. آنها هم البتّه بایستی حتماً آن کار [خودشان] را بکنند منتها ما مشکلاتمان را به آن [بسته] موکول نکنیم.
تذکر مهم 8ماه قبل رهبری که دولتی‌ها نادیده گرفتند

هشدار رهبرانقلاب به دولت: منتظر این و آن نباشید؛ برجام دردی از اقتصاد ما دوا نکرد/دوباره مردم را درباره‌ی بسته‌ی اروپایی شرطی نکنید/ ترزا مِی درباره‌ی سخت‌گیری به ایران به ترامپ سفارش می‌کند؛ بعد تلفن میزند به آقای و اظهار ارادت هم می‌کند + فیلم

رهبرانقلاب خطاب به دولت فرمودند: به هر حال، اقتصاد کشور را به بسته‌ی اروپایی موکول نکنید. بیاییم کارهایی ما داریم در داخل کشور، اینها را باید انجام بدهیم. آنها هم البتّه بایستی حتماً آن کار [خودشان] را بکنند منتها ما مشکلاتمان را به آن [بسته] موکول نکنیم.

گروه ی-رجانیوز: حضرت آیت‌الله ‌ای در تیر ماه ۱۳۹۷ در دیدار هیئت دولت، با انتقاد از گره‌زدن مشکلات اقتصادی کشور به اموری که خارج از اختیار کشور خودمان است مانند برجام و بسته اروپایی چنین کاری را خلاف منافع کشور دانستند.
 
ایشان همچنین ضمن اشاره به دشمنی و خباثت اروپا در مقابله با ایران، رفتار اروپا و معطل کردن کشورمان در ارائه بسته اروپایی را پیش‌بینی کرده بودند.
از این رو، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب را در نماهنگ معطل اروپا نمانید» منتشر کرد.
 
متن بیانات حضرت آیت‌الله ‌ای: کار را در محدوده‌ی مقدورات کشور با جدّیّت دنبال بکنید؛ منتظر این و آن نباشید. ما یک روز مشکل اقتصادی کشور را موکول کردیم به برجام، [امّا] برجام نتوانست مشکل اقتصادی کشور ما را برطرف کند و به ما کمک قابل توجّهی بکند؛ و نتیجه این شد که مردم نسبت به برجام شرطی شدند، که وقتی آن بابا(۱) میخواهد از برجام خارج بشود، تا مدّتی که او میگوید خارج میشوم، ما همین‌طور دچار تلاطم در بازار خواهیم بود؛ ما شرطی شده‌ایم دیگر، مردم را ما شرطی کرده‌ایم. حالا هم بسته‌ی اروپایی»؛ مردم را درباره‌ی بسته‌ی اروپایی شرطی نکنید. البتّه اروپایی‌ها مجبورند، ناچارند، چشمشان چهارتا! بایستی بگویند چگونه خواهند توانست از منافع ما دفاع کنند -که اسمش همان بسته است- امّا این را جزو موضوعات اصلی کشور قرار ندهید؛ بسته‌ی اروپایی بیاید، نیاید. ما کارهایی در کشور داریم، مقدوراتی در کشور داریم، این مقدورات بایستی تحقّق پیدا کند؛ دنبال این مقدورات بروید؛ گره نزنید بهبود اقتصاد کشور را به چیزی که از اختیار ما خارج است.

 
آنها هم البتّه در همین زمینه دارند بدجنسی میکنند -البتّه من نمیخواهم درباره‌ی این بسته‌ی اروپایی و اروپا و مانند اینها وارد بشوم، وَالّا آنجا هم حرف زیاد است- و من به آقای رئیس‌جمهور هم گفتم که اینها همان نوامبری را که از اوّل گفتند، همان را دارند دنبال میکنند -که تا نوامبر ادامه بدهند- بعد که همه چیز تثبیت شد و تحریمها جا افتاد، بعد یک چیزکی مثلاً بدهند یا ندهند. دنبال این هستند و این، خباثت اینها است. در رومه خواندم که ترامپ گفته که من میخواستم به ترزا مِی(۲) سفارش کنم راجع به سخت‌گیری نسبت به ایران، [امّا] او به من سفارش کرد درباره‌ی سخت‌گیری راجع به ایران! اینها این [جور] هستند دیگر. آن وقت تلفن میزند به آقای دکتر و اظهار ارادت و اخلاص هم به ایشان میکند. اینها را بایستی این جوری و با این چشم نگاه کرد؛ اینها بدند، اینها خیلی بدند. بنده یک سینه حرف دارم در زمینه‌ی اروپایی‌ها ــ نه به خاطر تهای امروزشان‌ ــ به خاطر ذات خبیثی که حکومتهای اروپایی در طول این چند قرن از خودشان نشان داده‌اند؛ خیلی حرف گفتنی اینجا زیاد است، نمیخواهیم حالا وارد آن مسائل بشویم. به هر حال، اقتصاد کشور را به بسته‌ی اروپایی موکول نکنید. بیاییم کارهایی ما داریم در داخل کشور، اینها را باید انجام بدهیم. آنها هم البتّه بایستی حتماً آن کار [خودشان] را بکنند منتها ما مشکلاتمان را به آن [بسته] موکول نکنیم.
 
من البتّه میگویم ارتباطات باید حفظ بشود؛ دوستانی که با من مرتبط بوده‌اند در این سالهای متمادی، میدانند که عقیده‌ی من در زمینه‌ی ارتباطات دیپلماسی این است که ارتباطات باید روزبه‌روز تقویت بشود و توسعه پیدا کند و فعلیّت پیدا کند و گسترش پیدا کند؛ عقیده‌ی من این است. عقیده‌ی من کنار رفتن و قطع کردن و مانند اینها نیست؛ جز در یک موارد معدودی مثل آمریکا، در غیر این موارد عقیده‌ام این نیست؛ رابطه با شرق تقویت بشود، با غرب تقویت بشود؛ هر چه میتوانیم تحرّک عملیّاتی و هدفمند دیپلماسی بایستی افزایش پیدا کند، یعنی تحرّک دیپلماسی کشور باید افزایش پیدا کند؛ تحرّک هدفمند.» 
 
۱) رئیس‌جمهور آمریکا
۲) نخست‌وزیر انگلیس

امروزه بسیاری از جوانان با گسترش شبکه‌های مجازی و اجتماعی، به راحتی ارتباطات گسترده‌تری با جوامع و فرهنگ‌های دیگر کشورها پیدا کرده‌اند و بالطبع در این نوع ارتباطات که بده و بستان‌های فرهنگی نیز اتفاق می‌افتد، موقعیت جوانان را در شناخت و فهم ارزش‌ها و هنجارهای درست، سخت‌تر و گاهاً پیچیده‌تر نیز کرده است و در مواردی، نفوذ فرهنگی هم باعث شده تا برخی‌‌ها به هنجارهای متضاد با فرهنگ جامعه خودشان متمایل شوند؛ یک روز شلوار پاره و روز دیگر شوار کوتاه، یک روز آرایش به سبک ایتالیایی و روز دیگر به سبک‌های آلمانی، زمانی مانتوی کوتاه و زمانی دیگر مانتو جلوباز مد می‌شوند.

اگر از همه کسانی که از چنین مدهایی تبعیت کرده و رفتار، منش و سبک پوشش خود را براساس آخرین مد رایج درمی‌آورند، بپرسید که چرا چنین لباس یا آرایشی را انتخاب کرده‌اید؟ نمی‌توانید پاسخ درخور و قانع کننده‌ای از آنان دریافت کنید، جز اینکه خب این لباس یا آرایش، قشنگه یا مد شده»!

گرچه اینگونه پاسخ‌های داده شده، به نظر سطحی می‌آیند، ولی بنا به تحلیل روانشناختی، این نوع گرایش‌ها در افراد، نوعی از تنوع طلبی، نوجویی، به روز بودن و تعلق به گروه را نشان می‌دهد و تاحدودی هم طبیعی و بهنجار تفسیر می‌شود.

امّا سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا مد و مدگرایی، می‌تواند پیامدهای مثبتی هم به دنبال داشته باشد؟

درجواب باید گفت که نه تنها مد و مدگرایی، پدیده‌ای پسندیده و ارزشمند است، بلکه می‌تواند به افراد جامعه، نشاط و طراوت نیز بدهد؛ چرا که زیبایی طلبی از ویژگی‌های خاص رفتاری در همه انسان‌ها به ویژه جوانان است.

امّا از دیدگاه کارشناسان و جامعه‌شناسان، مدگرایان به سه دسته تقسیم قابل تقسیم هستند؛

دسته اول؛ افرادی هستند که آگاهانه و به صورت حرفه‌ای پوشش و پیرایش خود را براساس الگوهای بهنجار و مناسب انتخاب می‌کنند و می‌دانند که باید به دنبال کدام نوع پوشش یا آرایش بروند که با هنجار و ارزش‌های جامعه خود متعارض نباشد.

دسته دوم، به نوعی هنجارشکنان و افراد مانکن صفتی هستند که از ناتوی فرهنگی دستمزد می‌گیرند تا برخلاف ارزش‌ها و هنجارهای جامعه حرکت کنند. آن‌ها مانکن‌های زنده‌ای هستند که در کوچه و خیابان و مهمانی‌ها و. بر عرضه مدهای روز که غالبا هنجارشکنانه و ضد ارزش هستند می‌پردازند و در نهایت دسته سوم هم ن و مردانی هستند که باتصور زیبا شدن از نظر پوشش و آرایش از گروه‌های اول و دوم پیروی می‌کنند.

شکی نیست که نقش تخریبی گروه دوم در رواج مدهای ساختارشکنانه بسیار بالاست و می‌تواند آسیب جدی به فضای جامعه بزند؛ همچنانکه اخیرا در یک مراسم شوی لباسی که به صورت زنده در صفحه برگزار کنندگان منتشر شد، شاهد پرفورمنس‌های عجیبی از ن بودیم که با لباس‌های عجیب! (البته شک دارم که اسم لباس را بتوان روی آن‌ها گذاشت) و نوع آرایش نامتعارفی به اسم هنر ظاهر شده‌اند و در حال حرکت میان بازدید کنندگان بودند؛ مراسمی که نه به صورت مخفیانه یا در پستو، بلکه آزادانه و پر سر و صدا و با پوشش‌های مجازی برگزار شد؛ شوی لباسی که واقعاً مصداق بارز توهین به ن بود.

دریافتی//نگاهی گذرا به مد و آسیب شناسی آن در جامعه ایران

آنچه امروز، پدیده مد و مدگرایی را به چالش برای جامعه تبدیل کرده است، عدم مدیریت و ت گذاری درست آن توسط برخی از عناصر فرهنگی خودی است و گرنه اصل این پدیده به ظاهر چالش برانگیز نه تنها بد نیست، بلکه می‌تواند یک فرصت فرهنگی برای جامعه باشد. متاسفانه در دوره‌ای از اوایل انقلاب، نسبت به این پدیده مد، نگاه انتقادی صِرف و غیرکارشناسی شکل گرفت و تقریبا باعث شد این فرصت فرهنگی به یک ضد فرهنگ تبدیل شود.

البته اگر تاریخ چند ساله انقلاب را از این منظر ورق بزنیم، مشاهده می‌کنیم که در دوره‌ای، شاهد ظهور درست این پدیده در جامعه بودیم؛ همان زمانی که تفکر و بینش انقلابی و بسیجی وار باعث شد تا نوع پوشش و مدل مو و رفتار خاص بسیجی‌ها به عنوان یک الگو و معرف یک گروه در سطح جامعه فراگیر شود. آن مقطع، به خوبی از ظرفیت مد برای فرهنگ سازی و بارورسازی ارزش‌ها در جامعه استفاده شد، ولی صد حیف که بعد از پایان دوران دفاع مقدس، نتوانستیم از ظرفیت به وجود آمده، استفاده درست و کافی را ببریم.

گرچه امروزه قدرت نمایی ناتوی فرهنگی در این عرصه به وضوح قابل مشاهده است، ولی به صورت جسته و گریخته می‌بینیم گروهی از جوانان خوش ذوق و با سلیقه، اقدام به تولید لباس‌هایی با تصاویر شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم و شهدای هسته‌ای برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت کرده‌اند که بسیار قابل تحسین است، امّا به دلیل عدم مدیریت و نبود تگذاری درست که وظیفه اصلی عناصر فرهنگی است، شاید این حرکت هم به نتیجه لازم نرسد.

به نظر می رسد لازم است که مسئولان فرهنگی دراین زمینه با یک نگاه صحیح عملیاتی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت نسبت به تدوین ت‌های کلان و شاخص‌های سنجش آن اقدام کنند و در نهایت طرح عملیاتی این پدیده را در اختیار عناصر فرهنگی جامعه قرار دهند.








آیت الله العظمی بهجت(ره)

 

جهت دعا این امور لازم است:


1⃣ ثنا و تعظیم و تمجید ساحت مقدس حضرت حق تبارک‌وتعالی؛

2⃣ اقرار به گناهان و اظهار ندامت از آن، که تقریباً به منزله توبه یا ملازم آن است؛

3⃣ صلوات بر محمد و آل‌محمد علیهم‌السلام، که وسیله و واسطه فیض هستند؛

4⃣ بکا و گریه، و اگر نشد تباکی، ولو خیلی مختصر.


و بعد از اینها درخواست حاجت کند.


✅ که در این صورت، برآورده شدن حاجت برو و برگرد ندارد. البته اگر این مطالب در سجده باشد، مناسب‌تر است. و تأثیر بکا در این میان به جایی می‌رسد که در عمل اُم‌داوود و نیز در قنوت وتر آمده است: 


فَإِن ذلِک عَلامَةُ الْإِجابَةِ؛ این نشانه مستجاب‌شدن [دعا] است».


و در اذن دخول ائمه اطهار علیهم‌السلام نیز وارد شده است: 


فَهُوَ عَلامَةُ [الْقَبوُلِ وَ] الإذْنِ؛ این علامت اذن [دخول و قبولی] است»؛ یعنی راه تکوینی است به خدا، و ارتباط با غیب است، البته برای کسی که این مطالب را باور کند.


در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۴۳.

 



 سیدحسن تقی‌زاده، فرزند سیدتقی اردوبادی پیشنماز مسجد حاج صفرعلی تبریز بود. او در هنگام قتل شیخ شهید، هیئت‌مدیره موقت را سردمداری می‌کرد. نام تقی‌اف» را که برای خود در اوقات جوانی یعنی وقتی که طلبه علوم دینی بود انتخاب کرد، میزان اجنبی‌پرستی و گرایش او را به خارجیان می‌رساند.

او در آغاز به گونه ای در این عقیده تعصب داشت که می‌گفت: صلاح کشور این منوط بر این است که ایرانیان به‌طور کلی از نظر صورت، معنا، جسم و روح باید فرنگی‌مآب شوند!» و جاذبه غرب‌زدگی را اگرچه به مستعمره بودن کشور منجر شود، به استقلال فرهنگی و حریت ترجیح می‌داد!

 
 مروری بر زندگی سیدحسن تقی‌زاده »عامل اصلی قتل شیخ شهید

 

تقی‌زاده از فراماسون‌های پیشینه‌دار و از چهره هایی است که به لژ بیداری ایران پیوستند. او بعدها از لژهای دیگری هم سر درآورد. در کار ت هم کهنه‌کار است، به همان اندازه که در فراماسونری پیشینه دارد.

در پژوهش‌های علمی هم آوازه دارد، اما در این کار هم همنوای شرق‌شناسان ت‌پیشه‌ای است که دشمن ایران و ایرانیان‌اند و می‌کوشند پیشینه درخشان و پرشکوه فرهنگ و تمدن ایران را نادیده بگیرند. برای نمونه از رومه کاوه، شماره 7، ذی‌القعده 1338 (ژوئیه 1920) بخش هایی ازیک مقاله که به قلم  تقی‌زاده است را می‌آوریم:
 
. ایرانیان خیال می‌کنند که آنها در گذشته یک تمدن عالی درخشان مانند تمدن یونانیان داشته‌اند. وقتی که حقایق علمیه و تاریخیه مثبته در جلوی نظر آنها گذارده شود، خواهند دید که ایران به علم و ترقی دنیا کمک زیادی نکرده و مانند ملل عالم در اغلب آنچه هم که داشته مدیون تمدن و علم یونان بوده اند»(1).
 
در باره این مرد سخنان گوناگونی گفته‌اند. برخی ازهمگنانش او را به آسمان برده و به قاب قوسین رسانیده‌اند! این کسان بیشتر از هواخواهان و یا از آتش‌بیاران او هستند، اما کسانی که از آغاز کار تش، او را می‌شناختند و یا به برگ های دفتر زندگی او، دیدهء پژوهش دوخته‌اند، از او به نیکی یاد نکرده‌اند، به‌ویژه از احمد کسروی و محمود محمود باید نام برد که اتفاقاً هر دو از همشهریان تقی‌زاده بودند.
 
محمود محمود به هیچ‌وجه به تقی‌زاده باور نداشت و همیشه می‌گفت: تقی‌زاده در میان مشروطه‌خواهان حقیقی، هیچ‌گاه حنایش رنگی نداشت و او را از عمال ت انگلیس می‌شناختند».

کسروی هم در نوشته‌هایش، به‌ویژه در کتاب تاریخ مشروطه ایران او را رسوا ساخته است. واقعیت این است که تقی‌زاده در زندگی ی خویش، به رنگ‌های گوناگون درآمده و وارونه‌بازی‌ها کرده است. زمانی خود را آزادی‌خواه انقلابی» نامیده و هنگامی دیگر به الت فعل ِقدرت فائقه» بودن خویش اعتراف کرد.

روزی دشمن برپا شدن مجلس سنا بود و روز دیگر بر کرسی ریاست آن نشست! روزی فریاد جنگ با محمدعلی میرزا و فداکاری در راه آزادی را سر می‌داد و فردای آن کلاه فرنگی بر سر می‌گذاشت و پنهانی به سفارت انگلیس می‌گریخت و در آنجا سفارت انگلیس را وکیل رسمی خود می‌کرد که دارایی‌اش را از دولت ایران درخواست کند!
 
اینها تنها چند نمونه از راه و روش زندگی ی این مرد است. اما کسانی که تقی‌زاده را به قاب قوسین رسانیده‌اند، همان گروه ریزه‌خواران و پادوان اویند که به پشتیبانی آن استاد فراماسون» و علامه شهیر!!» از خوان یغمای خزانه دولت، پول‌های گزاف و بی‌حساب به عنوان حق تألیف و تحقیقات علمی» می‌برند و یک کار علمی درست و بامعنی انجام نمی‌دهند. حتی دانشمندِ یهودی- آلمانیِ انگلستان‌پناه به نام هنینگ» که مانند بسیاری از همکاران دیگرش، دشمن ایران و ایرانی بود، به کوشش‌های پیگیر تقی‌زاده از دولت ایران پول‌های هنگفتی دریافت نمود و صدها جلد کتاب از سوی وزارت فرهنگ ایران برایش فرستاده شد که به اصطلاح لغت‌نامه اشتقاقی» برای زبان فارسی بنویسد. او همه آن پول‌ها را خورد و آن کتاب‌ها را هم برد وبه جبران یاری‌های تقی‌زاده ران ملخ» را منتشر کرد!
 
از سخن خویش دور نشویم. سخن در باره تقی‌زاده است که هیچ آدم بیداردل، بی‌غرض و رادمردی را ندیدیم که از او به نیکی یاد کند. شگفت این‌که همان گروه آتش‌بیاران و هواخواهان که گفتیم، چون به خلوت می‌رفتند از این فرد ریاکار پول‌پرست که حتی چنان‌که می‌گویند در انگلستان خانه و زندگی داشت و به ظاهر خود را کم‌چیز می‌نمایاند، بیزاری می‌جستند.

کسی که از ناآگاهی ملت ایران و پشتیبانی دستگاه‌های ی انگلستان به همه جا رسیده، این عبارت ورد زبانش بوده و دهان به دهان از وی شنیده شده است که: اخلاق ملی ایرانیان به‌حدی فاسد شده که یا چنگیز باید ظهور کند تا مردم ایران را قتل‌عام سازد یا کوه دماوند آتشفشان کند و این مردم را نابود سازد!». گویا او فراموش کرده است که ملت ایران هر عیبی داشته باشند، خدمتگزار و خیانتکار را به‌خوبی از هم باز می‌شناسد و دست‌کم پاس خدمتگزاران خویش را نگه می‌دارد.
 
خائنِ خائف 
باری، تقی‌زاده حالت مجرمی را داشت که از آشکار شدن دفتر زندگی‌اش، همیشه اندیشناک بود و از همین‌رو پیوسته کوشا بود تامبادا کسانی دانستنی‌های خود را در باره وی آشکار کنند.
 
کوتاه سخن: دفتر زندگی این مرد ،سراسر فریب، ریاکاری، نیرنگ، ناباوری به هر اصل اخلاقی، ملی و شرافت انسانی است. به قول محمود محمود: این مرد کسی است که دین را از او گرفتند و هیچ مبنای اخلاقی را جانشین آن نکردند». به ایران و ملت ایران خیانت کرده است. چه خوش گفت آن کس که در باره‌اش دادسخن داد: مادر دهر چنین خائنی نزاد!».

آخرالامر بیشترین بهره‌برداریِ دولت انگلیس از این جیره‌خوارِ دست‌نشانده درسال 1933 ،که او را در مقام وزارت دارایی قرار بودند، به ثمر رسید و او با شرکت مستقیم در خیانت تحمیل قرارداد نفت 1933 ،ضمیر خویش رانمایان ساخت. او بعدها جز اقراری عاجزانه، راهی برای برائت خود نداشت، چنان‌که در مجلس 15 تنها چیزی که برای تبرئه خود و رضاشاه از آن خیانت عظیم اظهار داشت این بود: ما چند نفر مسلوب‌الاختیار به تمدید راضی نبودیم، لیکن هیچ چاره‌ای نبود!».
 
دکترمحمد مصدق در نطق خود در جلسه 27 فروردین 1330 مجلس شورای ملی با توجه به این اظهارات تقی‌زاده و اشاره به مکاتباتی که او قبلاً با تیمورتاش داشته است، با قرائت متن یکی از این نامه‌ها در تاریخ 19 آذر 1308 به‌درستی یادآور شد که تقی‌زاده خوب می‌دانست غرض کوتاه کردن دست کمپانی از نفت نیست، بلکه تمدید و تثبیت قرارداد است. همچنین دکتر مصدق در جلسه مورخ 7/8/1323 مجلس زیان این قرارداد را شانزده میلیارد و یکصد و بیست و هشت هزار ریال به ضرر ملت ایران برآورده کرده است.(2)
 
فریب با کلمات و جملات 
تقی‌زاده با نیروی لفاظی و با کمک مطالعات خود در مجلس اول- که بیشتر نمایندگانش کاسب و عوام بودند- زود خودنمایی کرد و نطق‌های پرحرارت او، اسباب شهرت و ترقی وی شد. تقی‌زاده تغییرات ی ایران و موقعیت زمان را با هوشمندی درک کرد و خود را با آن تغییرات ـ‌که بیشتر به وسیله ت نیرومندِ همسایه جنوبی رهبری می‌شدـ هماهنگ ساخت و راه پیشرفت خود را هموار کرد.
 
تقی‌زاده هنگام تنظیم متمم قانون اساسی،  با مداخله ون در مجلس برای نظارت و انطباق قوانین با موازین شرعی مخالفت کرد و از همین زمان نام او بر سر زبان‌ها افتاد و گروهی از ون و مردم اعتقادات مذهبی او را سست و بی‌پایه دانستند و او را بی‌دین خواندند.
 
هنگامی که مجلس در کار پیشرفت و تثبیت قدرت حکومت پارلمانی بود و انگلیسی‌ها با ناخشنودی از موفقیت مجلس، برای طرد محمدعلی‌شاه و درهم ریختن قزاقخانه مصمم بودند و انجمن‌های خلق‌الساعه در هر سو تشکیل می‌شد، انجمن آذربایجان نیز فعالیت شدید خود را آغاز کرده بود و تقی‌زاده رهبری این انجمن را برعهده داشت.
 
او جوانان مجاهد انجمن را بر ضد محمدعلی‌شاه و درباریان تحریک می‌کرد و در منزل خود اسلحه‌خانه ترتیب داده بود و در مجلس سخنان تندی بر زبان می‌راند و مخصوصاً به اطرافیان شاه و دوستداران ت روس سخت می‌تاخت. او انقلابی نمایی می‌کرد، ولی تندروی‌ها و ناسزاگویی‌هایش بیشتر در گسترش تشنج و تشدید اختلاف شاه و مجلس اثر می‌گذاشت و اتفاقاً این همان هدفی بود که انگلیس‌ها در ایران دنبال می‌کردند، از این‌رو تقی‌زاده به داشتن روابط پنهانی با عمال سفارت متهم بودد.
 
پیش از آن‌که مشیرالدوله کابینه خود را معرفی کند، گروهی از تندروان و آزادی‌خواهان افراطی مجلس نزد شاه رفتند و به انتخاب او اعتراض کردند. شاه گفت: به ناصرالملک گفتم اظهار عجز کرد، نظام‌السلطنه را در نظر داشتم، هم وجودش برای فارس لازم است هم تا وصول او به تهران دولت بلاتکلیف بود و با وضعی که پیش آمد، دولت باعث شدن ناامنی شد و در انتخاب مشیرالسلطنه هم نظر خاصی نبوده. شما هم امتحان کنید اگر خلافی دیدید بگویید تغییر می‌دهیم».
 
در این پاسخ شاه ملایمت و حسن ‌نیت بسیاری نهفته بود، اما نمایندگانی که حسن نیت نداشتند یا از استبدادخویی مشیرالسلطنه می‌ترسیدند آرام ننشستند. عاقبت مشیرالسلطنه روز 6 شعبان کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. هنگام معرفی کابینه تقی‌زاده پرسید: پروگرام شما چیست؟» مشیرالسلطنه معنی پروگرام» را نفهمید و گفت: بعد از آن‌که قانون وزارت داخله تهیه شد، بر طبق آن رفتار خواهد شد!».

سعدالدوله، وزیر خارجه در میان حرف رئیس‌الوزرا دوید و گفت: مجال تهیه پروگرام نداشتیم، بعد می‌دهیم». چند نفر بر مشیرالسلطنه ایراد گرفتند که چرا معنی پروگرام را ندانست! اما این خرده‌گیری بر نماینده‌ای می‌سزید که این کلمه لاتین را که در آن زمان غیرمأنوس بود برای فضل‌فروشی بر زبان راند! به هر حال حکومت مشیرالدوله در برابر کارشکنی تندروان مجلس مقاومت نکرد و مجلس بدون جلب نظر شاه، ناصرالملک را برای زمامداری درنظر گرفت. مشیرالسلطنه روز نهم رمضان کناره‌گیری کرد.
 
یک بام و دو هوا! 
به اقرار خود تقی‌زاده در دوره اول مجلس شورا، اگر با شاه مدارا می‌شد، امکان سازش منتفی نبود و حوادث ناگوار بعدی پیش نمی‌آمد، ولی با تحریکات ت خارجی به‌منظور آماده کردن موجبات اجرای قرارداد 1907 و اغراض و تندروی‌های بی‌موقع بعضی از آزادی‌خواهان، مدارا غیرممکن شده بود.
 
آنگاه ‌که انگلیس و روس در بمباران مجلس توافق کردند، تقی‌زاده به‌وسیله مراکز ی از این تصمیم مطلع شد و به همین دلیل، چند روز پیش از بمباران مجلس عجولانه منزل خود را از جلوی بهارستان به یکی از کوچه‌های پشت مجلس تغییر داد تا از دسترس مأموران دولتی دور باشد!

او روز قبل از بمباران در مجلس نطق پرحرارتی کرد و از حادثه‌ای که ممکن بود پیش بیاید سخن راند و به عبدالحسین‌خان معزالملک (تیمورتاش) و ابوالفتح‌زاده- دو افسر نوجوان و پرشور که به خدمت گارد مجلس درآمده بودند- دستوراتی داد و شب قبل از بمباران هم در مجلس بین مجاهدان تفنگ و فشنگ توزیع می‌کرد و به قول کسروی خواهان جنگ بود، ولی روز بمباران که پارلمان از آغاز صبح جلسه علنی داشت تمارض کرد و در مجلس حاضر نشد.
 
او با آنکه ریاست انجمن آذربایجانی‌ها و سرپرستی گروه بزرگی از مجاهدان را داشت و در خانه خود تعدادی اسلحه ذخیره کرده بود و جمعی فدایی و مجاهد مقیم خانه او بودند، از مخفی‌گاه خود بیرون نیامد و شایع شد که از همان‌جا با ماژراستوکس» وابسته نظامی سفارت که دستوری در این کار داشت، تماس گرفت و با لباس مبدل و تغییر عمامه» به شاپو» به اتفاق سیدحسن، مدیر حبل‌المتین و مساوات و تربیت و چند نفر دیگر به همراهی خادمان سفارت انگلیس، در یک درشکه ـ‌که آن هم احتمالاً درشکه سفارت بودـ به سفارت انگلیس پناه برد.
 
استوکس در باره پناهندگی تقی‌زاده در گزارش خود نوشته است: اگر تقی‌زاده و همراهانش را پناه نمی‌دادیم، بدون شک دستگیر می‌شدند و بدون محاکمه به قتل می‌رسیدند!». البته تقی‌زاده برای پاس جان خود حق داشت از هر وسیله‌ای استفاده کند، اما چرا سفارت به گرفتاری و تبعید و قتل دیگر آزادی‌خواهانی که به باغ شاه رفته بودند اهمیت نداد؟ معلوم نیست.

پس از پناهنده شدن گروهی از مشروطه‌چیان به سفارت انگلیس، سفارت به دستور شاه محاصره شد. شاه و دولت انگلیس هر دو به هم اعتراض کردند. شاه به مداخلات آشکار و بی‌رویه عمال سفارت در امور داخلی ایران و حمایت آنان از مخالفان و دولت انگلیس به محاصره سفارت معترض بودند. شاه تحویل پناهندگان را از سفارت می‌خواست و سفارت تأمین امنیت آنان را از شاه.

مذاکرات طولانی شد و عاقبت امیربهادر و حشمت‌الدوله و سپس علاءالسلطنه، وزیر خارجه و سلطان علی‌خان وزیر دربار (وزیر افخم) به سفارت رفتند و از این‌که سفارت محاصره نظامی شده بود عذر خواستند. سفارت هم قول داد دیگر کسی را راه ندهد. در آغاز شاه به‌وسیله فرستادگان، تقی‌زاده و یارانش را تأمین داد و تحویل آنها را خواست، اما سفارت این تأمین را نپذیرفت و چندان اصرار ورزید که قرار تبعید آنان داده شد.

 

چند روز هم برای کم و زیاد مدت تبعید گفتگو کردند. شاه می‌خواست مدت تبعید تقی‌زاده ده سال باشد، سفارت با اصرار و سرسختی مدت را به یک سال و نیم کاهش داد و از مدت تبعید دیگران هم به همین نسبت کاست و برای آنان از شاه خرج سفر هم گرفت!!
 
    مروری بر زندگی سیدحسن تقی‌زاده »عامل اصلی قتل شیخ شهید

 

تقی‌زاده در فرنگ 
تقی‌زاده در نیمه‌های سال1326ق با چند تن از همراهانش از تهران تبعید شد. به‌طوری که نوشته‌اند او و یارانش را غلام‌های سفارت پاسداری می‌کردند و در جلوی کالسکه آنان، پرچم سفارت انگلستان در اهتزاز بود تا از گزند دولتیان و مخالفان در امان باشند! معاضدالسلطنه که خود به‌تنهایی به سفارت انگلیس گریخته بود همراه این گروه بود. در رشت رابینو» کنسول انگلیس از آنها پذیرایی کرد و به‌خصوص در پذیرایی تقی‌زاده تشریفات خاصی قائل شد. تقی‌زاده پس از چند روز عازم انزلی (بندر پهلوی) شد و از آنجا به سوی باکو و تفلیس رهسپار شد و به جانب اروپا رفت و از وین به پاریس سفر کرد. پس از چند هفته به لندن رفت.
 
در لندن به اتفاق معاضدالسلطنه به عنوان دو نماینده تبعیدشده ایران، مقاله‌ای در شماره 15 اکتبر 1908 تایمز لندن» نوشت و از فجایع دربار و قزاقان و هماهنگی سفارت روس با اقدامات ارتجاعی شاه آنچه را که خواستند بر زبان آوردند، ولی از فجایع انگلیس‌ها و سازشکاری آنها با روس‌ها علیه مصالح و منافع ملت ایران سخنی به میان نیامد.
 
هنگام ورود ممتازالدوله به لندن، تقی‌زاده با دستیاری ادوارد براون» برای ممتازالدوله یک مصاحبه مطبوعاتی ترتیب داد و ممتاز به عنوان رئیس مجلس شورای ملی ایران حرف‌هایی زد و مقداری ناسزا به روس‌ها و محمدعلی‌شاه نثار کرد، ولی او هم از مداخلات بی‌حساب و بی‌جای سفارت انگلیس حرفی به میان نیاورد، یعنی به پسند ادوارد براون» حرف زد، زیرا دولت انگلیس خود را حامی جنبش‌های آزادی‌خواهانه معرفی می‌کرد. از این پس تقی‌زاده بین پاریس و لندن رفت و آمد می‌کرد و در مجامع آزادی‌خواهان و مخالفان محمدعلی‌شاه شرکت و فعالیت می‌کرد و ادوارد براون و مسترلنج (رئیس کمیته ایرانیان مقیم لندن) به او کمک می‌کردند. در همین اوقات بعضی از آزادی‌خواهان و یاران تقی‌زاده مانند معاضدالسلطنه و دهخدا راه خویش را از او سوا کردند و در پاریس و سوئیس جداگانه به تلاش‌های آزادی‌خواهانه خود ادامه دادند. تقی‌زاده در این هنگام به عضویت انجمن آسیایی لندن در آمد و این برای او یک امتیاز بود.(3)
 
تقی‌زاده در هنگامی‌که اولتیماتوم روس‌ها احساسات پرشور ملی مردم ایران را تحقیر می‌کرد، به وسیله کاغذ و تلگراف به رجال ایران توصیه می‌کرد در برابر اولتیماتوم روس‌ها تسلیم شوند. در اینجا می‌بینیم که باز هم خواست تقی‌زاده با نظریه دیپلمات‌های انگلستان یکی است. او در نامه‌ای که به خط خودش به تهران فرستاده است، تأکید می‌کند مقاومت فعلی با قشون م روس نکنید و باید اکتفا به مقاومت بطئی که همان بایکوت و عدم قبول مطالب است کنید». باری در این سال‌ها تقی‌زاده بیشتر اوقات بین استانبول، لندن و پاریس رفت و آمد داشت و با ادوارد براون» و لنچ» و حسینقلی نواب که از سرسپردگان دولت انگلستان بود و حتی گفته‌اند تابعیت کشور انگلستان را قبول کرده است، در تماس بود .

لنچ صلاح می‌دید  که تقی زاده در لندن بماند و مخارج او را هم تکفل کرد. پول‌هایی را که لنچ به ایرانیان آنگلوفیل» می‌داد از بودجه محرمانه وزارت خارجه انگلستان بود، ولی برحسب ظاهر به نام جمعیت ایران که بنیانگزارش لنچ و براون بودند، داده می‌شد. این محبت‌های بی‌دریغ چندان بود که تقی‌زاده در دوره دوم مجلس شورا از مساعدت‌های سخاوتمندانه آنها- برابر صورت مجلس در بایگانی مجلس- تشکر کرد».
 
تقی‌زاده در نامه‌ای که در تاریخ 27 مارس 1913 (24/1331ق) از استانبول به مشیرالملک وزیر مختار ایران در لندن نوشته بود، قول و قرار با لنچ» را برای تکفل مخارج و معیشت خود در لندن صریحاً تأیید کرده است . عین نامه تقی‌زاده در کتاب اسناد ی دوران قاجاریه چاپ و متن آن به خط خود تقی‌زاده است. به هر حال او چندی به اتفاق نواب به اسپانیا رفت و به وکالت دوره سوم هم انتخاب شد، ولی به ایران نیامد و به دعوت یکی از وابستگان وزارت خارجه امریکا، (هرکس) عازم اتازونی شد.
 
تقی‌زاده در دوره دوم مجلس 
تقی‌زاده در دوره دوم از تبریز و تهران بار دیگر به وکالت مجلس برگزیده شد. وی وکالت تهران را رد و وکالت تبریز را قبول کرد و در جلسه‌های اول مجلس دوم ،از مجاهدان و کشتگان راه آزادی و مجاهدان! قفقازی و ارمنی و گرجی قدرشناسی کرد و از مساعدت کمیته ایران در پاریس و انجمن ایرانیان لندن و همداستانی‌های سخاوتمندانه! مستر براون» و مستر لنچ انگلیسی» تشکر کرد. منزل تقی‌زاده در این دوره هم محل تجمع افراد مسلح و مشکوک بود و به درو دیوار اتاق های آن اسلحه آویزان بود .

معلوم نبود او، این افراد و تجهیزات را برای چه می‌خواست؟ در این دوره که با سعی ناصرالملک کار حزب‌بازی در پایتخت رونق گرفته بود، جمعی که تندرو، ساختارشکن و معتقد به زیر و رو کردن شالوده‌های کهن بودند، در صف حزب دموکرات جای گرفتند و تقی‌زاده لیدر پارلمانی آنها شد. بیشتر رهبران این گروه، متهم به همکاری با ت انگلستان بودند و کسانی چون حیدر عمواوغلی تروریست قفقازی و عضو حزب سوسیال دموکرات قفقاز نیز در رأس حزب دموکرات قرار گرفتند.
 
گروه دیگر دسته‌های محافظه‌کار بودند که اصلاح تدریجی امور را با حفظ سنن و آداب مذهبی و ملی می‌خواستند و به اعتدالی» نامبردار شدند. لیدر پارلمانی این حزب سیدمحمدصادق طباطبایی بود. دموکرات‌ها برای آن‌که قدرت‌های ارتجاعی را درهم بشکنند و راه زمامداری مطلق و اجرای برنامه‌های انقلابی خود را هموار سازند، با متنفذانی چون سیدعبدالله بهبهانی و سپهدار مخالف بودند و به‌خصوص با نفوذ ت به جدال برخاستند. سردار اسعد هم آنان را تقویت می‌کرد. کشمکش این دو گروه پارلمانی، بیشتر جنبه اغراض شخصی و جاه‌طلبی داشت و وقت مملکت را در آن زمان حساس تحول اجتماعی به هدر می‌داد.
 
سیدعبدالله بهبهانی در مجلس مانعی قوی برای پیشرفت مقاصد دموکرات‌ها بود، به همین دلیل حملات دموکرات‌ها بیشتر متوجه وی می‌شد و تقی‌زاده هم در مخالفت با سیدعبدالله تندروی می‌کرد. در آن هنگام اعتدالی‌ها با ستارخان و باقرخان نزدیک بودند و ستارخان و باقرخان دونیز از رفتارهای تقی‌زاده رضایت نداشتند؛ همچنان‌که تقی‌زاده از آنان رضایت نداشت، تا آنجا که باقرخان سالار ملی در انجمن احرار» سخن راند و نمایندگان تندرو مجلس از جمله تقی‌زاده را تهدید کرد و گفت: من خودم می‌روم مجلس و دست چند نفر از وکیلان را از مجلس بیرون می‌کشم!».

اختلاف بین اعتدالیون و افراطیون بالا گرفت. در نتیجه عناصر افراطی درصدد از بین بردن مؤثرترین چهره های مشروطه‌خواه که در دوران قبل از صدور فرمان، فعالیت بزرگی داشتند و اکنون جزو اعتدالیون بودند، برآمدند. اولین قرعه به نام آقاسیدعبدالله بهبهانی افتاد و او که تنها مرد مبارزه با دسته افراطی به شمار می‌رفت در روز 8 رجب 1328 ترور شد.
 
پس از ترور بهبهانی، جامعه مسلمان ایران و همه ون علیه مشروطیت و آزادی‌خواهان به پا خاستند. سیدمحمدکاظم یزدی که از مراجع تقلید شیعه و مقیم نجف بود، پس از شنیدن خبر کشته شدن شیخ فضل‌الله نوری» و ترور بهبهانی» از جنایاتی که در ایران علیه پیشوایان مذهبی می‌شد، آن‌قدر متأثر شد که همواره می‌گفت: ایرانی‌ها دین ندارند»، ولی آنها که از کنه این جنایات آگاهی داشتند، می‌دانستند که ترور و آدم‌کشی‌های اواخر مشروطیت به دستور کمیته دهشت» که یکی از شعب انجمن آذربایجان» در تهران بود، صورت می‌گرفت. در رأس این انجمن، سیدحسن تقی‌زاده و در رأس کمیته دهشت حیدرعمواوغلی» قرار داشت.
 
پس از ترور بهبهانی آیت‌الله ملاکاظم خراسانی» که خود از مشروطه‌خواهان بنام بود، به اتفاق آیت‌الله سیدعبدالله مازندرانی» حکم تفسیق تقی‌زاده را صادر و به مجلس ابلاغ کردند. این تلگراف که از بایگانی مخصوص مجلس شورای‌ملی گرفته شده، عیناً نقل می‌شود: مقام منیع نیابت سلطنت حضرات حجج‌الاسلام دامت برکاتهم.

مجلس محترم ملی. کابینه وزارت سرداران (کذا). چون ضدیت مسلک سیدحسن تقی‌زاده که جداً تعقیب کرده است با اسلامیت مملکت و قوانین شریعت مقدسه بر خرد و اعیان ثابت و از مکنونات فاسده‌اش علناً پرده برداشته شده است، لذا از عضویت مجلس مقدس ملی و قابلیت امانت نوعیه لازمه این مقام منیع بالکلیه خارج و قانوناً و شرعاً منعزل است.

منعش از دخول در مجلس ملی و مداخله در امور مملکت و بر ملت و عموم آقایان علمای اعلام و اولیا امور و امنا دارالشورای کبرای و قاطبه امرا و سرداران عظام و آحاد عساکر معظمه ملیه و طبقات ملت ایران ایدهم الله العزیز واجب تبعیدش از مملکت ایران فوراً لازم و اندک مسامحه و تهاون حرام و دشمنی با صاحب شریعت علیه‌السلام به‌جای او امین دین‌پرست و وطن‌پرور ملت‌خواه صحیح‌المسلک انتخاب فرموده و او را مفسد و فاسد مملکت شناسند و به ملت غیور آذربایجان و سایر انجمن‌های ایالتی و ولایتی هم این حکم الهی عزاسمه را اخطار فرمایند و هرکس از او همراهی کند در عین حکم است و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم و بجمیع ما رقم قد صدر الحکم من الاحقر عبدالله مازندرانی قد صدر الحکم من الاحقر محمدکاظم الخراسانی بذلک».
 
در مجموع تقی‌زاده خود و مملکتش را به دولتی فروخته بود که سرکوزاوزلی» وزیر مختارش بعد از ختم غائله ناپلئون و هزار گرفتاری که برای ایران تهیه کرده بود، در تاریخ 25 اکتبر 1815 به وزیر خارجه دولت انگلیس می‌نویسد: عقیده صریح و صادقانه من این است که چون مقصود نهایی ما فقط صیانت حدود هندوستان است، در این صورت بهترین ت ما این خواهد بود که کشور ایران را در این حال ضعف و توحش و بربریت بگذاریم و ت دیگری را مخالف آن تعقیب نکنیم».

تقی‌زاده همیشه از حد اعلای حقوق و مزایای ممکن برخوردار بود و مبالغ هنگفتی بابت تألیف کتب، از وزارت آموزش و پرورش و دانشگاه دریافت می‌کرد و چون بسیار مقتصد بود از مجموع اندوخته‌های خود سرمایه قابل توجهی جمع و داد و ستدهای بزرگی می‌کرد، اما همیشه تظاهر به نداری می‌نمود ! و هیچ‌وقت در امور خیریه شرکت و هرگز درمانده‌ای را دستگیری نکرد.

وی از سهام شرکت چاپ افست که در زمان خود جزو بزرگ‌ترین شرکت‌ها بود، 45 سهم داشت و هر ساله بابت سود سهام خود ،مبلغی عایدی داشت و از بنگاه ترجمه و نشر کتاب هم حقوق مکفی دریافت می‌کرد. وی تنها با همسر خود زندگی می‌کرد و فرزند نداشت و به گفته خودش خداوند او را از نعمت پدر بودن محروم کرده بود».

 

پی‌نوشت‌ها: 
از کتاب خلقیات ما ایرانیان، جمال‌زاده ـ ص 4 ـ 143.
کتاب نطق‌های دکتر مصدق در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی.
از کتاب رهبران مشروطه، تألیف صفایی









هفت سین

به گزارش خبرنگار 

خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، امسال قرار است بر سفره عید نوروز هفت‌سینی از جنس فرهنگ و ادب و معنویت بچینیم، در کنار سفره عیدانه سال جدید که هم‌زمان است با سالروز ولادت بانوی دو سرا فاطمه زهرا (س) نگاهمان را از هفت‌سین سبزه، سنجد، سمنو، سیر، سیب، سکه و سماق به عالم معنا و اخلاق و ارزش‌ها به پرواز درآوریم.

عید امسال سبک زندگی اسلامی را که رهبر معظم انقلاب در بجنورد و در سفر تاریخی به استان خراسان شمالی کلید زدند در قالب هفت‌سین به نمایش بگذاریم تا در این موضوع مهم و حیاتی بیشتر بیندیشیم و زندگی و سبک آن را در لابه‌لای عناوین زیر جهت‌دهی و برنامه‌ریزی کنیم:

1- سرور

2- سهولت

3- سادگی

4- سخاوت

5- ت

6- سیادت

7- سعادت

سرور و شادمانی

اسلام دین شادی و سرور بوده و در کنار آن غم و حزن را هم به رسمیت می‌شناسد، امام علی (ع) می‌فرماید: المومن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه» [1]؛ انسان مؤمن شادی‌اش در رخسار و اندوهش در دل است.

فصیحی هروی، شاعر پارسی‌گو می‌فرماید: خنده‌ام می‌بینی و از گریه دل غافلی/ خانه ما از درون ابر است و بیرون آفتاب».

انسان خداباور انسانی منبسط و برخوردار از روحیه شادی است، عبوس بودن و گرفتگی چهره و منقبض بودن مورد تأیید آموزه‌های دینی نیست و قرآن هم خدای علی اعلی را این‌گونه توصیف می‌کند: انه هو الذی اضحک و ابکی» [2]؛ او خدایی است که می‌خنداند و می‌گریاند، بنابراین خدای ما خدای خنده و گریه است؛ یعنی حالت خندیدن و حالت گریستن هر دو در ساختار وجودی انسان توسط خدای رحمان طراحی شده و آنچه خدا آفریده دارای حکمت و مصلحت است.

البته شادمانی و شادی گناه‌آلود مورد تأیید دین نیست، علی (ع) می‌فرماید: هر روزی که در آن گناهی انجام نگیرد آن روز عید است و شادی که نتیجه آن شاد زیستی است مورد نکوهش نیست، آنچه نکوهش شده است خوشحالی و شادی همراه با گناه است».

سهولت و آسان‌گیری

اساس شریعت اسلامی و آسان‌گیری است، رسول خدا (ص) فرمود: بعثت علی الشریعه السمحه السهله» [3]؛ خداوند مرا بر شریعت و دین با گذشت و آسان برانگیخته است.

سخت‌گیری در کارها و حتی در تربیت گاهی جواب منفی می‌دهد، پدر و مادری که از فرزندان خردسال خود توقع انجام کارها و عبادت‌هایی مانند بزرگ‌سالان را دارند نتیجه ‌عکس می‌گیرند. به گفته فردوسی رخش می‌باید تن رستم کشد» هر سن و سالی شرایط و اقتضائاتی دارد، کاری که اسلام از زن خواسته است با آنچه از مرد خواسته است متفاوت است، رسول خدا (ص) فرمود: زن ریحانه و گل بوده و برای کارهای سخت و سنگین آفریده نشده است».

پیامبر اسلام به هنگام گسیل معاذ بن جبل به یمن برای تبلیغ دین اسلام فرمود: یسّر و لا تعسّر»؛ آسان بگیر و سخت نگیر.

در تربیت، تبلیغ، خانه‌داری، مدیریت و در روابط عمومی و اجتماعی اصل سهولت و آسان‌گیری یک اصل راهگشا و کاربردی است، ازجمله در خرید و فروش توصیه اسلام این است که بیع و معامله را آسان و با گذشت انجام بده.

بنابراین در تمام امور زندگی، سبک زندگی اسلامی آن است که با آسان‌گیری مردم را به اسلام و ارزش‌های اسلامی جذب کرده و از امور سخت‌گیرانه و دشوار پرهیز کنیم.

سادگی و قناعت‌ورزی

ای قناعت توانگرم گردان/ که ورای تو هیچ نعمت نیست

قناعت یعنی بسنده کردن به آنچه داری و چشم ندوختن به آنچه دیگران دارند، قناعت به تعبیر امام علی (ع) حیات طیبه» و زندگی پاک و پاکیزه است، زندگی همراه با حرص و طمع جهنمی است که هیچ‌گاه شعله‌هایش فروکش نمی‌کند و انسان طماع مانند کرم ابریشم است که حرص بر خوردن آن چنان بلایی به سر آدمی آورد که در داخل پیله می‌میرد و راه برون‌رفت را بر خود می‌بندد.

قناعت و سادگی در زندگی عزت‌آفرین و استقلال آفرین است، ما می‌توانیم» آنگاه رخ می‌نماید که انسان به آنچه خود دارد بسنده کند و وابسته به این و آن نباشد.

امام علی (ع) می‌فرماید: التقلل و لا التوسل»؛ با کم خود بساز و وابسته به دیگران مباش.

البته آنچه در باب قناعت گفته می‌شود قناعت در مصرف است نه در تولید، انسان مؤمن انسان مولد است کالا و خدمات تولید می‌کند تا همگان و خود از آن بهره ببرند؛ لکن همین انسان برخوردارتر در مرحله مصرف از هرگونه اسراف و تبذیر و بریز و بپاش دوری می‌کند.

قناعت یعنی کار کن و ریشه وابستگی‌ات را نسبت به دیگران کم کن تا عزیز باشی؛ زیرا به قول مولانا آنچه شیران را کند روبه مزاج/ احتیاج است، احتیاج است احتیاج».

سخاوت و بخشندگی

در یک نگاه کلان و کلی می‌توان انسان‌ها را به چهار گونه تقسیم کرد؛ خوب، خوب‌تر، بد و بدتر، انسان‌های خوب کسانی هستند که از آنچه خداوند به آنها داده از قبیل مال، قدرت، استعداد آبرو، نفوذ کلام، موقعیت اجتماعی و. هم خود بهره می‌برند هم به دیگران بهره می‌رسانند در آموزه‌های دینی از این‌گونه کسان به‌عنوان سخی یاد شده است.

دسته دوم کسانی هستند که از آنچه خود دوست می‌دارند دل می‌کنند و به دیگران می‌بخشند که نام آنها کریم» و ایثارگر بوده و از دسته اول بهترند و خوشبخت‌تر.

دسته سوم انسان‌های بخیل‌اند که خود و خانواده‌شان از آنچه دارند استفاده حداقلی می‌کنند؛ اما دیگران از آنها بهره‌ای نمی‌برند.

دسته چهارم انسان‌هایی هستند که نه خود خورند و نه کس دهند، گنده کنند مگس دهند امامان معصوم این دسته را به نام لئیم» معرفی کرده‌اند؛ یعنی بدترین و پست‌ترین انسان‌ها؛ زیرا آنچه از نعمت‌های الهی در اختیار دارند نه خود از آن بهره شایسته می‌برند و نه حاضرند کسی از آنها بهره ببرد و استفاده کند.

سخاوت و بخشندگی درختی است که ریشه در بهشت داشته و بخل و فشرده دستی درختی است که ریشه در جهنم دارد، آنکه باورهایش بر اساس توحید و توکل شکل گرفته باشد از سخاوت و بخشندگی سرباز نمی‌زند، همواره گره‌گشایی کرده و راه‌اندازی می‌کند و از هرچه دارد در راه بندگان خدا و دین خدا مضایقه نمی‌کند.

صائب تبریزی می‌گوید: چون وا نمی‌کنی گرهی خود گره مباش، ابروگشاده باش چو دستت گشاده نیست».

 ت و ساماندهی

از واژه ت دو گونه برداشت شده است؛ یک برداشت انحرافی و نادرست آن به معنای حقه و فریب و پدرسوختگی و عدم پایبندی به دین و دیانت و مانند آن که معمولاً در بین تمداران غیر الهی مصادیق روشن دارد و برخی از مسلمانان ت زده را هم فراگرفته است.

اما معنای درست ت؛ یعنی ساماندهی امور اجتماعی اقتصادی و فرهنگی مردم و تدبیر و مدیریت واقع‌بینانه و به نفع همه شهروندان و انسان‌هایی که در یک کشور زندگی می‌کنند.

سوگمندانه در ایران این کلمه ت در ادبیات ستمگران از معنای واقعی خود جدا شده بود به‌گونه‌ای که آن را در تقابل و تضاد آموزه‌های دینی به شمار می‌آوردند؛ اما مردان تمدار خداباور و معادشناس و انسان‌شناس مانند شهید مدرس و امام راحل در ایران اسلامی ت را نه‌تنها جدای از دیانت ندانسته‌اند بلکه شعار دیانت ما عین ت ماست و ت ما عین دیانت ماست» از شهید مدرس و اسلام همه‌اش ت است» از امام خمینی و تعبیر روشن و جامع مردم‌سالاری دینی» از رهبر معظم انقلاب بار دیگر واژه ت را به معنای اساسی و درست آن برگرداند.

امروز در فرهنگ و ادبیات انقلابی ملت ایران ت به معنای راستین آن یعنی درد دین داشتن، یعنی تدبیر امور بر اساس چشم‌انداز داشتن، یعنی دوست و دشمن را شناختن و در برابر غیرخودی‌ها و دشمنان غلیظ و شدید بودن و در بین مؤمنان رحیم و رئوف بودن و این‌گونه زیستن را ت اسلامی می‌نامیم.

سیادت و بزرگواری

واژه سادت در قرآن و روایات زیاد به چشم می‌خورد، سید» در لغت یعنی سرور، بزرگوار، بزرگ قوم، جلوداری و پیشتازی در برخورداری از صفات پسندیده، قرآن حضرت عیسی مسیح را سید نامیده است و سید و سرور کائنات هم پیامبر اسلام است و امامان هم ساده الامم» یعنی سروران امت‌ها معرفی شده‌اند.

در آموزه‌های دینی به کسانی که از لحاظ اخلاقی خود را به‌خوبی مدیریت می‌کنند سید اطلاق شده است. امام صادق (ع) فرمود: ثلاث من کنّ فیه کان سیدا کظم الغیظ و العفو عن المسیء و الصله بالنفس و المال»؛ سه طایفه دارای سیادت‌اند؛ آن که خشمش را فرو نشاند و از انسان خطاکار بگذرد و با جان و مالش صله رحم کند.

از رسول خدا رسیده است که فرمود: سید القوم خادمهم»؛ سرور و بزرگوار هر جمعی و هر ملتی خدمتگزار آنها است، آنان که به مردم خدمت واقعی ارائه می‌دهند انسان‌های بزرگوار و خادمان راستین به شمار می‌روند که به مقام سیادت رسیده‌اند.

به یک نمونه از انسان‌های بزرگوار برای سبک زندگی دینی و توحیدی و اسلامی بسنده می‌کنیم؛ هنگامی که یوسف عزیز مصر شد و برادران همه او را شناختند و حضرت یعقوب به دیدار فرزند عزیزش رفت در ملاقات خصوصی بین این پدر و آن پسر که هر دو پیامبر بودند یعقوب از یوسف پرسید پسرم برادران بر سر تو چه آوردند و با تو چه کردند برایم بازگو کن؟

یوسف بزرگوار گفت: پدرم از من بپرس خدا با تو چه کرد و از سؤال اول صرف‌نظر کن.

سعادت و خوشبختی

همه خداباوران خواستار خوشبختی و سعادت‌اند، سعادت گمشده بشر در طول تاریخ بوده و هست، اسلام با رهنمودهای آسمانی خود تمام راهکارهای رسیدن به سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت را ارائه داده و نمونه‌های عالی انسان‌های سعادتمند را هم به‌عنوان اسوه و الگو معرفی کرده است.

انسان‌هایی که سرمایه خدادادی خویش را در مسیر رشد و بالنگی خود به کار گیرند و لباس زیبا و فاخر عبودیت و بندگی را بر جان و روح خود قرار دهند خوشبخت، سعادتمند، بهشتی و عاقبت به خیر به شمار می‌روند.

اما کسانی همه که از مسیر رحمان منحرف شوند و چشم و دل و جان خود را به شیطان بسپارند در وادی ضلالت گرفتار می‌شوند و جهنم سوزان را برای خود فراهم می‌سازند. قرآن هم در سوره هود آیه‌های 101 تا 108 سرنوشت انسان‌های شقی و سعید را ترسیم کرده است.

سعادت زیستی شایسته در پرتو دین و ولایت است آنان که دو یادگار پیامبر (ص) را به‌درستی پاس داشتند و با آن طریق حرکت و زندگی خود را تنظیم کردند خوشبخت دنیا و آخرت‌اند که هم در دنیا حسنه نصیب آنها می‌شود و هم در آخرت از حسنه بهره‌مندند.

ملت رشید ایران به رهبری ولی زمان، ولایت فقیه و در پرتو عنایات باری تعالی امروز احساس سربلندی و سعادت کرده و در برابر همه زورگویان عالم احساس قدرت و قوت می‌کند.

پیام این انقلاب برآمده از باورهای دینی و مستحکم به ولایت دینی تحصیل سعادت دنیا و آخرت این مردم است و اگر دشمنان تهدید و تحریم و گاه تحقیر را بر این ملت روا می‌دارند برای آن است که می‌دانند این مردم با دین و ولایت دینی وجودشان غنی‌سازی شده و با این ملت غنی‌شده و خودباور و خدامحور که دارای سعادت دنیا و آخرت خویش است، توان مبارزه عادی ممکن نیست؛ ازاین‌رو به دست و پا افتاده‌اند و آب در هاون می‌کوبند؛ اما باید بدانند که ملت ما سعادت به‌دست‌آمده را چون جان خویش حفاظت خواهد کرد./704/9314/ب1

منابع و مآخذ:

[1]. نهج‌البلاغه حکمت.

[2]. نجم آیه 43.

[3]. کافی ج 5 ص 494.


دمی با رئیس جمهور دمدمی!

ترامپ: خانم، خانم!

ملانیا: چی باز داد می زنی؟

ترامپ: قربون دستت تلویزیون رو روشن کن بزن فاکس نیوز، نه بزن شبکه یک ایران ببینم این شینزو نامه ما رو تحویل داده یا نه. از صبح هرچی بهش زنگ می زنم رد تماس می ده.

ملانیا: چقدر بهت گفتم به این ژاپنی ها اعتماد نکن، دیدی اصلا پذیرایی بلد نبودن، رفتیم اونجا اتاقشون رو دیدی نه یک مبل درستی نه یک تابلوی خوشگلی، انگاری رفته بودیم قبرستون.

ترامپ: ول کن بابا من نگران چی هستم تو نگران چی! برو تلوزیون رو روشن کن.

دقایقی بعد از پخش خبر ساعت 21 شبکه یک

ترامپ در حالی که از عصبانیت سرخ شده و موهای زردش به هم ریخته: خانم اون پاکته رو می‌بینی زیر شینزو؟ اون چقدر شبیه نامه منه. اون رو چرا اونجا گذاشته؟ عجب گوسفندیه این شینزو چرا نامه رو تحویل نداده؟ یکی نیست بیاد ترجمه کنه ببینم این حیاتی چی میگه.

ملانیا: گفتم بهت که این ژاپنی‌ها قابل اعتماد نیستن، یادت رفته برامون بجای سوشی، سوسک سرخ کرده آوردن؟ اصلا از اولش هم پیدا بود اینا عقب افتاده‌ان با اون حروف الفباشون.

ترامپ به سرعت از در اتاق خارج شده و از راهروی مخفی به اتاق سری جلسات می‌رود

ترامپ: بولتون جون الان دقیقا چی شد؟ مگه نگفتی نامه رو بفرستیم دیگه حله؟ الان چرا نامه ما شده نشیمن گاه شینزو؟

بولتون: ببینید قربان از اول هم گفتم یکی دوتا موشک ول بدید سمتشون، تنگ موشک آخری هم یک نامه بفرستید بهتر جواب می‌گیرید.

ترامپ: بابا تو که از بن سلمان هم بی‌شعورتری.

(تلفن پاناسونیک روی میز زنگ می‌خورد)

ترامپ: ببین چقدر اینا پررو هستن، نامه من رو گذاشتن اونجا بعد تلفنشون رو گذاشتن روی میز من. هی پمپئو این تلفن رو بنداز توی توالت بعدشم برو یکی دوتا تحریم روی این تلفن سازی پاناسونیک و برادران ببند تا یاد بگیرن جای نامه من کجاست.

(نتانیاهو به خط شخصی ترامپ زنگ می‌زند)

ترامپ: تو چی میگی دیگه؟ هر چی می‌کشم از دست تو و اون داماد یهود پرست خودمه، حیف که دختر عزیزم زنشه و گرنه طلاقش رو ازش می‌گرفتم ( خودش تعحب می‌کند و زیر لب می‌گوید: اگه دخترم زنش نباشه دیگه طلاق کی رو باید بگیرم؟)

نتانیاهو: ترامپ جون به من چه؟ من که از اول گفتم بمب اتم بزن این ایران رو دود کن تا بتونیم راحت زندگی کنیم اما تو گوش نکردی.

ترامپ: ببین دور من رو کیا گرفتن! خب آخه قاطر، من اگه اتمی بزنم به ایران اونها هم یه جوری می‌زننت حماس رو از سپاه تشخیص ندی! یابویی هستی‌ها!

تلفن پاناسونیک دوباره زنگ می خورد.

ترامپ: ببین پمپئو اون گوساله شیرده سعودی داره زنگ می‌زنه خودت جواب بده بگو اعصابم داغونه، 100 میلیون دلار کارت به کارت کنه یه خورده حالم بهتر شه.

چند روز بعد در اتاق سرّی جنگ

فرمانده ارشد نظامی: قربان اون پهباد خوشگله بود فرستاده بودیم سمت ایران.

ترامپ: همون رادارگریزه؟ همون سوپر پیشرفته فوق تخصصی که الهی قربونش بشی؟

فرمانده: بله

ترامپ: همون که رفته بود ببینه نامه من سرنوشتش چی شد؟

فرمانده: نه قربان نامه شما که چندشمون می‌شه بهش دست بزنیم یا دنبالش بگردیم.

ترامپ: حالا بگو ببینم چی شده؟

فرمانده: قربان ترکید!!!! یعنی ایرانی ها زدن پودرش کردن.

ترامپ: یعنی چی ترکید؟ مگه رادار گریز نبود؟ اینا خیلی دیگه پررو شدن. بیار اون کیف تسلیحات هسته‌ای من رو.

بولتون، پمپئو و نتانیابو از خوشحالی دستاشون رو به هم می‌مالن.

سربازی با یک کیف سیاه رنگ وارد می‌شود و کیف را جلوی ترامپ قرار می‌دهد؛

ترامپ: الان می‌زنم چهارتا نقطه شون رو پودر می‌کنم تا بفهمن نباید با من لج کنن.

نتانیابو: قربان ولی ایران سه تا نقطه بیشتر نداره‌هاااا (صدای خنده اتاق را فرا می‌گیرد)

ترامپ عصبانی از این شوخی لوس در کیف را باز می‌کند که یک پاکت نامه بیرون می‌افتد.

ترامپ: وا اینکه همون نامه من به ایرانی‌هاست که. این چیه روش نوشته شده؟

بولتون: نوشته اگر لازم باشه از این هم نزدیک‌تر می‌شیم - اداره پست جمهوری اسلامی.

 در همین لحظه فرمانده نظامی سراسیمه وارد اتاق جنگ می‌شود.

فرمانده نظامی: قربان گزارش تحلیلی تبعات حمله به ایران را آوردن. بفرمایید؛

ترامپ مشغول مطالعه می‌شود و لحظه به لحظه صورتش سرخ و چشمانش گشادتر می‌شود. بعد از لحظاتی می‌گوید: حالا چه کاریه بخوایم جنگ کنیم؟ یک پهباد بود دیگه، تازه تصادفی بود و بغلش رنگ داشت؛ انصافا ارزش نداره بخواهیم حمله کنیم.

پمپئو: ولی قربان نمیشه هیچ کاری نکنیم. آبرومون میره.

ترامپ: باشه، یه زنگ بزن به بن سلمان بگو پول پهپاد رو کارت به کارت کنه واسم. این جوری ما هم یه کاری کردیم.


مراقب سرقت رمز و پین کد از طریق حس‌گرهای تلفن همراه باشید

تحقیقات نشان داده است که افراد نفوذگر می‌توانند زمانی که صاحب گوشی در حال ورود به ناحیه کاربری خود در وب سایت‌ها و نرم افزار‌های مختلف است، رمزهای عبور وارد شده توسط کاربر را با استفاده از این حسگر‌ها حدس زده و از آن استفاده کنند.

تحقیقات انجام شده حاکی از این است که، تکنیک طراحی شده توسط افراد نفوذگر، دقت شگفت‌انگیزی دارد و این افراد می‌توانند زمانی که کاربر در حال وارد کردن اطلاعات کاربری خود است، زاویه و حرکت انگشتان وى را بر روی صفحه گوشی زیر نظر بگیرند. متاسفانه گوشی‌های تلفن همراه، جلوی دسترسی نرم افزار‌های مرورگر وب و دیگر برنامه‌ها به اطلاعات حسگرها را نمی‌گیرند.

 نتایج این تحقیقات برروی تعدادی گوشی‌ هوشمند نشان داده است، کدهای مخرب هم در برنامه‌های تلفن همراه و هم در وب سایت‌ها قابل بارگذاری‌اند بدین صورت که پس از اجرای برنامه مخرب و یا وب سایت آلوده در مرورگرهای موجود در گوشی هوشمند، نفوذگر مى‌تواند کلید‌های تایپ شده و یا رمز عبور را به سرقت برد. مشابه این کدها در سیستم‌های کامپیوتری وجود دارد که به آن کی‌لاگر گفته مى‌شود. با این تفاوت که در این کدها از حرکت سنسورها و همچنین از مسیر حرکت بروی صفحه نمایش براى سرقت اطلاعات استفاده می‌شود.

راهکارهای پیشگیری از سرقت رمز و پین کد

•    جهت پیشگیری از موارد فوق، مرورگر‌های خود را به آخرین نسخه بروزرسانی کنید.

•    همیشه نرم افزار‌ها و برنامه‌های کاربردی خود را از منابع معتبر تهیه و نصب کنید.

•    از برنامه‌های آنتی ویروس و فایروال مناسب در تلفن همراه هوشمند خود استفاده کنید.

•    قبل از نصب هر نوع برنامه حتی از منابع معتبر دسترسی‌های آن را چک کنید و دسترسی‌های غیر مرتبط به برنامه در حال نصب را مورد بررسی قرار دهید، به عنوان مثال یک نرم افزار دیکشنری نیازی به دسترسی به مخاطبین شما ندارد.


وظیفه‌ی زن و مرد،‌ ای حکیم، دانی چیست؟

یکیست کشتی و آن دیگریست کشتیبان (پروین اعتصامی)

دوست طلبه‌ای دارم که اکنون امام جمعه‌ی شهر کوچک زادگاه خویش است، سال‌ها پیش که با هم برای ادای نماز جماعت، در دو نمازخانه‌ی پایگاه چهارم شکاری دزفول، هم رکاب بودیم، روزی ماجرایی را برایم تعریف کرد که نمی‌دانم بگویم خنده‌دار بود یا گریه‌دار. گفت که سوار مینی‌بوسی بودم و به روستایی دیگر می‌رفتم. جایی در مسیر، راننده ایستاد و زن و مردی سوار شدند؛ زن هم زیبا بود و هم آرایش‌کرده و هم جا‌هایی از مو و بدنش پیدا. همین که روی صندلی جا گرفتند؛ یکی از هم‌ولایتی‌ها که مردی میانسال بود، رو به شوهرِ زن کرد و با صدایی بلند که تقریباً همه شنیدند با لحنی خریدارانه گفت: به به عجب چیزیه!» و اشاره کرد به زن او. مرد سرخ شد و گفت: حرف دهنتو ببند مرتیکه‌ی پفیوز».

دوستم تعریف می‌کرد که ما انتظار داشتیم این رفیق ما هم عصبانی بشود و جواب بددهنی او را با بددهنی یا حداقل با عصبانیت بدهد؛ ولی اتفاقاً برعکس با لحن آرامی گفت: ببخشید منظوری نداشتم. آخه دیدم خانمتون زحمت کشیده و این‌قدر خودش رو خوشگل کرده حتماً برای امثال من بوده؛ چون اگه برای تو بود که فقط توی خونه این‌طوری می‌چرخید.».

علت‌های گوناگونی برای نامناسب بودن حجاب برخی از خانم‌ها، بیان شده است؛ در این میان یکی از علت‌ها که شاید کمتر به آن توجه می‌شود، نگرش‌ها و باور‌ها و رفتار‌های شوهران آنهاست؛ در چند سطر آینده می‌خواهم به نکاتی درباره این عامل اشاره کنم؛ بی‌آنکه منکر نقش و اهمیت سایر عوامل دست‌اندرکار باشم.

۱. ترجیح داشتن همسر غیرمحجبه برای برخی مردان

برخی مردان همان‌قدر که با مدل ماشین و مدل موبایلشان به دیگران پز می‌دهند، با زیبایی و به تعبیر رایج باکلاس بودن خانمشان هم احساس برتری و کسی بودن می‌کنند و می‌دانیم که در زمان ما، هر چقدر زن آرایش‌کرده‌تر و ‌تر باشد، باکلاس‌تر به‌حساب می‌آید؛ شاید به خاطر شباهت بیشتر او به ن غربی و حس برترانگاری‌ای که نسبت به غرب در ذهن داریم؛ زبان حال این‌گونه مردان حدس می‌زنم چیزی ازاین‌دست باشد: ببینید عجب چیزی به چنگ آوردم؛ ببینید چقدر از زن شما بهتره، دلتون بسوزه شما ندارین، چقدر من آدم باحالی‌ام که او من رو انتخاب کرده.»

۲. وجود قراردادی نانوشته بین برخی مردان و همسرانشان

برخی مردان عادت به مانیتورینگ مستمر ن دیگر دارند؛ ولی نگران واکنش خانمشان هستند؛ اتفاقاً در بعضی موارد، خانم آن‌ها هم دوست دارد؛ هر جا وارد می‌شود چشم‌های مردان او را پیوسته به صورت رنگی اسکن کنند؛ ولی او هم نگران واکنش شوهر است؛ اینجاست که قراردادی در سکوت بین آن‌ها تنظیم می‌شود که کاری به کارم نداشته باش تا کاری به کارت نداشته باشم.

قبل از بیان نکته‌ی سوم، از شما دعوت می‌کنم گزارش مختصر یک پرونده‌ی دادگاهی را که در تاریخ ۲۹، آبان ۱۳۹۰ در خبرگزاری ایسنا آمده، بخوانید، تا ببیندی چه دور و زمانه‌ای شده است و با چه آدم‌ّهایی شده‌ایم ۸۱ میلیون نفر:

زنم زیباست، نمی‌خواهم حجاب داشته باشد!

زنی در دادگاه خانواده حضور یافت و درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه ارائه کرد. وی در توضیح دلیل این درخواست گفت: یک سال گذشته به عقد همسرم درآمدم و بعد از مدت کوتاهی با برگزاری مراسم عروسی به منزل مشترک رفتیم. من و همسرم هر دو در خانواده‌هایی مذهبی بزرگ شده‌ایم و زمانی که همسرم به خواستگاری من آمد از این موضوع اطلاع داشت که حجاب من چگونه است و من تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم آن را تغییر دهم؛ ولی بعد از گذشت مدت کوتاهی از شروع زندگی مشترکمان، مرتب از من ایراد می‌گرفت که چرا من این‌قدر پوشیده‌ام؛ در حالی که حجاب خانواده خودش نیز همانند حجاب من است.

زن جوان که ۲۵ سال سن داشت، عنوان کرد: همسرم از من می‌خواست تا حجابم را مطابق میل او تغییر دهم و در مهمانی‌هایی که من هرگز نمی‌توانم در آن حضور داشته باشم شرکت کنم. اوایل فکر کردم شاید بعد از گذشت مدت کوتاهی از حرف‌های خود پشیمان شود، اما اصرار او هر روز پرر‌نگ‌تر می‌شد.

شوهر این زن جوان نیز گفت: این درست است که من جزء خانواده‌ای مذهبی و معتقد هستم؛ اما افکار و عقاید شبیه آن‌ها نیست؛ زیرا من دوست ندارم همسرم حجاب داشته باشد. وی در پاسخ به پرسش قاضی مبنی بر اینکه اگر افکارت این‌گونه است چرا این دختر را به عقد خود درآوردی، گفت: همسرم از لحاظ ظاهری بسیار زیباست و زمانی که او را دیدم به او علاقمند شدم و فکر کردم می‌توانم او را از افکارش دور کنم و پوشش او را به آنچه که خود می‌خواهم تغییر دهم.

مرد ۲۹ ساله گفت: به نظر من باید تا زمانی که زنده است از این زیبایی استفاده کند در حالی که او خود را در پوششی پنهان کرده است که نمی‌تواند از آن لذت ببرد.

لازم به ذکر نیست شوهر نامردش که می‌گوید: با این پوشش نمی‌تواند از زیبایی‌اش لذت ببرد» بیشتر منظورش این است که با این پوشش نمی‌توانم از زیبایی‌اش استفاده کنم»؛ چون اگر بخواهد در مجالس خاص آنچنانی دوستانش و همسرانشان شرکت کند و از زیبایی آن‌ها لذت ببرد؛ او هم باید دانگ خود را بپردازد!

۳. کمبود مهارت گفت‌وگوی مؤثر و اقناع در برخی مردان

بعضی شوهران از وضعیت پوشش همسرشان ناخشنودند؛ اما مهارت ارتباط اثرگذار و گفت‌وگوی قانع‌کننده برای درخواست تغییر رفتار از همسرشان را ندارند؛ بنابراین یا زبان‌بسته می‌مانند یا دعوا می‌کنند یا طلاق می‌دهند که در هرصورت نتیجه یکی است

محمدرضا آتشین صدف



همسر و فرزندان حضرت ابوالفضل (ع) چه کسانی بودند؟

محمدحسین رجبی دوانی، کارشناس تاریخ اسلام با بیان اینکه از زندگی حضرت ابوالفضل (ع) تا قبل از حادثه کربلا اطلاعات چندانی در دسترس نیست، گفت: تا قبل از کربلا و روایت‌های مربوط به شهادت اطلاعات دقیقی از طول زندگی حضرت عباس (ع) وجود ندارد. فقط آنچه از این حضرت بر جای مانده این است که همسر ایشان، دختر عبدالله ابن عباس بود؛ اما اینکه زندگی ایشان چگونه می‌گذشت و چه اموراتی داشتند اطلاعات دقیقی وجود ندارد. حتی درباره تعداد فرزندان حضرت ابوالفضل (ع) نیز اختلاف نظر وجود دارد.»

چرا اطلاعات دقیقی از سردار بزرگ عاشورا در دست نیست؟

رجبی دوانی یکی از دلایلی که موجب شده اطلاعات دقیقی از زندگی آن حضرت باقی نماند را به خاطر فشار و تعقیبی که شیعه و پیروان اهل بیت (ع) دچار آن بودند دانست و گفت: متاسفانه به سبب آنکه همیشه شیعه و پیروان اهل بیت (ع) در فشار، تعقیب و تقیه بودند؛ نتوانستند نکاتی ارزشمند از زوایای مختلف شخصیت‌های بزرگ خود ثبت و ضبط کنند و آنها را به یادگار بگذارند. از جمله درباره سردار بزرگ عاشورا و شخصیت عظیم حضرت ابوالفضل (ع).»

وی افزود: درباره وجود مقدس ایشان جز موارد اندکی که به کلیات اشاره دارد اطلاعی در دست نداریم. مگر در ارتباط با واقعه جانسوز کربلا و نقش عظیم و مؤثر آن حضرت در یاری و فداکاری نسبت به امام حسین (ع).»

شخصیت حضرت عباس (ع)؛ مجموعه‌ای از تمام فضیلت‌ها

این کارشناس تاریخ اسلام با بیان اینکه حضرت عباس (ع) از نظر علم، عمل، اخلاق و ایمان شخصیت برجسته ای داشتند، گفت: شخصیت حضرت عباس (ع)؛ مجموعه‌ای از تمام فضیلت‌ها را در برمی گیرد. از نظر علم، عمل، اخلاق و ایمان آن حضرت شخصیت برجسته ای بودند و می‌دانیم که کنیه آن حضرت ابوالفضل» است. هرچند عده‌ای گفته اند ایشان فرزندی به نام فضل داشته که به نام او آن حضرت را ابوالفضل خوانده اند؛ اما اگر فرزندی به این نام نداشته باشد این کنیه بسیار با مسمایی است که تمام فضیلت‌ها را در خود گردآورده است.»

عابد و زاهد بودن؛ ویژگی بارز حضرت عباس (ع)

رجبی دوانی، عابد و زاهد بودن حضرت عباس (ع) را از دیگر ویژگی‌های بارز ایشان دانست و گفت: آن حضرت بسیار عابد و زاهد بود. اگر چه دست پرورده سه معصوم عظیم الشأن امیرالمومنین، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بوده با این حال عنایت ویژه الهی نیز با آن حضرت بوده و به همین منظور عالم برجسته ای بار آمدند و در کنار علم بسیار؛ به عبادت فراون نیز مشغول بودند. لذا گفته شده که پیشانی حضرت عباس (ع) در اثر کثرت سجده و عبادت‌های فراوان اثر سجده‌ها را در خود داشته است.»

معرفت و شناخت اباالفضل العباس (ع) نسبت به امام زمان خود

مطیع کامل اوامر امام علی (ع) بودن، خصیصه دیگر آن بزرگوار است که رجبی دوانی به آن اشاره نموده و افزود: نکته دیگر که درباره حضرت عباس (ع) لازم است گفته شود احترام فوق العاده آن حضرت به بزرگان خود مانند پدر و برادران خویش است. به خوبی دیده می‌شود که این حضرت مطیع کامل اوامر امام علی (ع) بودند. درباره یکی از فرزندان امیرالمومنین علی (ع) داریم که در جنگ صفین به نوعی گلایه‌ای دارد از پدر بزرگوار خود که چرا امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را کنار خود نگاه داشته و به میدان رزم نمی‌فرستند، اما من که برادر آنها هستم را چند بار به کام مرگ فرستادند. چنین مواردی که نشان تردید باشد در اعتقاد و باور حضرت عباس (ع) نسبت به فرامین پدر بزرگوارش یا دو امام بزرگ بر او باشد را هرگز نمی‌بینیم. آن بزرگوار چنان یقین و اعتقاد کامل به امر امامت پدر و برادران بزرگوارش داشته که ذوب در ولایت آن امامان عظیم الشان بودند و این مسئله را در قیام حضرت سیدالشهدا (ع) و ایثار، جانبازی و اطاعت کامل حضرت عباس (ع) به شکل تکامل یافته اش می‌بینیم که نشان از معرفت و شناخت کامل آن حضرت به امام زمانش دارد.»

حضرت عباس (ع)، گره گشای مشکلات

یکی از القاب حضرت ابوالفضل (ع) باب الجوائج است، رجبی دوانی در این خصوص گفت: می دانیم که لقب معروف حضرت عباس (ع) باب الحوائج است. یعنی کسی که به سبب جایگاهش نزد خداوند می‌توان با توسل به او گره‌ها از مشکلات را باز کرد. به تعبیر دیگر حضرت عباس (ع) کرامات فراوان دارد. طبیعی است که یک چنین جایگاهی صرفاً به خاطر جانبازی بزرگ حضرت عباس (ع) در کربلا حاصل نشده است. چرا که خیلی افراد دیگری در کربلا بودند که برای امامشان جانفشانی و ایثار کردند. از جمله سه برادر دیگر حضرت عباس (ع)؛ اما اینکه حضرت چنین جایگاه ویژه ای یافته است به سبب دارا بودن خصایص و فضیلت‌هایش در دوران زندگی بوده است.»

این کارشناس تاریخ اسلام افزود: قطعاً حضرت ابوالفضل (ع) در دوران زندگی خود مانند پدر خویش به گره گشایی در کار دیگران و رفع مشکلات و حوائج مردم می پرداخته است که خداوند برای آن حضرت این وجه عظیم را پس از شهادتش تا دنیا دنیاست قائل شده که هر کس دست نیاز به سوی درگاه الهی با وسیله قرار دادن حضرت عباس (ع) دراز کند ناامید باز نخواهدگشت.»

حضرت ابوالفضل (ع)؛ بنده شایسته خداوند

رجبی دوانی با اشاره به لقبی که امام صادق (ع) با عنوان عبدصالح یعنی بنده شایسته خداوند به حضرت ابوالفضل می‌دهند، گفت: حضرت عباس (ع) به سبب عظمت شخصیت و زندگی سالم و الهی که مورد نظر و خرسندی ذات اقدس الهی است به چنان جایگاهی می‌رسد که در زیارت ماثوره از امام صادق (ع) آن حضرت را عبد صالح خداوند می‌خوانند. امام صادق (ع) در آغاز زیارت حضرت عباس (ع) او را این چنین مورد خطاب قرار می‌دهند: السلام علیک ایها العبد الصالح» سلام بر تو ای بنده شایسته خدا. می‌دانیم بالاترین مقام برای اولیای الهی آن است که به مقام عبودیت و بندگی خدا نائل شوند. حضرت عباس (ع) نیز از زبان امام معصوم و حجت بزرگ خداوند؛ عبدصالح تلقی شدند. این موضوع نشان دهنده این است که حضرت عباس (ع) در تمام دوران زندگی خود به گونه‌ای عمل کرده است که از منظر امام؛ او فردی است شایسته مقامی که انبیا و اولیای برجسته الهی برای او قائل شدند.»

جانم به فدایت ای برادر.

حجت الاسلام مهدی شریف، کارشناس امور مذهبی در مورد روایاتی که از ائمه معصومین در مورد حضرت عباس (ع) آمده است گفت: در مورد وجود مبارک حضرت عباس روایات متعددی وجود دارد که بررسی آنها به فهم مقام قمر بنی هاشم (ع) کمک می‌کند. روز تاسوعا روزی است که سیدالشهدا در کربلا محاصره شد و برخی مورخین آورده اند که دشمن شیپور جنگ را نواخت و قصد داشت به خیام امام حسین حمله کند. در اینجا امام، حضرت ابالفضل (ع) را جلو فرستاد و فرمود اِرْکَبْ بِنَفْسی اَنْتَ یا اَخی حَتَّی تَلْقاهُمْ» یعنی جانِ من فدای تو. حجت خدا این تعبیر را درباره کسی به کار می‌رود که در اوج مقام و یگانگی و هم فکری با خودش باشد و آن شخصیت کسی جز قمر بنی هاشم نیست.

وی افزود: همین قدر می‌توان گفت که عباس (ع) این قابلیت را یافته است که حجت خدا به او این حرف را بزند. لذا او به مقاماتی از عصمت راه پیدا کرده و تالی تلو معصوم است.

بینش عمیق و ایمان راسخ ویژگی حضرت عباس (ع)

این کارشناس دینی ادامه داد: امام صادق (ع) نیز روایتی در مورد حضرت عباس (ع) دارند که می‌فرمایند کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی عَبدِاللّهِ و أبلی بَلاءً حَسَنا و مَضی شَهیدَا». این روایت در کتب مختلف روایی ما وجود دارد به این معنا که عموی ما، عبّاس، دارای بینشی ژرف و ایمانی راسخ بود؛ همراه با امام حسین (ع) جهاد کرد و نیک آزمایش داد و به شهادت رسید.

حجت الاسلام شریف گفت: لذا قمر بنی هاشم بصیرتی نافذ و ایمانی مستحکم داشت. ما باید ایمان را دسته بندی کنیم. طبق تعبیر قرآن عده‌ای تنها مسلمان هستند، عده‌ای وارد حریم ایمان شده اند ولی عده‌ای حقیقتاً مومن اند و ایمان آنها پایدار است. اتصال برخی به مقام شامخ امامت و ولایت به نحوی است که طوفان‌های حوادث نمی‌تواند آنها را تکان دهد.

وی افزود: امام صادق (ع) در مورد ایمان حضرت عباس (ع) تعبیر صلب الایمان» به معنی ایمان محکم و راسخ را به کار برده اند. وقتی قمر بنی هاشم روز عاشورا به میدان رفت و وقتی دست راستش را قطع کردند رجز خواند که والله اِن قَطعتم یَمینی انی احامی ابداً عَن دینی.» به خدا قسم اگر دست مرا قطع کنید من از حمایت دین خود دست بر نمی‌دارم.

امان نامه برای حضرت عباس (ع)

این کارشناس دینی ادامه داد: شمر ابن ذی الجوشن به خاطر یک قرابت و خویشاوندی دوری که با خاندان مادر قمر بنی هاشم داشت و هر دو از قبیله بنی کلاب بودند، برای عباس (ع) امان نامه می‌آورد. حضرت نه تنها امان نامه را نمی‌پذیرد بلکه برخورد بسیار تندی با شمر می‌کند. در نگاه اول حتی حاضر نمی‌شود که با آنها هم کلام شود و وقتی امام مسلمین به او فرمود که جواب شمر را بدهد حضرت با آن ملعون روبرو شود و امان نامه او را رد می‌کند.

عباس (ع) در بلاها و ابتلائات سربلند شد

وی گفت: امام صادق (ع) در ادامه روایتی که عرض کردم می‌فرماید أبلی بَلاءً حَسَنا» یعنی قمر بنی هاشم یک بلاکش بزرگ روزگار بود. در روایات و در قرآن به موضوع ابتلاء اشاره شده که کسانی در مسیر ولایت و توحید قرار می‌گیرند از همه طرف بلا به سمت آنها سرازیر می‌شود. مؤمن هیچ گاه نباید دچار رفاه زدگی شود و همواره خدا او را در ابتلائات آزمایش می‌کند تا علو درجه به او بدهد. تعبیر قرآن این است که در این صورت فرد به مقام صابرین می‌رسد و لذا اجر به غیر حساب به او عطا می‌شود.

وی ادامه داد: لذا امام صادق می‌فرماید عباس (ع) به زیبایی از پس این ابتلائات و امتحانات بر آمد و در پایان به مقامی رسید که مضی شهیدا» یعنی به مقام شهادت رسید. در روایت داریم که جایگاهی نزد خدا وجود دارد که فقط با شهادت حاصل می‌شود.

شریف گفت: تعبیر دیگری در روایات داریم که ان العباسی العلی ذق العلم ذقا» لذا وجود مبارک حضرت عباس (ع) به عنوان یک عالم تمام عیار معرفی شده است. کسی که علم را همانطور که پرنده به اولاد خود غذا می‌خوراند از امیرالمومنین (ع) گرفته است. فرمود اگر کسی عالم به زمان خود باشد هیچ شبهه‌ای نمی‌تواند او را از مسیر خود خارج کند. لذا از خاندان عصمت (ع) در مورد حضرت عباس (ع) نقل شده است که فرموده اند: زق العلم زقا، یعنی همان طور که پرنده به جوجه خود مستقیماً غذا می‌دهد، اهل بیت (ع) نیز مستقیماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.

وی گفت: علامه محقق، شیخ عبدالله ممقانی، در کتاب نفیس تنقیح المقال، در مورد مقام علمی و معنوی ایشان گفته است آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود.

شهدا به مقام عباس (ع) غبطه می‌خورند

وی ادامه داد: مرحوم صدوق به اسناد خود روایت کرده که: حضرت علی بن الحسین (ع) به عبیدالله فرزند ابوالفضل (ع) نگاهی کرد، اشک چشمانش را گرفت و فرمود: روزی بر رسول خدا (ص) سخت‌تر از احد نبود که عمویش حمزه درآن شهید شد، وبعد از آن موته بود که عموزاده اش جعفربن ابیطالب شهید شد. سپس فرمود: لکن روزی چون روز حسین (ع) نبود، سی هزار مرد که گمان می‌کردند ازاین امتند دور او را گرفتند و هرکدام با کشتن او به خدا تقرّب می جستند، و او خداوند را به آنها یادآوری می‌نمود، ولی پند نمی‌گرفتند تا او را به ستم وظلم و عدوان کشتند.

وی گفت: لذا با توجه به این مقامات حضرت عباس (ع) و پایداری ایشان، می‌بینیم که امام سجاد (ع) در ادامه می‌فرمایند انَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللّهِ مَنزِلَةٌ یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهداءِ یَومَ القیامَةِ» یعنی برای حضرت عباس (ع) در روز قیامت مقاماتی است که همه شهدا به آن غبطه می‌خورند. همه شهیدان عالم وجود در روز قیامت آرزو می‌کنند که ای کاش مقام حضرت عباس (ع) را داشتند.

این کارشناس دینی گفت: در زیارتنامه ای که در لسان امام صادق (ع) در مورد حضرت عباس (ع) آمده است عبارات بسیار ویژه ای یافت می‌شود. سه امامزاده وجود دارند که از سوی معصوم برای آنها زیارتنامه بیان شده، یکی حضرت معصومه (س)، دیگری حضرت علی اکبر (ع) و در نهایت قمر بنی هاشم (ع) است. این نیز نشان دهنده جایگاه بسیار ویژه حضرت عباس (ع) نزد اهل بیت است.

وی تصریح کرد: عبارت سَلامُ اللّه وَ سَلامُ مَلائِکتِهِ المُقرَّبِینَ وأنبِیائِهِ المُرْسَلِینَ وَ عِبَادِهِ الصّالِحینَ وَجَمِیعِ الشُّهداءِ والصِّدِّیقِینَ (وَ) اّاکیاتُ الطَّیبَاتُ فِیما تَغتَدِی وَتَرُوحُ عَلَیک یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ» که در زیارتنامه آن حضرت آمده است، امام صادق (ع) سلام همه انبیا و شهدا و… به قمر بنی هاشم عرضه می‌دارد.

شریف گفت: امیرالمومنین و بقیه ائمه ما فرزندان دیگری نیز داشتند اما چه باعث می‌شود ابالفضل العباس (ع) به این مقام برسد؟

مقامات حضرت عباس (ع) منحصر در ادب نیست

وی افزود: این مقام قمر بنی هاشم صرفاً به دلیل ادب آن حضرت نسبت به ائمه نبوده است. کسی که در خانه اهل بیت بزرگ شود طبیعی است که مؤدب باشد. ابالفضل العباس معلم ادب عالم وجود است ولی نباید مقامات آن حضرت را منحصر در ادب ایشان کرد.

با شهادت عباس ابن علی (ع) حرمت اسلام شکسته شد

وی ادامه داد: در زیارتنامه ایشان آمده است کسانی که تو را کشتند وَانْتَهَکتْ حُرْمَةَ الاْسلامِ» حرمت اسلام را از بین بردند. امام صادق (ع) در این امر مبالغه نمی‌کند و حضرت عباس (ع) به عنوان یکی از نمادهای اسلام در جامعه آن روز مطرح بوده و وقتی او را به شهادت رساندند حرمت اسلام را از بین بردند.

این کارشناس دینی گفت: در عبارت دیگری از زیارتنامه حضرت عباس (ع) آمده است َمَعَکمْ مَعَکمْ لا مَعَ عَدُوِّکم» یعنی زائر آن حضرت اعلام می‌کند که اهل همراهی با ایشان است و این همراه نمودن خود با قمر بنی هاشم موضوعیت دارد.

اطاعت؛ رمز عبد صالح شدن قمر بنی هاشم (ع)

وی ادامه داد: شاخصه اینکه ابالفضل عباس عبد صالح خدا شد، قابل توجه است. روایاتی در بحث مقام انبیا داریم که وقتی اهل بیت سلسله مراتب ابراهیم (ع) را بیان می‌کنند اول به مقام عبودیت اشاره می‌کنند. عبودیت مافوق مقام نبوت در درگاه خداست. چه شد که ابالفضل به این مقام رسید؟ به این خاطر که الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ» آن حضرت اهل اطاعت پذیری بود و هیچ گاه روی حرف حجت خدا حرف جدیدی مطرح نکرده و خواسته خود را در محضر امام مطرح نکرده لذا به این مقام رسیده است. در قرآن و روایات هم داریم که اگر کسی بخواهد به مقام عبودیت برسد سوره نساء آیه ۶۹، و مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً» اگر کسی اهل اطاعت از پیامبر و اهل بیت باشد در بهشت همنشین انبیا و اولیا و صالحین و… خواهد بود.

ابالفضل (ع) خواسته امام را بر خواسته خود مقدم کرد

حجت الاسلام شریف گفت: حضرت عباس شخصیتی است که خواسته‌های شخصی خود به خاطر کسب رضایت خدا و اهل بیت گذشته است. همه منافع و ایده آل های شخصی خود را کنار گذاشته است. جامعه متدین ما اگر قمر بنی هاشم را الگوی خود قرار داده باشند باید خواسته‌های خود را مطابق خواسته‌های اهل بیت قرار دهند و دست از خواهش‌های نفسانی بردارند. ریشه بسیاری از گرفتاری‌های ما در جامعه در ابعاد مختلف بخاطر پیروی عده‌ای از خواهش‌های نفسانی است که حاضر نیستند خواست خدا را در کار خود اعمال کنند.

وی در پایان تصریح کرد: لذا باید مثل حضرت عباس از خواسته‌های شخصی دست کشید و مطیع امر مولا بود. انسان باید قبل از انجام هر کاری به این مسئله فکر کند که امام او را می بیند و عین الله الناظره» است. انسانی که امام را حاضر ببیند، رفتار خود را مطابق خواست او تنظیم می‌کند.

منبع: مهر

 حجت الاسلام والمسلمین حسین سوزنچی، استاد دانشگاه باقرالعلوم (ع) در یادداشتی به بررسی و تبیین مسأله زمان» پرداخته است که در متن آن تقدیم مخاطبان می‌شود.

بعضی از ایام از قداست ویژه‌ای برخوردار است. (تفسیر نور، ج ۱۰، ص ۴۷۲) تا حدی که خداوند بدان سوگند می‌خورد.

نکته تخصصی جهان‌شناسی و انسان‌شناسی

اگرچه در نگاه عادی ما آمدن شب و روز و گذر ایام صرفا یک پدیده مادی است که از گردش زمین به دور خورشید و به دور خودش حاصل می‌شود و گردش ماه نیز از این جهت خصوصیت خاصی ندارد و تفاوت ایام سال را صرفا بر اساس نسبت فیزیکی‌ای که بین زمین و خورشید است می‌فهمیم؛ اما تاملی در آیات و روایات، و تکالیفی که به تناسب ایام بر دوش انسان قرار داده شده، نشان می‌دهد که ظاهرا مطلب بدین سادگی نیست.

وَ لَیالٍ عَشْرٍ»

در این آیه و بسیاری از آیات دیگر، زمان‌های خاصی دارای اهمیت ویژه قلمداد شده‌اند، که این اهمیت نیز صرفاً در گروی نسبت بین زمین و خورشید نیست؛ بلکه در درجه اول، با گردش ماه به دور زمین، این نسبت معلوم می‌شود تا با گردش زمین به دور خورشید. (شب قدر، ماه رمضان، دهه‌ای از ماه ذی‌الحجه، عید قربان، عید فطر، و .؛ همگی با ماه قمری محاسبه می‌شوند، نه با سال شمسی)

محاسبات خدا و محاسبات ما

بله، می‌توان به سادگی گفت که، اینکه ماه قمری را معیار محاسبه ایام قرار دهیم یا سال شمسی، صرفاً یک قرارداد است و صرفاً»، چون قرآن در میان قومی نازل شده که آن‌ها ایام سال را با ماه‌های قمری می‌شناختند، احکام شریعت خود را بر همان ماه‌ها منطبق کرده است. اما در این مدعا، هیچ دلیلی برای این صرفاً» اقامه شده است.

بله، خداوند احکامش را متناسب با مخاطب نازل می‌کند، یعنی چنان نازل می‌کند که مخاطب بفهمد و بتواند عمل کند.
اما آیا مخاطب اسلام فقط مردم شبه جزیره حجاز بوده‌اند یا کل انسان‌ها؟

آیا خداوند قبل از اینکه شریعت خود (آن هم شریعتی که قرار است برای همه زمان‌ها و همه مکان‌ها باشد) نازل کند، نمی‌دانست که محاسبات مردم مناطق مختلف بر اساس چه معیاری است؟

آیا این احتمال نیست که خداوندی که به همه چیز عالم است شریعت خود را در جایی نازل کند که معیار محاسباتی آن‌ها عملا با معیاری که در متن واقعیت معنوی عالم منطبق است؟!

نکته دیگر اینکه اساساً آیا زمان مطلق»‌ی هست که ما در آن واقع شده‌ایم؟ یا زمان هرکس به ازای خویش است؟ 
و یا زمان حقیقی ترکیبی از وضعیت فیزیکی و نسبت انسان‌ها (بویژه انسان خلیفة الله) با زمان‌های فیزیکی است؟ آیا محتمل نیست که هم یک زمان مجزا از آدمیان در کار باشد (که مثلا با نسبت‌های بین زمین و ماه و خورشید محاسبه می‌شود) و هم این زمان، یک نسبت واقعی با انسان‌هایی که در آن واقع‌اند دارد، و درهم تاثیر می‌گذارند.

یک بار دیگر بیاندیشیم:

آیا زمان‌های مختلف، تنها تفاوتشان در نسبت‌های فیزیکی و قراردادی‌ِ ماست، یا محتمل است که نسبت‌های معنوی‌ای نیز در پاره‌ای از زمان‌ها و بین انسان‌ها و زمان‌ها در کار باشد، که ما بی‌خبریم. (شبیه همین مطلب در مورد مکان»‌ها قابل طرح است. آیا مکانی مانند کعبه» که مقدس است، صرفاً» بعد از اینکه کعبه بنا شد مقدس گردیده، یا اینکه اساساً آن مکان موضوعیتی داشته که کعبه را در همانجا بنا کردند؛ و یا اینکه هر دو مطلب صحیح است: یعنی هم موضوعیتی داشته، و هم با بناگذاری کعبه در آنجا موضوعیت اضافه‌ای پیدا کرده است)


مردم اهالی منطقه بروایه حد فاصل جاده اهواز - شوش به دلیل در امان بودن از آب گرفتگی به جنگل اطراف روستا پناه برده و در محاصره کامل سیلاب اند و راههای ارتباطی و امکان انتقال آنها به نقاط امن به دلیل همراه داشتن دام هایشان نیست. هرچند بسته های غذایی کم و بیش از سوی نیروهای امدادی و خیرین به آنها میرسد اما امکانات بهداشتی و آب آشامیدنی کافی را ندارند.همچنین در روزهای پیش رو گرمای هوای منطقه مشکلات انها را دوچندان خواهد کرد./عکس: محسن کرامت، محمد جوادی معادی



 در سال جدید از آخرین ورژن خود رونمایی کرد. حذف صریح منتقدان گویا دستور کار جدید  در سال پیش‌روست. چندی پیش و در جلسه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی خبرهایی از درگیری لفظی  با ضرغامی و حسن رحیم‌پور در رسانه‌ها منتشر شد. گویا این انتقادهای صریح به  خیلی به مذاق جناب رییس جمهور خوش نیامده و در اقدامی گازانبری دستور داده‌اند که این دو منتقد را از جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی حذف کنند.
جدیدترین نماد آزادی بیان شیخ لیبرال؛

بتن‌ریزی در هسته‌ای، افتضاح در اقتصاد و حالا حذف فیزیکی منتقدان/ رحیم‌پور و ضرغامی» را به جلسات راه نمی‌دهد/ وعده‌هایی که یکی پس از دیگری عملی می‌شود!

در سال جدید از آخرین ورژن خود رونمایی کرد. حذف صریح منتقدان گویا دستور کار جدید در سال پیش‌روست. چندی پیش و در جلسه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی خبرهایی از درگیری لفظی با ضرغامی و حسن رحیم‌پور در رسانه‌ها منتشر شد. گویا این انتقادهای صریح به خیلی به مذاق جناب رییس جمهور خوش نیامده و در اقدامی گازانبری دستور داده‌اند که این دو منتقد را از جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی حذف کنند.
گروه ی-رجانیوز:  در سال جدید از آخرین ورژن خود رونمایی کرد. حذف صریح منتقدان گویا دستور کار جدید در سال پیش‌روست. چندی پیش و در جلسه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی خبرهایی از درگیری لفظی با ضرغامی و حسن رحیم‌پور در رسانه‌ها منتشر شد. گویا این انتقادهای صریح به خیلی به مذاق جناب رییس جمهور خوش نیامده و در اقدامی گازانبری دستور داده‌اند که این دو منتقد را از جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی حذف کنند. 
 
به گزارش 

رجانیوز  را می‌توان پارادوکسیکال‌ترین رییس جمهور تاریخ جمهوری اسلامی نامید. رییس‌جمهوری که حتی به خودش هم رحم نمی‌کند و تمام سخنان و وعده‌های انتخاباتی‌اش را نیز به راحتی آب خوردن زیر پا می‌گذراد. او که زمانی در انتخابات با صدای بلند اعلام می‌کرد پناه می‌برم به خدا از بستن دهان منتقدان، در این سال‌ها همت را بر شکستن دهان منتقدان گذاشته است. البته این مسیر قدرت‌طلبان در طول تاریخ است.

 
  وعده‌های بی‌شماری داده بود تا کرسی ریاست را به چنگ بیاورد و بعد از رسیدن به مطلوب، به راحتی خلاف همه‌ی آنها عمل کرد. همانطور که به تمام وعده‌هایش در زمینه اقتصاد و چرخیدن چرخ کارخانه‌ها و رفع تحریم‌ها عمل نکرد از همان ابتدا نیز اراده‌ای بر آزادی بیان نداشت. از آنجا که تا می‌توانست فحش و ناسزا روانه‌ی منتقدان می‌کرد و مخالفان ت‌هایش را بی‌شناسنامه می‌دانست. این روش رییس جمهوری است که امروز در اقدامی کم سابقه دو نفر از اعضای رسمی شورای عالی انقلاب فرهنگی را که مستقیم از طرف رهبر معظم انقلاب انتخاب می‌شوند از جلسه کنار گذاشته و شرط اجرای جلسه را نبودن آن‌ها عنوان کرده است. 
 
جرم رحیم‌پور ازغدی و ضرغامی برای حذف، مخالفت با ت‌های رییس‌جمهور و بیان آن بوده! درحالی که همه ‌می‌دانند وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی، تایید و تعریف بی‌جا از رییس جمهور نبوده و اصلا جایگاه، جایگاه انتقاد است. اما گویی جناب گمان می‌کنند که مبرا از انتقاد هستند و هرکه انتقاد کرد بی‌شناسنامه است و باید سریع حذف شود. احتمالا خود را در جایگاه عصمت قرار داده است.
 
 
اصل ماجرا از چه قرار است؟
 
بعد از توقف چندماهه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی سعید‌رضا عاملی، دبیر جدید این شورا، که به تازگی بر این جایگاه تکیه زده، چندی پیش اعلام کرد که جلسه به زودی برگزار خواهد شد. این درصورتی است که همان زمان دفاتر دونفر از اعضای این شورا اعلام کردندکه آنها به جلسه دعوت نشده‌اند.
 
دفتر رحیم‌پور ازغدی در این‌باره اطلاع داده است: 
در پیگیری‌ها پاسخ مشخصی از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به ما داده نشد و تنها جواب دادند که دعوت نشدن آقای رحیم‌پور را پیگیری می‌کنیم و نتیجه آن را به شما اطلاع می‌دهیم.»
 
دفتر عزت‌الله ضرغامی نیز اعلام کرده است: 
علاوه بر عدم دعوت از ضرغامی برای جلسه امشب شورای عالی انقلاب فرهنگی، وی به جلسه شب گذشته شورای عالی فضای مجازی هم دعوت نشده است.»
 
ریشه این ماجرا باز می‌گردد به چند ماه پیش که در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی ضرغامی از سوالی را می‌پرسد و با عصبانیت می‌خواهد که ضرغامی جلسه را ترک کند. 
 
محمد ایمانی، عضو شورای سردبیری رومه کیهان، در یادداشتی در کانالش درباره این ماجرا نوشته بود: 
آقای ضرغامی در جلسه اخیر شورای‌عالی فضای مجازی خطاب به گفته این حرف‌ها چی بود که شما درباره حجاب و فضای مجازی و فیلترینگ در وزارت ارتباطات گفتید؛ بعضی از این سخنان غیرواقعی و برخی دیگر معارض ارزش‌های اسلامی و انقلابی است. در پاسخ نیز گفته؛ من نباید به شما جواب بدهم، پاشو برو بیرون! ضرغامی هم پاسخ داده که شما نمی‌توانید اعضای شورا را بیرون کنید. پس از آن، از جلسه بیرون رفته و به انتقاد ضرغامی که اعتراض برخی دیگر از اعضا هم بوده، پاسخ نداده است»
 
در جریان بگومگوی ضرغامی با درباره سخنان رئیس‌جمهوری درباره فیلترینگ و فضای مجازی شایعه‌ای منتشر شد مبنی‌بر اینکه به توصیه مقام معظم رهبری، ضرغامی از ادامه حضور در جلسات شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و شورای‌عالی فضای مجازی منع شده است. این شایعه برای اولین بار توسط سایت جماران منتشر شد و بعد از آن رسانه‌های حامی دولت آن را پمپاژ رسانه‌ای کردند.
 
سایت ایرنا نیز آن زمان و در ادامه‌ی شایعه سازی سایت جماران، با انتشار گزارشی مبنی‌بر اختلافات به‌وجودآمده میان رئیس‌جمهور و حسن رحیم‌پورازغدی و عزت‌الله ضرغامی در جلسات سال گذشته شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و فضای مجازی، نوشته بود:
 رهبر معظم انقلاب در توصیه‌ای دستوری، از عزت‌الله ضرغامی و حسن رحیم‌پورازغدی خواسته‌اند تا اطلاع ثانوی در جلسات شورا حاضر نشوند»
 
این شایعه به سرعت توسط دفتر عزت‌الله ضرغامی، تکذیب شد و صحت این تکذیبیه باعث شد سایت منتشرکننده این شایعه یعنی سایت جماران بابت انتشار آن عذرخواهی کند. 
 
این شائبه که آیا به دنبال حذف منتقدان از شورای عالی انقلاب فرهنگی است یا نه تا امروز ادامه داشت. اما با عدم دعوت رحیم‌پور و ضرغامی به جلسه‌ی شورای امروز این ادعا ثابت شد که به دنبال حذف صریح منتقدان عملکرد ضعیف خود است.
 
به هرحال و حامیان رسانه‌ای او باید درباره‌ی این اقدام غیرقانونی و خلاف روشن آزادی بیان توضیح داده و توبیخ بشوند. چراکه ادامه‌ی این دست اقدامات گازانبری توسط و حمایت رسانه‌ای از آن مسیر را برای بروز دیگر صفات دیکتاتورمآبانه جناب رییس‌جمهور هموار می‌کند!

خاطره ای از همسر علامه طباطبایی از زبان همسر شهید مطهری

.

به عمرم خانمی مثل ایشان ندیدم که اینقدر دغدغه همسرش را داشته باشد. می‌گفت: وقتی علامه در حال مطالعه است چای کمرنگ را به اتاق ایشان می‌برم و به علامه نگاه هم نمی‌کنم. چای را می‌گذارم و می‌آیم بیرون تا مبادا رشته افکارش پاره شود. .

.

روزی مهمان خانم بودم. لباس‌هایشان خیلی مندرس و کهنه شده بود و ایشان نیاز داشت که لباسی برای خودش بدوزد. زمانی که علامه بیرون می‌رفت به ایشان گفت، از درس که بر می‌گردید در راه برای من پارچه بخرید. علامه برای ایشان سه متر پارچه خرید. پارچه را که دیدم به نظرم پارچه خوبی نیامد و اساسا برای لباس مناسب نبود. به خانم گفتم که به نظر من این پارچه مناسب پیراهن نیست و حتما خود خانم هم فهمیدند که این پارچه، برای لباس مناسب نیست. همسر علامه با لبخند و با تأکید خاصی به من گفت که این را حاج آقا» خریده‌اند و آنچه را که حاج آقا بخرند حتما خوب است. چرا به درد پیراهن نمی‌خورد؟!»‌‌ همان روز ایشان لباس ساده‌ای از آن پارچه دوختند و و بر تن کردند. این قدر ایشان به علامه با محبت و فداکاری برخورد می‌کردند و به خاطر محبتی که بینشان بود زندگی خوبی داشتند.

. ـ

علامه بعد از فوت همسرشان بسیار متأثر شدند و تا مدت‌ها با صدای بلند گریه می‌کردند. تا چند سال هر وقت به منزل ایشان می‌رفتم، به خاطر دوستی که من با خانم داشتم، من را که می‌دیدند یاد همسرشان می‌افتادند و با صدای بلند گریه می‌کردند. .

.

یادم هست علامه بعد از مرگ همسرشان گاهی که به منزل ما می‌آمدند و چای می‌خوردند می‌گفتند : هیچ چیز مزه چای زعفرانی خانم را نمی‌دهد . البته این جمله را در زمان حیات خانم هم می‌گفتند.» .

.

▫️همسر علامه طباطبایی سال ۱۳۴۴ به دیار باقی شتافت . فراق این همسر فداکار، علامه را سخت تحت تأثیر قرار داد و درباره او چنین گفت من برای مرگ همسرم گریه نمی‌کنم. گریه‌ام برای صفا و کدبانوگری و محبت‌های خانم است. در طول مدت زندگی هیچ‌گاه نشد خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمی‌کرد، یا کاری را ترک کند که بگویم کاش این عمل را انجام داده بود».


⇱ ڪلیــڪ ڪنید  ⇩⇩⇩

eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057



 کیهان در گفت و شنود امروز خود نوشت:

گفت: حضور یکپارچه مردم ایران و نیروهای مقاومت از افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و… در مناطق سیل‌زده و

 کمک ایثارگرانه آنها به سیل‌زدگان بدجوری اجق وجق‌های کاسه‌لیس را عصبانی کرده و به پرت و پلا گویی انداخته است.


گفتم: یک وقتی با هزینه همین مردم برای خودشان برو بیایی داشتند و حالا که دیگر از رمق افتاده‌اند و کسی محلشان نمی‌گذارد، اینجوری ابراز وجود می‌کنند!


گفت: یکی می‌گوید اگر طلبه‌هایی که برای کمک رفته‌اند راست می‌گویند عمامه‌هایشان را بردارند! آن یکی می‌گوید عراقی‌ها همان‌ها هستند که با ما جنگیدند و.


گفتم: اگر طلبه‌ها عمامه‌شان را بردارند، همین کاسه‌لیس‌ها برای خوشامد آمریکایی‌ها می‌گویند چرا ون برای کمک نرفته‌اند؟! و اگر عمامه داشته باشند می‌گویند چرا عمامه را برنمی‌دارند! به آن یکی هم باید گفت؛ نیروهای مقاومت عراق همان‌هایی هستند که با صدام می‌جنگیدند و شهید و مجروح می‌شدند و همان جوانان عراقی هستند که در مقابل داعش و آمریکا و آل‌سعود ایستاده‌اند و.


گفت: حیف نیست خودشان را هیزم آتش دشمن کرده‌اند؟!


گفتم: چه عرض کنم؟! باید بهشون گفت؛


وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد
چراغ موشی دشمن کنار لیزر دوست!


، یکی از مسائلی که پیرامون قیام حضرت مهدی (ع) وجود دارد چگونگی مواجهه ایشان با افراد، دولت‌ها و تمدن‌های موجود در جهان است. گسترده شدن پرچم توحید و عدالت در سراسر جهان به چه صورتی رخ خواهد داد؟ یکی از مهم‌ترین عوامل در این مواجهه برای دستیابی به این اهداف، در مبنای معرفتی حکومت حضرت بر پایه فطرت و عقلانیت نهفته است.

حکومت مهدوی، حکومت فطرت و عقلانیت

قیام منجی بشریت بر اساس مبنای معرفتی فطرت سالم و عقلانیت صحیح، بنا شده است. حضرت امیرالمؤمنین (ع) در بیان ویژگی انبیاء بر دو نکته فطرت و عقل، تأکید دارند. ایشان در خطبه اول نهج البلاغه می‌فرماید: فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَه‏ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ . وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول‏: پس خدا رسولانش را مبعوث کرد، و پیامبرانش را به دنبال هم به‌سوى آنان فرستاد، تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، . و نیروهاى پنهان عقل‌های آنان را بر انگیزانند.» حکومت مهدی موعود (عج) نیز در امتداد این راه است.

از امام باقر (ع) روایت شده: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ: چون قائم ما قیام کند خداوند دست رحمتش را بر سر بندگان گذارد پس عقولشان را جمع کند، و خرد و آرمان‌هایشان کامل شود» (الکافی، ج1، ص25، چاپ دار الکتب الاسلامیۀ).

‌بر پایه این روایات، هنگام قیام حضرت ولی عصر (عج)، لطف الهی بر سر امت کشیده و عقل‌هایشان کامل می‌گردد. علاوه بر این، حکومت مهدوی بر فطرت بنا می‌شود. فطرت دارای ویژگی‌هایی است که از جمله آنها همگانی و فرا زمانی بودن، عدم نیاز به تعلیم و تربیت، صادق و صریح بودن است. بنابراین افراد، دولت‌ها، تمدن‌ها بر اساس عقل و فطرت، جذب قیام حضرت می‌شوند و صلح و امنیت جهانی را به ارمغان می‌آورند؛ مگر آنانی که خلاف عقلانیت و فطرت، حرکت می‌کنند.

همچنین بر اساس آنچه در چنین حکومتی شکل می‌گیرد می‌توان چنین گفت که: از جمله تکالیف و وظایف منتظران قبل از شکل گیری قیام، تعالی بخشیدن به سطح تعقل عمومی، و سلامت فطریات است و این امر، نخستین زمینه لازم جهت ادراک پیام امام زمان (ع) است؛ زیرا جامعه‌ای که از سطح تعقل والاتر و بالاتری برخوردار باشد و بر اساس فطرت پاک خود حرکت نماید و معرفت و شناخت پیدا کند معارف الهی را که امام عرضه خواهد کرد بهتر ادراک و در برابر هجوم امواج جهل و کینه، بهتر ایستادگی و دفاع می‌کند. نَه خود، گرفتار جهل و تجاهل می‌گردد و نَه اجازه می‌دهد از جهل دیگران سوء استفاده گردد./918/

مجتبی صداقت


استراتژی زیست و حیات زندگی یهودیان مبتنی بر مدل زندگی زنبور انگلی است. زنبور انگلی زیر پوست حیوانات دیگر تخم‌گذاری می‌کند و آنها حیات خود را در بدن حیوانات دیگر تامین می‌کنند تا زمانی که به اندازه‌ای از رشد برسند. یهودیان از طریق نفوذ در میان مسیحیت خود را آزاد کردند.

پول خدای هوشیار اسرائیل است که در برابر آن هیچ خدایی حق حیات ندارد. پول تمامی خدایان انسان را تنزل می‌دهد و به کالا تبدیل می‌کند. پول ارزش خودساخته‌ای است از برای همه چیز.[1] واژه بانک از کلمه ایتالیایی بنکو» به معنای نیمکت گرفته شده است. یهودیان ایتالیا در قرون وسطی به هنگام انجام معاملات تجاری بر روی نیمکت می‌نشستند. این واژه به تدریج وارد زبان‌های مختلف شد و مطابق با ادیبات و آداب و رسوم آن‌ها تغییر کرد و به کلمه بانک تبدیل شد. اما ماهیت اصلی خود یعنی ربا را فراموش نکرد.

البته معانی دیگری نیز برای بانک آوردند، مثل پولی که قماربازها وارد بازی می‌کنند.[2] بانکداری از دوره رنسانس شروع شد و در آن دوران ایتالیا می‌توان از خاندان یهودی مدیچی یاد کرد که بهره و نزول را سرلوحه فعالیت بانکی خود می‌دانستند. البته مدیچی‌ها نفوذ زیادی در مسیحیت داشتند و با خاندان زیاد دیگری که عقبه مسیحی داشتند درگیر بودند و همواره پیروز معرکه می‌شدند.

بانکداری در دوران هخامنشی

قبل از دوره هخامنشی، بانکداری به طرز ابتدایی مرسوم بود، ولی در انحصار معابد و شاهزادگان قرار داشت، سپس در زمان هخامنشیان بازرگانی رونق یافت و پول مسکوک رایج شد. معروف‌ترین بانک‌ها اجیبی(اگیبی) بود که به مهاجران یهودی مقیم بابل تعلق داشت و به کلیه امور بانکی از قبیل سپرده، اعطای وام و رهن گرفتن املاک می‌پرداخت و سرمایه آن هم برای خرید و فروش منازل، احشام، غلامان و کشتی‌های حامل کالا به کار می‌رفت.[3]

نخستین بانک ایالات متحده آمریکا در سال 1782 میلادی در فیلادلفیا، آغاز به کار کرد. اولین بانک انگلستان در سال 1852 میلادی تأسیس شد. امروزه در تمام کشورهای جهان تعداد زیادی بانک وجود دارد. بانک‌های ابتدایی فقط دو کار انجام می‌دادند: دریافت پول از مشتری و پرداخت وام با بهره. در حال حاضر بانک خدمات زیادی به مشتریان ارائه می‌دهد و وظایف متعددی بر عهده دارند. ارائه کارت‌های اعتباری، پرداخت ارز به مسافران خارج از کشور، نگهداری از اشیای قیمتی مثل جواهرات، چاپ اسکناس و اوراق بهادار، مشارکت در اداره نظام اقتصادی کشور و غیره از جمله وظایف بانک‌های امروزی‌اند. [4]

یهودیان شبکه به هم پیوسته مالی خارج از دین داشتند

یهودیان نه به عنوان پیروان حضرت موسی بلکه یک شبکه پیوسته به هم که از دوران این پیامبر اولوالعزم به دور هم جمع شده‌اند، در حال فعالیت اقتصادی بودند و تحریفات زیادی بر کتب آسمانی حضرت موسی وارد نمودند و کتاب‌های دیگری مانند تلمود پدید آمد که توانستند نکات خود خواسته را وارد این کتب کنند.[5]

به عنوان نمونه می‌توان به سفر تثنیه نیز اشاره داشت که با این جمله آغاز می‌شود: این است سخنانی که موسی آن طرف اردن . (به) تمامی اسرائیل گفت. سپس در باب آخر آمده است که حضرت موسی از رود اردن عبور نکرد. یعنی نویسنده فرد دیگری بوده است و در حال روایت یک اتفاق است، نه وحی الهی که از آسمان نازل شده باشد. البته ما سه روایت درباره نوشتن تورات داریم که یک دیدگاه سنتی است و معتقد است که حدود هزار سال بر افراد مختلفی نازل شد، دیدگاهی معتقد است که در قرون وسطا نوشتن کتاب مقدس شروع شد، اسپینوزا هم رمزهای ابن عزرا را گشوده و خود نیز موارد متعدد دیگری بر آن افزوده است و عده دیگری نیز در جریان عصر روشنگری ظهور کردند و معتقدند که فرقی میان کتاب تورات و دیگر کتب نیست.

روحیه پول اندوزی یهودیان سرآمد اقتصادی

مسئله بانک و رباخواری به خاطر روحیه اقتصادی پول اندوزی جامعه یهودیان است که در این حرفه خبره شده‌اند و توانستند نبض اقتصاد جوامع را در دست گیرند. همچنین با استحکام پایه‌های نخستین جوامع یهودی در سده یازدهم میلادی، رباخواری به شکلی گسترده در اروپای مرکزی رواج یافت. حاملین این موج یهودیان بودند و پیوند این پدیده با یهودیان آن چنان است که در فرهنگ اروپایی واژه یهودی مترادف با رباخوار بود. [6]

یکی از کارکردهای یهودیان درباری ضرب سکه بود، در سده‌های هفدهم و هجدهم بیشتر سکه‌های دربارهای آلمان از نقره بود. با افزایش تکاپوی اقتصادی در این دوران، ف فوق کمیاب شد و تأمین نقره مورد نیاز برای ضرب سکه به یکی از وظایف مهم الیگارشی یهودی بدل گردید.[7] هر کجا قدرت باشد، آنان (یهودیان) چاپلوسانه در آنجا ازدحام می‌کنند، چون تامانی قدرت و دروازه قدرت محسوب می‌شود، طبیعی بود که بزرگترین شهر یهودی جهان خواستار آن شوند. بدون شک، تناقض موجود در این واقعیت که استوارترین قدرت ی در بزرگترین شهر یهودی جهان در اختیار غیر یهودیان قرار داشت، بیشتر آنان را بر می‌انگیخت.

وقتی شوئنبرگ» بانکدار یهودی آلمانی با اسم مبدل آگوست بلمونت» به آمریکا رفت تا نماینده منافع روچیلدها» باشد. نگاه تیزبین او فوراً موفقیت را دریافت و او یکی از اعضا و حامیان تامانی شد.[8] اقتصاد یهود در مسیحیت نیز بی تأثیر نبود، از جمله دخالت مدیچی‌ها در انتخاب پاپ یا حتی مبارزه کاتولیک‌ها با زرسالاران یهودی در سال 1880 به پیدایش بانک کاتولیک یونیون جنرال» انجامید که ساده لوحانه تصور می‌رفت می‌تواند به نفوذ زرسالاران یهودی در اقتصاد فرانسه پایان دهد. این بانک با دسیسه آشکار روچیلدها ورشکست شد و پیامد این حادثه موجی از نفرت علیه زرسالاری یهودی بود.[9]

نفوذ اقتصاد یهود به ادیان مختلف و آلوده کردن آنها به ربا زمانی معنا و شکل می‌یابد که در تحریف آنها به این نکته برسیم که نفوذ هلنیزم نه تنها در فلسطین، بلکه نزد یهودیان در اسکندریه به منتهای قوت و کمال رسیده و این معنی در صحیفه‌ای به نام حکمت سلیمان از آن زمان باقی مانده و به خوبی می‌باشد و هم‌چنان در میان یهودیان آن شهر فیلسوفی ظهور کرد به نام فیلون که سعی کرد میان افکار حکیمانه یهود و مبادی کلامی ایشان با اسلوب اندیشه یونانیان در باب فلسفه تلفیقی ایجاد کند.[10] /882/ی702/س

مهدی کمالی

[1] زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، (جلد دوم) عبدالله شهبازی، ص228

[2] فرهنگ فارسی معین

[3] سیر تحول بانکداری از آغاز تا کنون، دکتر علی زنگی آبادی، رحمان علی حسینی، نشریه بانک و اقتصاد، شماره 110، آذرماه 1389

[4] https://article.tebyan.net/94509/

[5] ویل دورانت در کتاب تاریخ فلسفه ص 227 به این موضوع اشاره دارد، همچنین http://mobahesat.ir/6833 به بررسی ادله مشهور و غیر مشهور پیرامون تحریف تورات پرداخته است. کتاب یهودیت نوشته عبدالرحیم سلیمانی اردستانی نیز به این موضوع اشاره کرده است.

[6] Americana, vol 10, p 22

[7] زرسالاران یهودی و پارسی، عبدالله شهبازی، ص 156

[8] یهود بین الملل، هنری فورد،ص139

[9] زرسالاران یهودی و پارسی، عبدالله شهبازی، ج 1، ص 224

[10] تاریخ جامع ادیان، جان بایر ناس، ص 546


: مسیر زندگی انسان همواره با ریل گذاری اهداف مشخص و برنامه زندگی ترسیم می‌شود و نوع چینش اهداف نشان از میزان توجه هویتی به زندگی است، افراد جامعه هدف‌گذاری خود را وقتی کنار هم می‌گذارند، فرهنگ جامعه شکل می‌گیرد و جسم این روح حاکم برجامعه تمدن نامیده می‌شود. فضای مجازی کنونی که از اینترنت غرب ارتزاق می‌کند، بیمار است و ما را درگیر یک تقابل هویتی می‌کند.

از این رو خبرنگار 

سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا در گفت‌وگویی با حجت الاسلام والمسلمین مصطفی جمالی، عضو شورای علمی گروه مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و محقق دفتر فرهنگستان علوم اسلامی به بحث درباره نقش فضای مجازی در تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی پرداختیم.

رسا ـ هدف اصلی فعالیت در فضای مجازی چیست و چه مسئله‌ای در حضور در فضای مجازی نهفته است؟

شکل‌دهی به ارتباطات هدف اصلی فضای مجازی است و ارتباطات بنیان یک تمدن است، فضای مجازی در همه ساحت‌های تمدنی ما تاثیرگذاری اساسی دارد و تمام ساحت‌های یک تمدن وابسته به فضای مجازی است. فضای مجازی مانند یک بُعد در تمام ارکان و اجزا تمدن جاری می‌شود و به همه ارکان رسوخ می‌کند و این جنبه ارتباطی قوی فضای مجازی را نشان می‌دهد؛ ولی متاسفانه در این چند سال حتی پس از فرمان عمیق و دقیق رهبر انقلاب در تشکیل شورای عالی فضای مجازی واقعا نگاه فعالی نداشتیم.

گفتگو // فردگرایی نتیجه فضای مجازی افسارگسیخته

فضای مجازی خدمات زیادی فراهم کرده اما در کنار ویژگی‌ها و فرصت‌ها، با چالش و آسیب‌های جدی روبه رو هستیم. فضای مجازی از طریق اینترنت، ماهواره، مسنجرها، پیام رسان‌ها و از طریق مدیریت پیام و اطلاعات در حوزه فردی و اجتماعی هویت جدیدی را به جامعه تزریق کرده تا جایی که برای افراد خلوتی را باقی نگذاشته است. در این فضا شاهد اختلالات هویتی هستیم، به خاطر ارزش‌های جدیدی که در حال دیکته شدن به ما است.

فردگرایی در زندگی افراد حضور جدی دارد

جوان انقلابی باید هویت انقلابی داشته باشد؛ ولی با این فضایی که به وجود آمده است، اخلاق و ارزش‌ها در حال تغییر هستند و به خصوصی‌ترین حریم شخصی افراد نیز ورود کرده است و آنها را مورد هدف قرار داده است.  فضای مجازی، جامعه را فردگرا کرده است و در تمدن غرب این مسئله به خوبی مشهود است که لذت‌محوری و فرد محوری همه افراد را منزوی کرده است. فردگرایی از پس فضای مجازی ایجاد می‌شود و خانواده را از بین می‌برد و همین درون‌گرایی منجر به ایجاد افسردگی‌ها در میان افراد می‌شود.

گفتگو // فردگرایی نتیجه فضای مجازی افسارگسیخته

فضای مجازی در ساحت اجتماعی هم آسیب‌های جبران ناپذیری وارد کرده است که بزرگترین آسیب اجتماعی در حوزه خانواده دیده می‌شود. خانواده دیگر پرورش دهنده فرزند خویش نیست و همه اعتراف می‌کنند: فضای مجازی نهاد خانواده ما را از بین برده است.» در سایه فضای مجازی چشم نامحرم در حریم خصوصی خانواده‌ها ورود کرده است و روابط خانواده، فامیل، دوست و آشنا در فضای مجازی تغییر کرده است.

رسا ـ آسیب‌هایی که فضای مجازی برای ما ایجاد کرده است، چه نتیجه‌ای را در برخواهد داشت؟

همه در برابر این موضوع سکوت کرده‌اند، این اتفاق در خود غرب هم روی داده است و مختص به ما نیست. آمار قتل‌ها، ها و . در غرب منتشر شده است و نشان از عوض شدن مفاهیم برای خود غربی‌ها دارد. این آسیب‌ها در جامعه اسلامی وارد می‌شود و صدمه خواهد زد؛ وقتی بنیان خانواده سست می‌شود، همه چیز در جامعه سست خواهد شد و نشان از عدم مدیریت ما بر فضای مجازی کشور است.

گفتگو // فردگرایی نتیجه فضای مجازی افسارگسیخته

در سایه فضای مجازی جنبش‌های اجتماعی بدون سر و رهبر ایجاد می‌شود و چون ما نتوانستیم فضای مجازی را بشناسیم، سبب شده است تا در جامعه گره ایجاد شود و چون نمی‌توانیم مدریت فضا را در دست بگیریم، نمی‌توانیم سردسته افرادی را که در اغتشاشات خیابانی ورود می‌کنند، شناسایی کنیم. نمی‌فهمیم که این افراد عضو چه مکتب و ایدئولوژی هستند. کسانی در این حوزه و فضا می‌نالند که نشان دهنده عدم مدیریت جامعه است و خیال می‌کنیم که فرهنگ جامعه را خودمان مدیریت می‌کنیم. به نظر شما فرهنگ جامعه را سازمان تبلیغات، وزارت ارشاد و . به دست گرفته است یا فضای مجازی در حال فرهنگ سازی است؟

فضای مجازی به جایی رسیده است که در حوزه اقتصاد موج ایجاد می‌کند و جامعه را متشنج می‌کند و همین فضا جنگ روانی به پا می‌کند و چالش ی، فرهنگی، اجتماعی و . را به همراه می‌آورد. باید آسیب‌ها را شناسایی کنیم تا متناسب با هر چالشی اقدام مناسبی صورت دهیم. به طور کلی در جامعه سه گفتمان در رابطه با فضای مجازی وجود دارد.

گفتگو // فردگرایی نتیجه فضای مجازی افسارگسیخته

 

رسا ـ این سه گفتمان چه چیزهایی هستند و چه ویژگی‌های مهمی دارند که شاخص شده‌اند؟

گفتمانی هست که معتقدند فضای مجازی بی جهت است و جریان آزاد اطلاعاتی در دنیا است و هیچ توطئه‌ای در این فضا وجود ندارد. البته این گفتمان نسبت به غرب و فضای مجازی ساده‌انگارانه است و چنین افرادی یا غربزده هستند یا خودشان را به جهت و نادانی می‌زنند. آیا غرب، فضای مجازی را برای ورود بشریت به عرصه‌های مختلف به صورت کاملا بی طرفانه راه می‌اندازد؟ گفتمان دیگری هم هست که می‌گوید راه توسعه کشور جز از دالان الگوهای توسعه دنیای امروز امکان پذیر نیست. این گفتمان منفعل معتقد است که ما نمی‌توانیم» و آن را شعار خود کرده است. اینها سند انحلال جامعه در هاضمه غرب را امضا می‎کنند.

آنها می‌گویند زیاد مقاومت نکنید و کمتر به توهم توطئه بپردازید و به جای این کارها بروید و با دنیای امروز بسازید. می‌گویند ببینید ژاپن با دنیا ساخته است و به چنین قدرتی رسیده است و چرا ما کدخدایی آمریکا را قبول نکنیم و دارای قدرت نشویم. سومین گفتمان معتقد است که باید در فضای مجازی انقلابی صورت گیرد و مثل انقلاب اسلامی بتوانیم مدیریت فضا را در دست بگیریم.

گفتگو // فردگرایی نتیجه فضای مجازی افسارگسیخته

سه محور مهم برای رسیدن به مدیریتی فعال

گفتمان سوم در راستای مدیریت فعال فضای مجازی باید سه کار مهم مفهوم‌سازی، ظرفیت‌سازی و فرهنگ‌سازی را به صورت موازی انجام دهد. باید در گام اول خودمان را در مقابل غرب ببینیم که می‌خواهد عالم را ظلمانی کند. به نظر بنده این روحیه مبارزه باید در تمامی زمینه‌ها نهادینه شود و باور کنیم که عالم، عالم درگیری است و آن هم یک درگیری همه جانبه که باید روحیه مبارزه و امید به پیروزی داشته باشیم و الا قطعا شکست می‌خوریم.

نخبگان جامعه باید به این باور برسند که غرب چیزی برای پایه‌ریزی تمدن نوین اسلامی ندارد و همه چیز غرب ظلمانی است. جریان حق که با علوم جامعه شناسی، تکنولوژی، سبک زندگی و. که ساخته و پرداخته غرب است، می‌تواند عالم را نورانی کند؟ اگر بخواهیم تمدنی نورانی داشته باشیم، باید پایه‌ها و مبانی نورانی داشته باشیم. باید تلاش کنیم تا عقب‌ماندگی تکنولوژیک و فرهنگی را جبران کنیم، همین عقب ماندگی که محصول حکومت‌ها و رژیم‌های دوران قاجار و پهلوی بود.

برای رسیدن به تمدن اسلامی باید مبارزه کنیم

انقلاب اسلامی در دوران چهل ساله اول، تمام تلاش خود را کرده تا عقب‌ماندگی متراکم در حکومت‌های قبل را جبران کند؛ اما برای اینکه تمدن جهانی بسازیم باید همگی روحیه مبارزه داشته باشیم. باید بدانیم در چه منطقه‌ای ایستادیم و در مقابل فضای مجازی که به دنبال اقامه باطل در عالم است، باید حق را اقامه کنیم و مدیریت تحولات فضای مجازی را به دست بگیریم و در این سه لایه مفهوم‌سازی، ظرفیت‌سازی و فرهنگ‌سازی کار کنیم.

گفتگو // فردگرایی نتیجه فضای مجازی افسارگسیخته

تحقیقات جدی و بنیادین راهبردی و کاربردی در تمام حوزه‌های فضای مجازی باید صورت بگیرد. این نکته مهمی است که ارزش‌ها و مبانی خودمان را در فضای مجازی بشناسیم و علوم کاربردی، علوم پایه، علوم مادر و . را در نظر داشته باشیم و روش‌های جدیدی از تصرف و مدیریت در فضای مجازی داشته باشیم. باید مسلط به شیوه‌های مختلف برخورد با این فضا باشیم و نیاز به گمانه‌زنی، پژوهش، کار جدی، محیط مناسب پژوهش و. دارد. الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که رهبر انقلاب به عنوان سند بالادستی در قانون اساسی ابلاغ فرمودند، آیا اصلا فضای مجازی در این الگو وارد شده است؟

بیشتر بخوانید: 

راهی نو برای رسیدن به تمدن اسلامی

گفتگو // فردگرایی نتیجه فضای مجازی افسارگسیخته

 

رسا ـ در این میان مهمترین سوال درباره نقش دین در مسئله فرهنگ‌سازی و بانیان امر در این موضوع است که چگونه باید رفتار کنند؟

حوزه‌های علمیه موظف هستند تا عقاید، هویت و تفکر افراد جامعه را اصلاح کنند و برای نشر دین و فرهنگ‌سازی جامعه تبلیغ دین کنند، فضای مجازی فرهنگ‌ساز و هویت‌ساز است و امروزه چون مدیریت این فضا در دست ما نیست، مفاهیم کلان دینی ما را عوض می‌کنند، پس حوزه‌های علمیه موظف هستند که در حوزه فضای مجازی وارد شوند و از تغییر مفاهیم دینی جلوگیری کنند و در آن فضایی که می‌توان روی فرهنگ، هویت و افکار مردم جهان تاثیر گذاشت، تبلیغ دین و تمدن اسلامی کنند.

سوال من اینجاست که حوزه‌های علمیه برای فقه فضای مجازی یا فقه رسانه چقدر وقت گذاشته است؟ آیا فضای مجازی در حوزه شناخته شده است؟ اینها مسائل مهمی است که باید از منابع دینی و فقهی استنباط شود. بایستی فضایی که هویت و فرهنگ جامعه را عوض کرده است، کرسی‌های خارج ایجاد کنیم و علوم انسانی متناسب با موضوع فضای مجازی تولید کنیم و به همین خاطر بعد از تحقیقات و مفهوم‌سازی در گام بعد آموزش و ظرفیت‌سازی نیاز است تا دانشگاه‌های کاربردی شکل گیرد و دانشجویانی در آن آموزش ببینند.

فرهنگ‌سازی در حوزه فضای مجازی همچنان مغفول مانده است

فضای مجازی در فرهنگ تخصصی و در فرهنگ عمومی مردم ایران تاثیر گذاشته است، امروز این فضا و شبکه اطلاعات جهانی به گونه‌ای مدیریت می‌شود که خروجی هرگونه تحقیقات، فعالیت و . به کام موسسات تحقیقاتی غربی تمام می‌شود. مقام معظم رهبری درباره شبکه ملی تحقیقات می‌فرمایند: ما باید شبکه ملی تحقیقات و شبکه اطلاعات ملی ایجاد کنیم.» هر گونه اطلاعات ما از کوچکترین تا بزرگترین اطلاعات ما زیرسیطره غرب است.

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: و لاترکنوا الی الذین ظلموا» آیا این ر به اهل ظلمه نیست؟ تا کی باید منفعل و تحت سیطره غرب باشیم؟ در حالی که این جامعه توان و ظرفیت تمدن سازی دارد. باید شبکه ملی اطلاعات شکل بگیرد و همه مسئولین به این امر مهم برسند و بدانند که از نان شب واجب‌تر است. متاسفانه ی اطلاعات در جامعه ما توسط فضای مجازی به مردم گفته نشده است و مردم، نخبگان و مدیران نمی‌دانند که تمام اطلاعاتشان در معرض سرقت است و این مسئله باید فرهنگ سازی عمومی شود.

در پایان باید گفت که یکی از اقدامات اساسی ما این است که در حوزه فرهنگ تخصصی و فرهنگ عمومی جامعه را برای مواجهه با فضای مجازی آماده کنیم. متاسفانه در این زمینه منفعل هستیم و برای همین شاهد تاثیرات مخرب آن نیز می‌باشیم. مسیری که غرب رفته است و الان از آن پشیمان است را ما دوباره نباید طی کنیم.


داستان معروف مجنون عامری و شتر تازه زاییده اش


مجنون به قصد اینکه به منزل لیلی برود، شتری را سوار بود و می رفت از قضا آن شتر بچّه ای داشت شیرخوار


مجنون برای اینکه بتواند این حیوان را تند براند و در بین را معطّل بچه اش نشود بچّه ی شتر را در خانه حبس کرد


و در را بست و شتر را تنها سوار شد و رفت.


عشق لیلی مجنون را پر کرده بود، جز درباره ی لیلی نمی اندیشید


از طرف دیگر شتر هم جز درباره ی بچّه ی خودش نمی اندیشید


بچّه ی شتر در این منزل و لیلی در آن منزل


این در مبدأ است و او در مقصد


وقتی مجنون حواسش متوجّه معشوق می شد مهار شتر از دستش رها میگردید


شتر وقتی می دید مهارش شل شده ، آرام برمی گشت به طرف منزل


یک وقت مجنون متوجّه می شد می دید دوباره به همان منزل اوّل رسیده، شتر را برمیگرداند


مدّتی رفت، دوباره تا از خود بی خود می شد حیوان برمی گشت


⭐️چند بار این عمل تکرار شد


همچو مجنون در تنازع با شتر   

گه شتر چربید گه مجنون حر                                 

میل مجنون پس سوی لیلی روان              

میل ناقه از پی طفلش دوان


تا آنجا که می گوید خودش را انداخت زمین و گفت

ای ناقه چو هر دو عاشقیم    

ما دو ضد بس همره نالایقیم

دفتر چهارم مثنوی 


هیچ وقت دو ضد نمیتوانند در کنار هم باشند یکی بگوید هم در لشکر امام حسین (علیه السلام) باشم و هم در لشکر یزید 

اگر هدف با اولیا خدا یکی نباشد خود بخود جدا می شویم، پس باید از همان اول خودمان را به اولیا خدا وصل کنیم. 



 

خدمت آیت الله بهاالدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهدست الان مردم خیلی دست کم گرفته اند آبرو بردن را.

 

ببینید خدا چند گناه را نمی بخشد:

1- عمدا نماز نخواندن.

2- به ناحق آدم کشتن.

3- عقوق والدین.

4- آبرو بردن.

 

 این گناهان این قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی شوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می کرد: "به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می گویی؟

 

می گفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!" الان در زمان ما هیئتی ها، مسجدی ها و مقدس ها آبرو می برند.

 

 عزیز من اسلام می خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضی ها با زبانشان می روند جهنم.

 

روایت داریم که می فرماید اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب می خورند و از دیوار مردم بالا می روند. یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می برند.

 

امیرالمومنین به حارث همدانی می فرماید: اگر هر چه را که می شنوی بگویی؛ دروغ گو هستی.

 



در ایام روزه‌داری غذای انسان دو وعده و فقط در شب میل می‌شود، به همین جهت نیاز است تا نکاتی درباره وعده مهم سحری رعایت شود.

بهتر است نیم ساعت قبل از اذان صبح سحری‌تان را تمام کنید و در مدت باقی‌مانده به عبادت بپردازید و نزدیک اذان نصف لیوان شربت آبلیمو و کمی عسل بنوشید.

چه درسحر و چه در افطار بیشتر از یک‌سوم معده را پر نکنید که در افراد بالغ به‌طور نسبی چیزی حدود ۳۳۰ تا ۵۰۰ گرم می‌شود یعنی در هر وعده بیشتر از این مقدار غذا میل نکنید و اگر باز هم میل داشتید، دست از غذا بکشید که حدوداً بعد از ۲۰ تا ۳۰ دقیقه احساس سیری می‌کنید زیرا پیام سیری از معده حدوداً ۲۰ دقیقه دیرتر به مغز می‌رسد البته دقت شود که مجموع غذا و سبزیجات نباید بیشتر از ۵۰۰ گرم شود.

در وعده سحری از شیرینی‌های طبیعی مثل خرما, کشمش, عسل و… استفاده کنید.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: بهترین سحری شما سویق و خرماست؛ در واقع همین سویق و خرما به‌مقدار همان یک‌سوم معده (۳۳۰ الی ۵۰۰ گرم) برای سحری کفایت می‌کند اما اگر دوست داشتید غذا بخورید, مجموع غذا با سویق و خرما را به همین اندازه حساب کنید تا بیشتر نشود و سویق و خرما را پس از اتمام وعده غذاییِ سحر بخورید.

خوردن چای علاوه بر اینکه مضرات بسیار زیادی دارد، موجب تشنگی در طول روز نیز می‌شود.

افراد گرم‌مزاج در وعده سحر حتماً از سبزیجاتی مانند کاهو، خرفه، گشنیز و سبزیجات سرد دیگر استفاده کنند.

به هیچ عنوان در وعده سحری میوه نخورید فقط بعضی از میوه‌ها را می‌توانید قبل یا بعد از سحری میل کنید مثل سیب، به و گلابی.

اگر داروی ناشتا مصرف نمی‌کنید حتماً پس از بیداری در سحرگاه، یک عدد سیب بخورید چراکه ائمه اطهار (ع) فرمودند: خوردن سیب در سحر عمر را طولانی می‌کند.

نسیم سحری قبل از اذان صبح را حتماً استشمام کنید.

به هیچ عنوان در بین‌الطلوعین نخوابید که مضرات بسیاری دارد و اگر نهایتاً نتوانستید خود را از خواب نگه دارید ابتدا در حد چند دقیقه به پهلوی راست دراز کشیده، سپس به پهلوی چپ بخوابید و موقع بیدار شدن از پهلوی راست برخیزید.

این تصور غلط را که خوردن مواد مختلف غذایی موجب ذخیره آنها تا زمان افطار هست از ذهنتان پاک کنید! هرچقدر غذا در سحر ساده‌تر باشد، بهتر است؛ پیشنهاد ما برای کسانی که می‌توانند، همان سویق و خرماست؛ پس هرگز شکمتان را پر نکنید و اگر سعی کنید سحری‌تان را نیم ساعت قبل از اذان تمام کنید و بیشتر از یک‌سوم معده را پر نکنید، نزدیک اذان صبح احساس سیری بر شما غالب خواهد شد.

منبع: تسنیم

در برابر استØمار رسانه€ŒØ§ÛŒ و اØØال فØای مØازی توسط دØمن مسؤولانه Øمل کنید




جمعی از اساتید و فضلای حوزه علمیه و دانشگاه در بیانیه ای خطاب به مسؤولان کشور بر وم ساماندهی فضای مجازی تأکید کردند و خواستار اهتمام مسؤولان در این زمینه شدند.

متن بیانیه به شرح زیر است:

وَ الَّذینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَی اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْری فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِک الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِک هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ؛ و کسانی که از پرستیدن طاغوت دوری کردند و به سوی خدا بازگشتند، بر آنان مژده باد؛ پس به بندگانم مژده ده. آنان که سخن را می‌شنوند و از بهترینش پیروی می‌کنند، اینانند کسانی که خدا هدایتشان کرده، و اینان همان خردمندانند. (زمر، آیه 17 و 18)

رشد و پیشرفت همه ملت‌ها، مدیون استقلال و خودباوری است. حفظ امنیت، فرهنگ و هویت ملی نیز، از اامات هر حرکت پیشرو و تمدن‌ساز است و دولت اسلامی موظف است در این مسیر حرکت کند و در برابر موانع موجود بایستد.

از کارکردهای رسانه در جهان امروز، ایجاد سرمایه اجتماعی، بسیج امکانات عمومی و شکل‌دهی به قلوب و اذهان می‌باشد. بایسته است که دولت و مردم در برابر استعمار رسانه‌ای و اشغال محیط مجازی کشور توسط دشمن، مسئولانه عمل کنند؛ خصوصاً به اصلاح وضعیت نابهنجار کنونی اینستاگرام، تلگرام و شبکه‌های اجتماعی خارجی اقدام کنند که باعث تحقیر و تحیر ملت در استفاده صحیح از فضای مجازی شده است. اکنون سازمان‌های امنیتی ـ صهیونیستی چون NSA پای خود را تا اندرون خانه ایرانیان کشانده و نوامیس و امنیت و آرامش خانواده‌ها و جامعه را بر هم زده است.

این روزها، اینستاگرام و مالک آن فیسبوک، با تبعیت از دولت ترامپ در تروریست خواندن سپاه پاسداران و حذف صفحات مربوطه، نشان دادند که ابزار سلطه بیگانه بر مسلمین بوده و ناقض حاکمیت ملی ما هستند. تلگرام و گوگل نیز با دستبرد به حریم خصوصی بیش از بیست میلیون ایرانی در حذف هاتگرام و طلاگرام، نشان دادند که امنیت اطلاعات و آزادی رسانه و بیان در غرب، پشیزی ارزش ندارد و نمودی بارز از هتک حرمت و لگدمال کردن اقتدار و استقلال و غرور یک ملت است.

فضای مجازی، فضای به‌شدت تاثیرگذاری بر باورهای عمومی و تصمیم‌سازی برای مسولین کشور است و چگونه ممکن است باور کنیم که دشمن خبیث از این فضای ویژه، در ضربه و نفوذ استفاده نکند! و این پژواک صدای امیرالمؤمنین (ع) است که به گوش می‌رسد: مَن نامَ لَم ینُم عَنه»

کشوری که در قدرت سخت و تقابل نظامی، تمام برنامه‌های دشمن، با صرف هفت تریلیون دلار و استخدام هزاران مزدور در منطقه را با شکست مواجه کرد؛ چرا در رویارویی نرم در عرصه فضای مجازی، باید منفعل باشد؟ در فرازی از خطبه فدکیه آمده است: ففَرَضَ اللَّهُ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ‏»؛ پیروزی دلاوران عرصه نظامی، مدیون باور و اعتقاد عملی آنها به جهاد فی سبیل الله است و تداوم چنین روحیه‌ای در فضای مجازی نیز بایسته و شایسته نظام جمهوری اسلامی بوده و جز این انتظاری نیست. کفر به طاغوت و زیر بار ولایت و سلطه کفار نرفتن، مهم‌ترین شرط مبارزه و جهاد و ماندگاری است.

جامعه مؤمن و خداباور، حق ندارد از مسیر تبعیت ولایت الهی، خود را در مسیر ولایت طاغوت قرار دهد. اساساً شکل‌گیری انقلاب اسلامی و تلاش برای استقلال کشور، عمل به این واجب الهی بود که اداره و سرپرستی مردم، از طواغیت زمان و مستکبران عالم آزاد شود و احکام و مقررات الهی ذیل ولایت فقیه جامع الشرایط بر مسند اداره کشور بنشیند و در شرایطی که به سوی گام دوم انقلاب در حرکتیم، این مهم اهمیت مضاعفی پیدا می‌کند.

بر اساس آیه یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیهُودَ وَ النَّصاری‏ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یتَوَلَّهُمْ مِنْکمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین/ مائده:51‏» خداوند متعال هرگز به ما اجازه نداده است که ولایت و سرپرستی طاغوت را پذیرا شویم؛ و این ذلت را در قالب جواز فعالیت شبکه‌های صهیونیستی تلگرام، اینستاگرام، واتس‌آپ و. به کشور تحمیل کنیم و آن را نشانه توسعه پایدار قلمداد کنیم! توسعه وابسته به معنای تضعیف نیروی انسانی و افزایش نرخ بیکاری و تقویت سرمایه‌داری و عدم اعتماد به توان داخلی است.

پیشرفت واقعی، قوت ملت است و نه تحقیر و تحیر جامعه اسلامی! استقبال از تکنولوژی، ذیل استقلال ملی و عزت مردم و اقتصاد دانش‌بنیان عزیز است و نه همراه با وادادگی و انفعال و ذلت مردم و فروش پهنای باند استعماری به قیمت گزاف به مردم. در شرایطی که کشور به شدت نیازمند اشتغال‌آفرینی پایدار است، با تقویت شبکه‌های اجتماعی داخلی در بستر شبکه ملی اطلاعات، می‌توان تا سه‌هزار میلیارد تومان برای بخش داخلی درآمدزایی و کارآفرینی کرد، مسأله‌ای که مورد اذعان وزیر ارتباطات، قبل از تصدی سمت وزارت بوده است.

قواعد فقه شیعه، ضامن فضای مجازی سریع، ایمن و پاک
بسیاری از قواعد و مسلمات فقهی شرع مقدس، در مدیریت موجود فضای مجازی به محاق رفته است؛ بی‌شک اهتمام به قواعدی چون نفی سبیل و سلطه بیگانگان، لاضرر، حرمت اختلال نظام، مصلحت، احترام مال و عمل مسلم، حرمت تعاون بر اثم و عدوان، حرمت اهانت به محترمات دین، وجوب دفع ضرر محتمل و وجوب حفظ حرمت مؤمن، در تگذاری و نهادسازی و ساختار فضای مجازی کشور، علاوه بر حفظ امنیت، فرهنگ و استقلال، زمینه‌ساز رونق تولید ملی و تقویت شرکت‌های مردمی دانش بنیان در صنعت ارتباطات خواهد بود و لازم است که مجلس و دولت در این زمینه، قدم‌های مؤثری بردارند.

راه نجات در تفکر راهبردی و زمان‌شناسی است: الْعَالِمُ‏ بِزَمَانِهِ‏ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس/ الکافی، ج1، ص27‏»؛ بر این اساس، مسأله اصلی، انسداد یک یا چند شبکه اجتماعی خارجی نیست، بلکه حفظ منافع اقتصادی ملت، امنیت اطلاعات و اقتدار کشور است. به گواهی اندیشمندان، امروز، کشوری مقتدر است که صاحب اطلاعات راهبردی باشد و اجازه دسترسی اجانب به این اطلاعات ارزشمند را ندهد اما صد افسوس که در سایه انفعال مسئولین تقنینی و اجرایی، بیگ‌دیتای (Bigdata) اطلاعاتی کشور، از طریق تلگرام، اینستاگرام و واتس‌آپ جمع‌آوری‌شده و دست دشمن را در ایجاد هر توطئه، فتنه و آشوبی باز می‌کند؛ فرایندی که خطر آن از هر مزیت محتملی، بیشتر است. قرآن کریم مسلمانان را از اینکه با دست خویش، خود را به ورطه هلاکت بیاندازند، بر حذر داشته است. وَ لا تُلْقُوا بِأَیدیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ/ بقره:195‏» باید با ایجاد اقتدار ارتباطی در نظام بین‌الملل، سایه تهدید، یک بار برای همیشه از این کشور زدوده شود. وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقاب‏/ الأنفال:25»

پیشنهادات و مطالبات

1. درخواست اساتید و فضلای حوزه و دانشگاه از دولت، وزارت ارتباطات و شورای عالی فضای مجازی این است که با توجه به آمادگی‌های موجود جهت راه‌اندازی کامل شبکه ملی اطلاعات، اقدام فوری به انسداد شبکه‌های اجتماعی خارجی و تقویت توأمان پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی داخلی، نمایند و راه ضربه و نفوذ دشمنان را بسته و آسیب‌ها و معضلات فضای مجازی را به حداقل برسانند. راه‌اندازی و تقویت سرورهای هاتگرام و طلاگرام که به اذعان معاون وقت قضایی دادستان کل کشور، در حقیقت دو برای دسترسی به تلگرام بودند، حکم قضایی را دور زد و راه تقویت شبکه‌های داخلی را با چالش جدی روبرو کرد؛ تکرار و تداوم چنین اشتباهاتی از مسئولین به هیچ وجه پذیرفته نیست و باید چاره اساسی را در اعتماد به مردم و متخصصین بومی، تقویت توان داخلی و اعمال شاخص‌های نظارتی بر وزارت ارتباطات جست.

2. بی‌شک فرهنگ‌سازی، تنها راه چاره نیست، بلکه مجلس و دولت با طرح‌ها و لوایح جامع فضای مجازی و تگذاری صحیح و متقن و مردمی، باید در این مسیر حرکت کنند. همچنین لازم است که احکام صریح رهبر معظم انقلاب، مصوبات موجود مجلس و شورای عالی فضای مجازی و دستورات قضایی زمین مانده، با سرعت و جدیت توسط نهادهای دولتی و خصوصی، اجرایی گردد. ما معتقدیم متخصصین ایران اسلامی به اندازه کافی توانایی دارند که با راه اندازی فضای مستقل ارتباطاتی، دیگران را نیز، از اقصی نقاط دنیا به حریم مجازی خویش راه دهند و از این عمق استراتژیک در تقویت اقتصادی، ی، فرهنگی و امنیتی جمهوری اسلامی بهره گیرند.

3. از مسئولان اجرایی، انتظار است که در بیانات خود، بیشتر دقت کرده و اسیر فضاسازی و توجیهات غربزدگان و بیگانگان نشوند و حق ملت در استفاده امن، سریع و پاک از فضای مجازی را به رسمیت شناخته و بسترهای داخلی آن را مهیا کنند. جنگ رسانه‌ای و سایبری، واقعیتی است که باید ملت از عوارض آن مصون شوند. تجربه ثابت کرده است که اگر ما به جوانان غیور این کشور اعتماد کنیم و اهل کار و ابتکار باشیم می‌توانیم تهدیدهای دشمن را به فرصت تبدیل کنیم و موقعیت خود را در منطقه و جهان، تثبیت نماییم. إِنْ ینْصُرْکمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُم‏./ آل‌عمران:160»

4. از قوه قضائیه و نیروهای امنیتی و انتظامی، انتظار است که در راستای پاسداشت و حفاظت از مضامین شرع و قانون اساسی و منافع ملی، ضمن محاکمه عوامل مخرب فرهنگ، اقتصاد و امنیت مردم در فضای مجازی، عاملین و مسببّین وضعیت فعلی را نیز مورد بازخواست و محاکمه قرار دهند؛ همچنین نسبت به وظایف پیشگیرانه خود نیز به صورت جدی‌تری وارد عمل شده و از طریق برنامه جامع پیشگیری و مدیریت فضای مجازی، تکلیف خود را به سرانجام برسانند.

جمعی از اساتید و فضلای حوزه و دانشگاه
والسلام علیکم و رحمت الله
اردیبهشت 1398

لیست امضاء کنندگان بیانیه به تفکیک تخصص و حوزه پژوهشی:
الف. اساتید دروس خارج حوزه علمیه قم:
⦁ محسن اراکی، استاد درس خارج فقه نظام، فقه رسانه، فقه فرهنگ، فقه اقتصاد و رئیس سازمان تقریب مذاهب اسلامی.
⦁ مرتضی آقاتهرانی، استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه و عضو هیئت علمی و رئیس گروه اخلاق و تربیت مؤسسه امام خمینی (ره) قم.
⦁ سیدصمصام‌الدین قوامی، استاد درس خارج فقه حکومتی و فقه مدیریت حوزه علمیه و رئیس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی قم.
⦁ ولی‌اله لونی الیگودرزی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم و عضو هیئت رئیسه مجمع عمومی جامعه مدرسین قم.
الف. حوزه تخصصی ارتباطات، تبلیغ، علوم اجتماعی، رسانه، فضای مجازی و فقه رسانه:
⦁ سیدحسین شرف‌الدین، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره)، رشته فرهنگ و ارتباطات، استاد فقه رسانه.
⦁ قاسم ابراهیمی‌پور، جامعه شناسی، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ محمد علی لیالی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، محقق فضای مجازی و پژوهشگر فقه رسانه.
⦁ علی‌اکبر بیاری، جامعه شناسی، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ حسین فلاح، دکتری حقوق بین الملل، استاد دوره‌های جنگ نرم واستاد نمونه سواد رسانه‌ای.
⦁ رفیع‌الدین اسماعیلی، عضو گروه مدیریت راهبردی فرهنگ دانشگاه باقرالعلوم و رئیس انجمن سواد رسانه‌ای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
⦁ محمدحسین فرج‌نژاد، عضو گروه علمی تبلیغ و ارتباطات جامعة المصطفی، پژوهشگر فقه رسانه، مؤسسه فتوح اندیشه قم.
⦁ سعید ارجمند‌فر، عضو هیئت علمی جامعه المصطفی و عضو هیئت مدیره انجمن سواد رسانه‌ای دفتر تبلیغات قم.
⦁ علی قهرمانی، عضو هیئت مدیره انجمن سواد رسانه‌ای دفتر تبلیغات اسلامی قم و مدیر گروه فرهنگی ندای فطرت.
⦁ حفیظه مهدیان، فرهنگ و ارتباطات، عضو گروه تبلیغ و ارتباطات جامعه المصطفی.
⦁ حکیمه مهدیان، تبلیغ و ارتباطات فرهنگی، پژوهشگر رسانه.
⦁ حسن غفاری‌فر، جامعه شناسی، استاد حوزه و مؤسسه امام رضا (ع) قم.
⦁ محمد کهوند، محقق فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی.
⦁ محمدرضا سیفی، محقق فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی.
⦁ محمد محمدی‌نیا، محقق رسانه و پژوهشگر فقه رسانه، مؤسسه فتوح اندیشه قم.
⦁ محمدحسن فرج‌نژاد، دانشجوی دکتری تگذاری فرهنگی، پژوهشگر فقه رسانه، مؤسسه فتوح اندیشه قم.
⦁ عبدالمجید تناور، فرهنگ و ارتباطات، پژوهشگر فقه رسانه، مؤسسه فتوح اندیشه قم.
⦁ حمزه خادم‌علی، فلسفه علوم اجتماعی، پژوهشگر فقه رسانه، مؤسسه فتوح اندیشه قم.
⦁ محمدعلی قربانی، استاد مرکز تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم.
⦁ محمد فروهر، محقق فضای مجازی و مدیر بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم.
ب. حوزه تخصصی علوم اسلامی، فقه، حقوق، اخلاق و اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم.
⦁ علی‌اشرف مؤیدی، استاد اخلاق حوزه علمیه.
⦁ روشن‌بین بروجردی، استاد سطوح عالی، خارج فقه و فلسفه حوزه علمیه.
⦁ عباسعلی مشکانی، دکتری فقه و روابط بین‌الملل، استاد فقه ی دانشگاه باقرالعلوم (ع) قم.
⦁ احمدعلی محمودی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه و استاد دانشگاه مفید قم.
⦁ سیدمجتبی سعادت‌الحسینی، اخلاق، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه.
⦁ علی قنواتی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ علی‌اصغر همتیان، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ محمد عابدی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ امیر بنی‌عصار، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ محمد استوار میمندی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه ونماینده طلاب شیراز در مجمع نمایندگان طلاب.
⦁ رضا ذوالفقاری، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ سیدیاسر صادقی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ حسین‌هوشمند فیروزآبادی، عضو هیئت علمی دانشگاه آیت الله بروجردی (ره) لرستان و استاد مرکز تخصصی قضا.
⦁ رضا محمدی، عضو هیئت علمی گروه حقوق مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه.
⦁ محمدجواد سمیعی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ مصطفی حاج ولیی، استاد مرکز تخصصی امامت.
⦁ مهدی روشنائی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ داودعابدی اردکانی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه و نماینده طلاب اردکان در مجمع نمایندگان طلاب.
⦁ سیدمحمد تقوی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه و مرکز تخصصی فقه و اصول امام محمد باقر علیه السلام.
⦁ احمد طاهری‌نیا، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه.
⦁ شهاب‌الدین علائی‌نژاد، استاد سطوح عالی حوزه و دانشگاه.
⦁ احمدابراهیمی قائنی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ محمد حیدری، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ حسن مهاجری، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ ابوالقاسم عسگری، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ علی‌اصغر گرجی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ محسن ی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ حسن عرب‌ساغری استاد مشاور حوزه حوزه علمیه.
⦁ احمد حسین فلاحی، هیئت علمی دانشگاه پیام نور قم.
⦁ مهدی روشنایی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ علیمراد مهاجری، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ مهدی آزادپرور، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ علی فرهادی نیا، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ عبدالرضا حسناتی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ محمدمهدی علوی‌مهر، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ مهدی کریم‌خوانی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ مصطفی صفاری، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ هادی هدایت، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ امین رصاف، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ محمود مقدمی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ جواد کاظم خانلو، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ محسن غلامی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ علی اسلامی‌فر، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ مفیدی‌فر، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ مهدی علوی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ نصرالله آقاجانی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ سیدرضا فاطمی نیا، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ سعید عبداللهی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ سیدحمید ، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ سیدعلی سید ، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ داودی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ مسلمی‌فر، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ امیریان، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ روزبهانی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ علی اصغرکریم خوانی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ علیرضا اعجازی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ مهدی امامی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ جواد خسروی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ سلطانعلی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ قائمی نسب، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ علم‌الهدی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ مجید یگانه، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ عمادپور، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ توکلی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ محمدرضا حریفی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ مرتضی خاکساردوست، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ علی قریب‌دوست، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ احمد اکرامی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه.
⦁ سیدمحمدتقی محمدی، مسئول گروه پیامک مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی.
⦁ اکبر بیگی، کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی.
ج. حوزه تخصصی روانشناسی، علوم تربیتی و مشاوره:
⦁ حمید ملکی، مشاور خانواده، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ ابوالحسن حقانی، عضو گروه روانشناسی مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ رحیم نارویی، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ محمدرضا بنیانی، روانشناسی، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ حسین جلالی، روانشناسی، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ محمدرضا جهانگیرزاده، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ علی ابوترابی، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ رضا محکام، روانشناسی، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ سیدمحمدرضا ‌نسب، روانشناسی تربیتی، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ محمدمهدی نادری، علوم تربیتی، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ سیدعباس ساطوریان، روانشناسی، مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ احسان فدایی، دکتری روان‌شناسی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ ابوالفضل قدوسی، دکتری روان‌شناسی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ محمد فرهوش، دکتری روان‌شناسی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ علی حسین‌زاده، پژوهشگر و استاد علوم تربیتی، عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان.
⦁ هادی رضایی، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ علی‌اکبر شورورزی، مشاوره اسلامی، سرپرست مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ مجتبی رضایی، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ محمد مهدی ایمانی، مشاوره اسلامی و مشاور MPC، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ محمود حسنی‌نژاد، روان‌شناسی و دکتری فلسفه و استعداد یاب حوزه مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ ابوالفضل عباسپور، مشاور خانواده، مرکز مشاوره حوزه علمیه مازندران.
⦁ محمود غریب، مشاور PMC، مرکز مشاوره حوزه علمیه مازندران.
⦁ عباس شاکری، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه و مرکز مشاوره حوزه تهران.
⦁ مرتضی حق‌پناه، مشاور تحصیلی مرکز مشاوره حوزه علمیه بوشهر.
⦁ رمضانعلی تیموری، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه و مرکز مشاوره حوزه تهران.
⦁ مجتبی حسین‌میرزایی، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ حسن عرب ساغری، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ قربانعلی رحمانی، مشاور خانواده، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ محمدمهدی صنعتی‌زاده، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه علمیه کرمان.
⦁ حجت قابل، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ سیدرضا ‌نسب، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ سیدحسن حسینی، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ عابدین کاظمی‌نیا، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه علمیه شهرکرد.
⦁ سیدمحمد فاطمی‌نسب، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ مصطفی کوپایی، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ خانم خلعتی، علوم تربیتی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ سعید حصاری، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ یوسف ی، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه علمیه یزد.
⦁ خانم اجتهادی، علوم تربیتی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ حسین امیری، روان شناسی بالینی و دکتری اخلاق، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ محمدعلی بخشیان، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ احمد پاکنهاد، مشاور خانواده مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ مرتضی عزیزی، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه و مرکز مشاوره حوزه همدان.
⦁ کاظم مرادی‌مال‌خلیفه، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ ابوذر مظفری، علوم تربیتی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ سیدمصطفی ، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه علمیه قزوین.
⦁ محمدحسین زارعی، مدیریت، مرکز مشاوره حوزه علمیه قزوین.
⦁ سیدجمال طبایی‌نژاد، مشاوره اسلامی، مرکز مشاوره حوزه‌های علمیه.
⦁ علیرضا صمدیاری، مشاور روان شناختی مرکز مشاوره حوزه علمیه گلستان
د. حوزه تخصصی تفسیر، فلسفه، ادیان، کلام جدید و کلام اسلامی:
⦁ اکبر میرسپاه، فلسفه و جامعه‌شناسی، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ سیداحمد رهنمایی، فلسفه تعلیم و تربیت، مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ سیداحمد غفاری قره‌باغ، استاد سطوح عالی حوزه علمیه، عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران.
⦁ سیدمحمود نبویان، استاد فلسفه مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ محمد فنایی اشکوری، عضو هیئت علمی گروه فلسفه مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ سیداکبر حسینی قلعه بهمن، عضو هیئت علمی گروه ادیان مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ امیر خواص، عضو هیئت علمی گروه ادیان مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ مهدی مشکی، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ محمدرضا فلاح شیروانی، استاد حکمت و فلسفه حوزه علمیه و رئیس مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی قم.
⦁ محمود مقدمی، مدیرکل مطالعات پژوهش‌های تبلیغی حوزه و سطح چهار کلام اسلامی.
⦁ محمدحسین طاهری آکردی، ادیان و عرفان، مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ عبدالله فتحی، فلسفه، مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ مرتضی صانعی، عضو هیئت علمی گروه ادیان مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ رحیم بابانژاد، فلسفه، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ سیدحجت الله فقیهی، استاد فلسفه حوزه علمیه قم.
⦁ محمدحسین فاریاب، کلام اسلامی، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ اسماعیل سلطانی، تفسیر، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ ابوالفضل ابراهیمی، روانشناسی، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ فرزاد جهان‌بین، استاد فلسفه مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ صفدر الهی‌راد، استاد کلام و فلسفه دین مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ محمدرضا پیری، مبانی نظری اسلام، معاون پژوهش مؤسسه فتوح اندیشه و استاد مؤسسه مذاهب قم.
⦁ حسین نقوی، عضو هیئت علمی گروه ادیان و عرفان، مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ محمدجواد فرج‌نژاد، استاد معارف دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اراک.
⦁ یونس سبزی کریم‌آبادی، دانشجوی دکتری مدرسی انقلاب، استاد معارف دانشگاه.
⦁ عباس شریفی، علوم قرآن و حدیث، استاد معارف و اخلاق اسلامی.
⦁ سیدحسین فتوحی، مدرک سطح سه حوزه علمیه، استاد دروس علوم انسانی و معارف دانشگاه.
⦁ مجتبی سامع، فقه و مبانی حقوق، استاد معارف اسلامی دانشگاه.
⦁ ابراهیم یزدانی، سطح سه حوزه علمیه قم، استاد معارف اسلامی دانشگاه.
⦁ سیدمحمد ابطحی، قرآن و حدیث، استاد معارف اسلامی دانشگاه.
⦁ عنایت الله ماندگاری، تفسیر، استاد معارف اسلامی دانشگاه.

ه. حوزه تخصصی تاریخ، علوم ی، حقوق، مدیریت و اقتصاد:
⦁ سیدمحمدکاظم رجایی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ قاسم روانبخش، استاد انقلاب اسلامی، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ محمدرضا باقرزاده، عضو هیئت علمی گروه حقوق مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ محمود دهقانی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ محمدتقی نوروزی، مدیریت، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ جواد سلیمانی، استاد تاریخ مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ ابوذر مظاهری، علوم ی، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ احمد نظارتی، دکتری تاریخ اسلام، استاد جریان شناسی اسلام و انقلاب.
⦁ حمزه‌علی وحیدی‌منش، علوم ی، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ محسن رنجبر، تاریخ، مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ محمدحسن جعفری، مدیریت، مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ علی‌اصغر شکروی، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ الیاس عارفی، فلسفه حقوق، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم.
⦁ مجتبی درودی، مدیریت، مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ سعید باغستانی، عضو هیئت علمی گروه علوم ی مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ نصرالله سخاوتی، علوم ی، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) و استاد حوزه علمیه قم.
⦁ حسن محمدی، محقق تاریخ و رسانه، استاد انقلاب اسلامی دانشگاه.
⦁ مهدی تابنده، مسائل انقلاب اسلامی، استاد دانشگاه آزاد اراک.
⦁ جواد غلامی، مدیریت وطرح‌ریزی، استاد مدیرت وطرح‌ریزی دانشگاه
⦁ سیدمصطفی رضوی‌مقدم، مدیریت، استاد مدیریت اجرایی دانشگاه
⦁ محسن منطقی، مدیریت، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) وحوزه علمیه قم.
⦁ علی‌امین رستمی، تاریخ اسلام، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ علی ضیاء بخش، علوم ی، استاد مؤسسه امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم.
⦁ علی مهدیان، پژوهشگر مکتب امام خمینی (ره).
⦁ مهدی شبان، پژوهشگر مکتب امام خمینی (ره).
⦁ محمدمهدی عباسی، پژوهشگر مکتب امام خمینی (ره).
⦁ حسین کاظم زاده، پژوهشگر مکتب امام خمینی (ره).
⦁ علی اخباری، پژوهشگر مکتب امام خمینی (ره).


کانال تلگرامی تذکرة الاولیاء متنی با عنوان سبقت عبادت کنندگان» منتشر کرد.

پدر فضیل عیاض گوید: وی را در صحن خانه دیدم، می‌گفت:

النّار مَتی الخلاص من النّار؟»
آتش، چه وقتی خلاص از آتش خواهد بود؟

در حالات وی نقل است که: آن قدر نماز می‌خواند که چون می‌خواست به رختخواب و جایگاه خوابش برود، خود را به سختی می‌کشید، سپس به پدر خود متوجّه می‌شد و می‌گفت:

یا أبتسبقنی المتعبّدون.»
ای پدر، عبادت‏کنندگان بر من سبقت گرفتند.

نه خود جرأت خواندن سوره قارعه را داشت و نه جرأت شنیدن آن را.

پاسداران حریم عشق؛ ج ‏۶؛ ص ۳۸۴
 


کیهان در گفت و شنود امروزش نوشت:

گفت: از سایه جنگ چه خبر؟!

گفتم: آمریکایی‌ها از بیرون و برخی جریانات وابسته از داخل با مطرح کردن این دروغ شاخدار قصد ترساندن مردم و تسلیم آنها در برابر تحریم‌ها را داشتند!

گفت: الان که پشت سرهم اعلام می‌کنند که قصد جنگ نداریم و…؟!

گفتم: برای اینکه در منطقه چنان سیلی سخت و آبداری از مقاومت خورده‌اند که مجبور شده‌اند دنده عقب بگیرند!

گفت: پس چرا بعضی‌ها در داخل کشور هنوز هم در این شیپور فریب می‌دمند!

گفتم: نوکر یکی از خان‌ها هرچه از خان تعریف و تمجید می‌کرد کسی تحویل نمی‌گرفت. یک روز گفت خان ما مقامات برجسته‌ای دارد! هر شب به آسمان‌ها می‌رود و با ملائکه حرف می‌زند! مردم از این دروغ عصبانی شدند و پیش خان رفتند و پرسیدند؛ این چه ادعایی است؟! خان گفت؛ من تا دستشویی هم نمی‌توانم بروم چه رسد به آسمان‌ها؟! اهل روستا به نوکر خان گفتند؛ خود خان که حرفت را تکذیب می‌کند. گفت؛ خان غلط کرده و به گور پدرش خندیده که تکذیب می‌کند



شایعاتی که رمضان را هدف قرار دادند





از شایعه تا واقعیت: فریضه روزه یکی از مهمترین فریضه‌های اسلام و از نشانه‌های مسلمانان است که دشمنان برای آن برنامه‌های ویژه‌ای دارد؛ ایام رمضان یکی از آن بزنگاه‌هایی است که شدت هجمه‌ها علیه این فریضه الهی افزایش می‌یابد.

امروزه و با رشد و پیشرفت شبکه‌های اجتماعی این هجمه‌ و حملات شکل جدیدی به خود گرفته است؛ از زیرسوال بردن فلسفه روزه و تمسخر روزه‌داران گرفته تا تشکیک در اختلاف فقهی رویت ماه و مطالب جعلی مرتبط با این ماه.

* اعلام زودتر ازموعد ماه رمضان

پس از سی روزه اعلام شدن ماه شعبان، بسیاری این شایعه را مطرح کردند که مسئولان جمهوری اسلامی برای اینکه عیدفطر با ارتحال بنیانگذار انقلاب همزمان نشود، یک روز ماه رمضان را دیرتر اعلام کرده است( و باعث باطل شدن روزه مردم شده است)

اما واقعیت این نیست، در ادامه توضیحات یکی از اعضای ستاد استهلال را بخوانید:

۱- از اول هم عید فطر با رحلت امام خمینی مصادف نبوده و اگر کسی قبل از پذیرش و تکرار شایعات نگاهی به تقویم می‌انداخت چنین حرفی را نمی‌پذیرفت.
۲- پیش‌بینی شروع ماه قمری در اکثر ماه‌ها به طور دقیق امکان‌پذیر نیست ولی در بعضی از ماه‌ها از جمله عید فطر امسال با توجه به محاسبات و نقشه‌های رؤیت‌پذیری ما قطعا می‌دانیم شروع ماه چه روزی است. عید فطر امسال قطعا روز ۱۵ خرداد خواهد بود و زمان شروع ماه رمضان تاثیری در زمان عید فطر نخواهد داشت.
۳- بر اساس همان محاسبات و نقشه‌های رؤیت‌پذیری احتمال رؤیت هلال ماه رمضان در غروب یکشنبه ۱۵ اردیبهشت در ایران و مناطق اطراف بسیار ناچیز بود و نتیجه هم همان شد که پیش‌بینی می‌شد.

ضمن اینکه امسال دیگر مراجع از جمله آیت‌الله سیستانی در عراق نیز ماه شعبان را سی روزه اعلام کردند.

*  مگر ماه شب دوم آنقدر بزرگ می‌شود؟ 

در همین رابطه برخی با انتشار تصاویری مدعی شدند که قطر هلال ماه هم نشان می دهد که این نمی‌تواند تصویر ماه شب دوم باشد پس قطعا اشتباه ماه رمضان را یک روز دیرتر اعلام کردند.

اما این یکی از باورهای عامیانه و اشتباه‌های رایجی است که بین مردم وجود دارد یعنی اگر اندازه ماه بزرگ باشد یا ماه ارتفاع و روشنایی زیادی داشته باشد یا مطوق باشد تصور می‌کنند که ماه شب دوم است درحالی که از لحاظ علمی چنین موضوعی صحت ندارد.

 

* دیدن ماه کامل چند روز زودتر از شب چهاردهم

در چند روز اخیر نیز بسیاری این شائبه را مطرح کردند که ماه کامل(بدر) در شب سیزدهم ماه رمضان رویت شد،(درحالی که باید شب چهاردهم دیده می‌شد) پس دیدید که حرف ما درست بوده و ماه رمضان یک روز دیرتر اعلام کردند.

 اما علی ابراهیمی مدرس باشگاه نجوم برج میلاد با رد این شایعه می‌گوید: اگر مدار ماه به گرد زمین دایره وار بود بایستی همواره در شب چهاردهم به بدر می رسید. ولی مدار ماه به گرد زمین بیضی است و برخی شب‌ها زودتر و برخی شب‌ها دیرتر به ماه کامل یا بدر می‌رسد. اگر ماه در نیمه اول مدار در حالت حضیض یا نزدیکترین فاصله با زمین باشد زودتر به بدر می رسد و اگر در نیمه اول مدار در حالت اوج یا دورترین فاصله باشد، دیرتر به حالت بدر خواهد رسید.
با این حال هیچ گاه نمی توان از فاز ماه در تشخیص صحت یا اشتباه ابتدای ماه قمری پی برد.

- سید رضا قلمکاریان اصفهانی موسس و مدیر موسسه نجوم و علوم اسلامی کبریا هم در این باره می‌گوید: از رویت هلال تا رویت دوباره هلال، یک ماه قمری محسوب می‌شود. در این مدل طول یک ماه قمری ۲۹ یا ۳۰ روز خواهد شد. هلال های شب اول ماه  که برای نوع انسان قابلیت رویت  پیدا می‌کند، سه حالت خواهند داشت: هلال جوان و کم سن، هلال میانسال و هلال مسن (پیر).

در هلال‌های جوان، اهله ماه و به تبع آن بدر دیرتر رخ داده و ممکن است حتی به ندرت به شب شانزدهم بکشد اما در هلال‌های پیر به عکس، اهله زودتر رخ داده و ممکن است بدر و ماه کامل در شب سیزدهم  رخ دهد.


روزهایی از ماه که بدر (ماه کامل) دیده می‌شود

 

* شایعه بودجه نجومی ستاد استهلال

تعداد زیادی از کاربران و رسانه‌های بیگانه نیز امسال شایعه بودجه 15 میلیاردی ستاد استهلال را برای تشخیص دوبار رویت هلال ماه در سال مطرح کردند.

 

این درحالی است که هزینه این ستاد  یک درصد مطرح شده نیست ولغلب هزسنه حمل و نقل و تجهیزاتی است که در طول سالیان مورد استفاده قرار می‌گیرد. همچنین این ستاد در طول سال فعالیت دارد و در ماه رمضان نیز گروه‌های داوطلبانه به آن‌ها اضافه می‌شود. این ستادها به صورت استانی فعالیت می‌کنند و ستاد استهلال مرکزی در دفتر مقام معظم رهبری وظیفه جمع‌آوری این گزارش‌ها را در طول سال دارد.

انتساب جمله جنجالی به ائمه جمعه؛ هرسال یک امام جمعه

برخی رسانه‌های ضدانقلاب هم همزمان با آغاز این ماه، جمله‌ای را به نقل از حجت‌الاسلام سیدعلی‌اصغر حسینی امام جمعه یاسوج منتشر کردند و نوشتند که وی گفته: ﻫﺮ‌ﺲ ﺩﺭ ﻣﺎه‌ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﻧﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﻭغ ﺑﻮﺪ ﻪ ﺭﻭﺯه‌ﺍﻡ، ﺭﻭﺯه‌ﺍﺵ ﺑﺎﻃﻞ ﺍست!

اما واقعیت این است  این ترفندی است که رسانه‌های ضددین، همه ساله با نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان به نقل از یکی از ائمه‌جمعه منتشر می‌کنند ؛ یک بار امام جمعه تهران، یک بار امام جمعه ارومیه، بار دیگر شیراز و این بار امام جمعه یاسوج!(

اینجا را بخوانید)

 

* شایعه معاف شدن مسلمانان از پرداخت مالیات

شایعه معافیت مالیاتی مرکل برای مسلمانان درماه رمضان یکی از شایعاتی است که امسال سر از فضای مجازی در آورد. شایعه‌ای که سعی دارد با ایجاد دوگانه‌ای در ذهن مخاطب، سردمداران غربی را دلسوز مسلمانان نشان دهد.

واقعیت این است که این شایعه در سال 2016 توسط یکی از رسانه‌های مراکشی منتشر شد و دویچه‌وله همان زمان در مقاله ای آن را تکذیب کرد.(

اینجا را بخوانید)

 

* شیطنت بی‌بی‌سی فارسی

بی‌بی‌سی فارسی یکی از رسانه‌هایی است که در راستای شبهه آفرینی علیه این ماه فعالیت می‌کند، به طور مثال این رسانه انگلیسی چند روز پیش از آغاز ماه مبارک رمضان مطلبی را با این عنوان که صبحانه نخوردن شما را می‌کشد» منتشر کرد.

 

* شایعه‌ای برای بدبین کردن مردم

شایعه وجود پنبه در حلیم از این دست شایعاتی است که چندسالی است درآستانه ماه رمضان مطرح می‌شود، درحالی که معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت عنوان کرد که با بازرسی‌های صورت گرفته بر روی مراکزی که از آنها شکایت شده بود و یا مراکزی که خودمان به آن‌ها مشکوک بودیم، به این نتیجه رسیدیم که عملاً هیچ‌گونه تخلفی در این زمینه در حلیم‌های به فروش رسیده صورت نگرفته است و این خبر کذب است.

 

این شایعات درحالی مطرح می‌شود که پیش از این، جریانی وجود داشت که برای خدشه وارد کردن به فلسفه روزه، احادیث غیرمعتبر و بعضاً جعلی مانند پیامبر میفرماید: هرکس خبر ماه مبارک رمضان را به دیگران بدهد آتش جهنم برایش حرام است» را منتشر می‌کردند.

پیش‌تر این این نیز انتشار شبهاتی مانند این که چرا باید سی روز، روزه گرفت؟  چرا در ادیان دیگر شرایط روزه راحت‌تر است؟ را در دستور کار خود قرار می‌دادند.(

پاسخ)



به گزارش خبرنگار 

خبرگزاری رسا در اصفهان، آیت الله محمد ناصری، استاد عرفان و اخلاق،  در مسجد کمرزرین اصفهان، با اشاره به روایتی از پیامبر اکرم(ص) گفت: رمز استجابت دعا این است که قبل و بعد از آن صلوات بفرستید. پیامبر اعظم(ص) فرموده‌اند بوی بهشت در قیامت به اندازه ۵۰۰ سال راه را طی می‌کند، کسی که صلوات بر نبی اکرم(ص) بفرستد و بر آل ایشان صلوات نفرستد بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد. کسی که بر ائمه معصومین(ع) صلوات می‌فرستد خداوند با هزاران صف از ملائکه بر او درود می‌فرستد.

وی در ادامه افزود: در زمان ظهور جمعیت زیادی از انبیاء و اولیاء رجعت خواهند کرد و در رکاب امام زمان(عج) قرار خواهند گرفت. گناهان ما موجب حجاب برای استجابت دعا خواهند شد و مانع استجابت دعا می‌شوند، اما صلوات باعث برداشته شدن این حجاب می‌شوند، حجابی که مانع رسیدن به حوائج است با صلوات برداشته می‌شود به همین جهت توصیه شده قبل و بعد از دعا صلوات بفرستید.

آیت الله ناصری با اشاره به روایتی اظهار کرد: در روز قیامت اعمال در میزان قرار خواهند گرفت، میزان وسیله سنجش مقدار گناهان و عبادات است، اگر صلوات فرستاده باشیم و مداومت بر صلوات داشته باشیم گناهان ما با بخشش و مغفرت مواجه خواهد شد، بنابر روایت دو چشمان امیرالمؤمنین علی(ع) میزان سنجش اعمال است.

استاد عرفان و اخلاق صلوات را دارای آثار و فواید بسیار سازنده و مفید برای دنیا و آخرت انسان توصیف کرد و گفت: صلوات رحمت واسعه خداوند را بر عالم وجود بیشتر خواهد کرد، ملائکه هم برای انسانی که صلوات می‌فرستد دعا خواهند کرد./1304/پ210/ق


✍ما "امام زمان" نمی‌خواهیم.


✅ در تهران مشغول صحبت با جوانی تقریبا ۲۰ ساله بودم، می‌گفت: به نظر من ما "امام زمان" نیاز نداریم، این همه می‌گویند "امام زمان" ظهور کن، ظهور کن، که چی؟ بیاید چه کند؟ مگر ما عقل نداریم که نیاز به "امام زمان" داشته باشیم؟


✅ خیلی تعجب کرده بودم که این گزاره‌ها چه ربطی به هم دارد، برای اینکه بهتر منظورش را بفهمم از او پرسیدم؟ مگر "امام زمان" می‌خواهد چه‌کار کند که اگر ما عقل داریم دیگر نیازی به او نداشته باشیم؟


✅ گفت: امام زمان می‌خواهد ما را مدیریت کند، امروزه هم مدیریت یک علم است و در دانشگاه تدریس می‌شود، ما با عقل خودمان می‌توانیم بهترین مدیریت را داشته باشیم و امروزه با روش‌های کاملا عقلانی و علمی که حاصل سال‌ها تجربه است، معلوم است که برای مدیریت یک جامعه چه باید بکنیم، نیازی هم به کسی که به ما بگوید بکن و نکن نداریم.


✅ از نوع صحبت کردن بنده‌خدا متوجه شدم، دچار یک غرور کاذب علمی شده چون ظاهرا چندترم هم در دانشگاه درس خوانده بود، علوم دانشگاهی را هم خیلی جدی گرفته بود. 


✅ برای اینکه هم غرور علمی‌اش را از او بگیرم تا بشود تازه با او صحبت کرد و هم اشتباهات مسلم‌گرفته‌اش نسبت به علوم دانشگاه را خراب کنم از او پرسیدم؟


⁉️خب به نظر شما مدیریت سوسیالیستی بهتر است یا لیبرال؟ اصلا ویژگی‌های مدیریت مبتنی بر لیبرال دموکراسی با لیبرال سرمایه‌داری چیست؟ و بنده‌خدا را بمباران سوالات از این دست کردم؛ 


✅ خلاصه بعد از کلی صحبت به این نتیجه رسیدیم که علوم جدید وحی منزل نیستند و هر کدام در مواجه با یک مسأله راهکارهای متفاوتی می‌دهند. 

آنچیزی که برای دوست تازه دانشجو شده خیلی جالب شده بود اینکه اصلا تعریف کارآمدی و خوب بودن هم در هر نوع نگاه متفاوت است، مثلا در نگاه سوسیالیستی در اقتصاد، یک جامعه با یک سری ویژگی‌ها جامعه ایده‌آل است و در نگاه لیبرال سرمایه‌داری یک جامعه و خلاصه در نگاه دینی هم یک جامعه‌ ایده‌آل است و برای اینکه متوجه شویم کدام یک عقلانی‌تر است یا بهتر بگویم جامعه ایده‌آل دینی چقدر عقلانی است و جامعه ایده‌آل دیگران چقدر غیرعقلانی، خوب است با همین عقل خودمان آنها را مقایسه کنیم.


✅ گام آخری که دوست دانشجو فارق از اینکه کدام جامعه ایده آل را بهترین جامعه فرض کند، قانع شد، فقط "امام زمان"(عج) است که می‌شود به عنوان یک رهبر و مدیر اجتماعی به او اعتماد کرد بحث "عصمت امام زمان(عج)" بود.


⁉️ از او پرسیدم فرض کن شما جامعه ایده‌آل هر مکتب که غربی‌ها به آن "اتوپیا" و ما "مدینه فاضله" می‌گوییم را بررسی کردی از کجا می‌دانی آن مدیر یا رهبر واقعا به تو راست می‌گوید؟ 

زندگی ویترینی یک طبقه محدود و اقلیت که برای ما به نمایش درآمده است را کنار بگذار و در مقام یک رهبر اجتماعی به زندگی توده مردم جهان حتی در همان کشورهای به ظاهر پیشرفته توجه کن و ببین چقدر رهبران این مکاتب در عهد خود برای رساندن توده مردم به جامعه ایده‌آل راست‌گفته‌اند و به نفع طبقه سرمایه‌دار عمل نکرده‌اند؟

اصلا فرض کن آن مدیری که می‌خواهی به او اعتماد کنی راست هم می‌گوید از کجا معلوم او راه رسیدن به آن هدف را درست انتخاب می‌کند و اشتباه نمی‌کند؟ 


فرق معصوم و غیر معصوم اینجاست که معصوم هم بهترین راه سعادت بشر را به بهترین شکل می‌شناسد و هم در سخن‌گفتن راست می‌گوید و هم در تشخیص اشتباه نمی‌کند، وقتی شما فهمیدی که معصوم یعنی "خیر محض" یعنی کسی که همه این ویژگی‌ها را دارد، رفتار عاقلانه چیست؟ هرچه بگوید بکن یا نکن، گوش نمی‌دهی؟!



شیوه صحیح قرآن به سر نهادن کدام است؟

بیشتر مردم در شب‌های قدر قرآن را به شکلی نادرست به سر می‌گیرند.


به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در آن بخش از دعا که قرآن‌ها را برابر چهره می گیرند، قرآن را به شکل استخاره باز کرده و روبروی چهره می‌گیریم. آنجا هم که بنا است قرآن بر سر گذاشته شود، بدون این که صفحه باز شده تغییر کند آن را روی سر قرار دهید. به این شکل که قرآن به شکل باز شده و رو به بالا باشد. یعنی صفحات و نوشته ها رو به آسمان و جلد قرآن روی سر قرار می‌گیرد. بعد از برداشتن قرآن از سر آن صفحه را علامت گذارده یا شماره صفحه را حفظ کنید تا سر فرصت مطالعه کنید. آنچه در این 2 صفحه به دست شما رسیده، تقدیری است که در شب قدر مقدر شده. یعنی خوانشی است بر احوالات شما در سالی که پیش رو دارید. اینگونه است که آن چه در شب قدر نازل می‌شود سرنوشت یک ساله را معین می‌کند. خوشا به حال آنانی که در این چند شب، هر شبشان صفحه ای روشن‌تر و پسندیده‌تر از شب قبل دارد.


 منبع: هزار و یک نکته علامه حسن زاده آملی


 زکات فطره امسال طبق نظر برخی مراجع، برابر با ۹ هزار تومان معادل ۳ کیلوگرم گندم یا ۲۴ هزار تومان معادل ۳ کیلوگرم برنج اعلام شده است که خانواده‌ها بر اساس قوت غالب خود آن را پرداخت می‌کنند.

خبرگزاری فارس ـ گروه قرآن و فعالیت‌های دینی: زمان وجوب زکات فطره از غروب شب عید فطر است و مراجع تقلید، تأخیر پرداخت آن را بعد از نماز عید جایز نمی‌دانند، اما اگر کسی نماز عید را نخواند، باید فطریه را تا ظهر عید پرداخت کند.(۱) ولی اگر دسترسى به فقیر ندارد، مى‌تواند مقدارى از مال خود را به نیت فطره جدا کرده و براى مستحقى که در نظر دارد یا براى هر مستحقی کنار بگذارد و باید هر وقت که آن را مى‌دهد نیت فطره کند.(۲) اما اگر موقعى که دادن زکات فطره واجب است، فطره را ندهد و کنار هم نگذارد، احتیاط واجب (۳) آن است که بعداً بدون اینکه نیّت ادا و قضا کند(به قصد قربت) فطره را بدهد.(۴)

 به مناسبت در پیش بودن عید سعید فطر به میزان پرداخت زکات فطره رمضان ۱۴۴۰ هجری به روایت ۶ مرجع تقلید اشاره می‌شود:

 

حضرت آیت‌الله ‌ای

مطابق اعلام دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله سیدعلی ‌ای مبلغ زکات فطره برای سال ۱۳۹۸ حداقل  ۸ هزار تومان مانند سال گذشته است.

فطریه عبارت است از سه کیلو طعام غالب هر مسلمان اعم از جو، گندم و برنج و اقلامی که به‌عنوان طعام محسوب می‌شوند. بر اساس محاسبات صورت‌گرفته میزان زکات فطره برای یک نفر با محاسبه‌ سه کیلو گندم، ۸۰۰۰ تومان است و پرداخت این مبلغ به‌ عنوان فطریه کفایت می‌کند. اما هم‌وطنان می‌توانند با توجه به برنجی که مصرف می‌کنند، سه کیلو از آن یا معادل قیمت آن را به‌عنوان فطریه بپردازند. البته در هر صورت پرداخت حداقل ۸۰۰۰ تومان برای هر نفر کفایت می‌کند.

بر اساس اعلام دفتر مقام معظم رهبری، مبلغ کفاره‌ یک روز قضای روزه با عذر شرعی، مبلغ ۲۵۰۰ تومان و کفاره‌ یک روز قضای روزه‌ عمدی، مبلغ ۱۵۰ هزار تومان تومان است.

 

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی

 زکات فطره امسال بر مبنای قوت غالب گندم مبلغ ۹ هزار تومان و بر مبنای قوت غالب برنج خارجی، مبلغ ۲۴هزار تومان و برنج داخلی مبلغ ۶۰ هزار تومان است. مردم در انتخاب هر یک از آن ها مخیر هستند. کفاره روزه غیر عمد مبلغ ۳ هزار تومان است که باید به صورت نان تهیه و پرداخت شود، همچنین کفاره روزه عمد مبلغ ۱۸۰ هزار تومان است.

 

آیت‌الله نوری همدانی

فطریه هر نفر سه کیلوگرم گندم یا برنج و یا موارد دیگری که در رساله های عملیه ذکر شده است، می‌تواند باشد، البته بهتر آن است که قوت غالب پرداخت شود. بر اساس قاعده فوق، قوت غالب گندم برای هر نفر ۹ هزار تومان در نظر گرفته شده است و برای کسانی که می‌خواهند قیمت برنج را پرداخت کنند. برنج داخلی حدود ۶۰ هزار تومان و خارجی حدود ۲۴ هزار تومان برای  هر نفر می‌باشد، اما با توجه به تفاوت قیمت در مناطق مختلف به همان قیمت منطقه‌ای محاسبه شود. کفاره در روزه غیر عمد روزانه ۲۵۰۰ تومان و کفاره در روزه عمدی روزانه ۱۵۰ هزار تومان می باشد.

 

آیت‌الله علوی گرگانی

زکات فطره امسال بر مبنای قوت غالب (برای هر نفر سه کیلو) گندم مبلغ ۹ هزار تومان، برنج خارجی قیمت متوسط مبلغ ۲۴ هزار تومان، برنج ایرانی مبلغ ۶۰ هزار تومان است. مردم در انتخاب هر یک از آن‌ها مخیر هستند. کفاره روزه غیر عمد (هر روز) مبلغ ۲۵۰۰ هزار تومان است که باید به‌ صورت نان تهیه و پرداخت شود، همچنین کفاره روزه عمد (هر روز) مبلغ ۳۰۰هزار تومان است. 

 

آیت‌الله شبیری زنجانی

دفتر حضرت آیت‌الله شبیری زنجانی، مبلغ ۱۰ هزار تومان را بابت فطریه هر نفر به‌ حساب گندم تعیین کرده است. همچنین این دفتر، مبلغ ۲۵۰۰ تومان را برای کفاره افطار غیر عمدی و مبلغ ۱۵۰ هزار تومان برای افطار عمدی هر روز تعیین کرده است.

 

آیت‌الله صافی گلپایگانی

مؤمنان مبلغ معادل یک صاع (۳ کیلوگرم) گندم یا برنج را به عنوان قوت غالب جهت زکات فطره بپردازند.کفاره روزه غیر عمدی، برای هر روز، یک مد (حدود ۷۵۰ گرم) طعام مثل گندم است. کفاره عمدی، برای هر روز افطار عمدی، اطعام شصت مسکین، هر کدام یک مد (حدود ۷۵۰ گرم) طعام مثل گندم پرداخت شود. با توجه به اینکه قیمت گندم و برنج در شهر‌های مختلف، متفاوت است، لذا روزه‌داران عزیز لازم است معادل مقادیر فوق را بر طبق قیمت محل زندگی خود محاسبه نموده و پرداخت نمایند.

پی‌نوشت‌ها:

۱- ر.ک: امام خمینى، سید روح‌الله، توضیح المسائل (محشى)، ج ‌۲، ص ۱۸۰، م ۲۰۲۵، دفتر انتشارات اسلامى، قم، هشتم، ۱۴۲۴ ه‍ ق.

۲-همان، ر.ک: ذیل م ۲۰۳۰.

۳-آیت‌الله بهجت: احتیاط مستحب آن است که بعداً قضا کند، ولى أظهر این است که زکات فطره دیگر بر او واجب نیست، ولى معصیت کرده است؛ آیات عظام گلپایگانى، تبریزى، صافى: بعداً باید بدون اینکه نیت ادا و قضا کند فطره را بدهد؛ همان، ر.ک ذیل م ۲۰۳۱.


سم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا ونبینا ابی القاسم المصطفی محمّد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.

الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک الهی واجعلنی ممن نادیته فاجابک و لاحظته فصعق لجلالک فناجیته سرا و عمل لک جهرا.

 

محور بحث ما، شرح کلمات فقیه عارف، استاد بزرگوار مرحوم آیت الله پهلوانی بود. وارد بحث انس با قرآن شدیم و گفتیم که در این مکتب سلوکی، انس با قرآن، از ارکان سلوک به حساب می‌آید. جلوه­هایی از انس با قرآن را خدمت عزیزان عرض کردیم. بحث ما رسید به مسبحات. در باب مسبحات هم مطالبی مطرح شد و دو روایت در این زمینه، خدمت عزیزان نقل کردیم. بعد هم عرض کردیم یک مقداری مطالب باقی مانده، که به آنها توجه می­کنیم.

 

نامه ­ای مهم از یک جوان به علامه طباطبائی

در سال 1355 یک جوان بیست و دو ساله‌ای، نامه‌ای به مرحوم علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه می‌نویسد. این نامه مضمونش این است که ایشان از مرحوم علامه تقاضای دستورالعمل‌های سلوکی می‌کند. این نامه، نامه جالبی هست. حالا اینکه آن جوان بیست و دو ساله، در زمان طاغوت، چطور علامه را پیدا می‌کند و نامه‌ای به ایشان می‌نویسد و مرحوم علامه جواب ایشان را می‌دهد، خدمت شما عرض  می­کنم. من متن این نامه را چون خیلی جالب هست، خدمت شما می‌خوانم. دلیل اینکه این نامه را عرض می‌کنم، شاهدم در جواب مرحوم علامه، در حین دو خطش است و اینکه چرا من این نامه را از ابتدا عرض می‌کنم برای این است که بدانید راه قرب الهی به روی همه، خصوصا جوانان باز است. کسی تصور نکند که راه بندگی و طی طریق قرب الهی، اختصاص به چهل ساله‌ها و پنجاه ساله‌ها دارد! اگر اینطور بود مرحوم علامه جواب نمی‌دادند. می‌گفتند حالا درس خودت را بخوان، هفت هشت ده سال دیگر بیا و جوابت را بگیر! اما مرحوم علامه جواب می‌دهد. و امّا متن نامه:

 

"بسم الله الرحمن الرحیم. محضر مبارک نخبة الفلاسفه و آیت الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمره ان شاء الله. سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. کوتاه سخن آنکه جوانی هستم بیست و دو ساله. میزان تحصیل: پنجم ریاضی. اشتغالات فعلی: تحصیلات حوزه قم، حدود لمعه و اصول فقه [حدودا سال چهارم، پنجم حوزه‌ بوده] زاده [یعنی پدرم هم هست.] محیط زیست من: دو سال سربازی در تهران، شش سال کودکی در قم، تحصیلات اولیه و بیشتر تحصیلات دبیرستان نیز در قم. چند سالی هم کرمانشاه.

چنین تشخیص می‌دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سوال من پاسخ می­دهید [این خودش خیلی مهم است. که این جوان در سال 55 مرحوم علامه را کشف می‌کند و می‌داند که ایشان می‌تواند برای او راهگشا باشد. این نامه شامل سوالاتی هست که نوع جوانان این سوالات را دارند] در محیط و شرایطی که زندگی می‌کنم، هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند. [خب این گرفتاری نسل جوان ماست] و مرا اسیر خود ساخته‌اند و سبب آن شده‌اند که مرا از حرکت به سوی "الله" و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می‌دارند." این نکته مهمی است. یعنی فهمی که آدم از درد خویش دارد. چون ما یک بحثی داریم می‌گوییم در پزشکی آن چیزی که خیلی مهم‌تر از درمان است، تشخیص درد است. اینکه یک جوان بیست و دو ساله‌ای در دوران طاغوت، درد خودش را تشخیص داده که چیست؟ این خیلی مهم است. مطلب دیگر اینکه او برای درمان این درد، نزد کسی رفته که او طبیب این درد است. این درد را برایش برنامه دارد که چگونه درمان کند. چون گاهی اوقات درد خودمان را تشخیص می‌دهیم، می‌دانیم درد داریم؛ اما در راه درمان، گرفتار مشکلاتی می‌شویم. پیش هرکس و ناکسی می‌رویم. بدون تحقیق، بدون جستجو. به صرف اینکه یک عَلَمی در یک جا به نام سیر و سلوک و عبودیت و اینها برپا می‌شود، مجذوب می‌شویم. ده سال، بیست سال می­رویم. بعد می‌بینیم هیچی! عمرمان هدر رفت! اشتباه آمدیم. آن إنّیّت و خودبینی و غروری که داشتیم، به شکلی دیگر تقویت شده، به جای اینکه از بین برود!

 

برنامه عملی برای تسلّط بر نفس

این جوان در ادامه اینطور می­نویسد: "درخواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلّط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند، بشکنم و سعادت بر من حکومت کند. [وقتی اینها را برای مرحوم علامه مینویسد، بعد از درخواستش، یک تذکری به مرحوم علامه می‌دهد. می‌گوید:] یادآور می‌شوم، نصیحت نمی‌خواهم؛ و الّا دیگران ادعای ناصحیّت فراوان دارند. [چون خیلی از چیزها هست که جنبه نصیحتی دارد، ولی این شخص می‌گوید من نصیحت نمی‌خواهم. خیلی ها در جامعه هستند که آدم را نصیحت می‌کنند. فرد می گوید من تسلط به هوای نفسم ندارم. نصیحت می‌کنند که مواظبت کن. مراقب نفست باش. همین! مواظب باش در جامعه گول نخورید. مواظب باش تو را نبرند. اینها نصیحت است. اما این ها کافی نیست. این­ها درمان می‌خواهد]

دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف، پیش استاد، فلسفه داشتید. همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است) [پرانتز زده مسموع است، یعنی آن طور که به گوش من خورده] بازهم خاطر نشان می‌سازم که نویسنده، با خود فکر می‌کند که شفاها موفق به پاسخ این سوال نمی‌شود. [یعنی می‌دانم که اگر من حضوری خدمت علامه برسم، نمی‌توانم پاسخ خودم را شفاهی بشونم.] وانگهی شرم دارم؛ [این هم یک نکته خیلی مهمی است. حالا من یک خاطره‌ای در این زمینه عرض می‌کنم.] وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گران مایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم، پدرانه چنانچه صلاح می‌دانید و بر این موضوع می‌توانید اصالتی قائل شوید، مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن [یعنی اگر نمی‌خواهید به من جواب بدهید] به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید. متشکرم 23/10/1355"

 

یک تذکر در مورد معاشرت با اولیای الهی

یک نکته‌ای که در این نامه وجود داشت، این بود که نوشته بود: من حضورا اگر بخواهم خدمت شما برسم، شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. باید به این مطلب توجه داشته باشیم که در رابطه با معاشرت و گفتگوی با اولیای الهی، انسان باید خیلی مراقب باشد که اینها اذیت نشوند. اگر اذیت بشوند آثار سوء وضعی در زندگی انسان می‌آید.

 

خدا رحمت کند مرحوم آیت الله آقا شیخ محمد شجاعی را. اهل زنجان بود. از شاگردان مرحوم علامه طباطبائی بود. حدود دو سه سال پیش، مرحوم شد. ایشان خیلی هم گمنام بود. البته برنامه‌هایی از ایشان ضبط کرده بودند و این اواخر، رادیو قرآن و رادیو معارف پخش می‌کردند. ولی همین الان هم نامشان را بگویید، نوع جامعه ما ایشان را نمی‌شناسند. صاحب کتاب "مقالات" است، که سه جلد هست و انتشارات سروش چاپ کرده. کتاب خوبی هم هست. کتاب‌های دیگر هم دارد.

 

این خاطره ای که عرض می‌کنم تقریباً مال بیش از 20 سال قبل است! شاید 25 سال تا 30 سال قبل. من داشتم تلفنی با ایشان صحبت می‌کردم. یک مطلبی را از ایشان درخواست کردم. ایشان فرمودند: "نه! من به درد همین دانشجوها و اینها می‌خورم. شما که آقای بهجت را دارید، از ایشان استفاده کنید." مرحوم آیت الله بهجت آن موقع در قید حیات بودند. گفتم: "بله، ایشان هم هستند. آن استفاده‌ها در قالب سوال یا در جلسه‌ای که دارند، مسیر منزل‌شان به مسجد یا مسجد به حرم یا حرم به منزل، اینها انجام می‌شود." ایشان گفتند: "من آرزویم این است که ای کاش خانه‌ام نزدیک خانه آیت الله بهجت بود و هر روز از ایشان استفاده می‌کردم. منتها یک نکته‌ای را من به شما بگویم. شما از ایشان استفاده می‌کنید، خیلی مراقب باشید که ایشان اذیت نشود. این خیلی نکته مهمی است."

 

لذا گاهی می­شد که ایشان از حرم می‌آمدند بیرون، ما یک سوالی می‌کردیم، اما ایشان همان لحظه جواب نمی‌دادند! مشغول کار خودشان بودند. وقتیکه درب منزل می‌رسیدیم، ایشان جواب آن سوال را که مثلا ده دقیقه قبل پرسیده بودم، می‌دادند. خیلی هم ناراحت می‌شدند. یک روز به بنده گله کردند، گفتند: "بعضی‌ها نمی‌دادند که من مشغول سخن گفتن با چه کسی هستم! می‌آیند این رشته را قطع می‌کنند. در راه مثلا نماز مستحبی یا نافله‌ای می‌خواندم، کسی می‌آمد و با اصرار و اینها این رشته را قطع می‌کرد." این هم خودش یک نکته‌ای است که انسان در استفاده از اولیای الهی یک طوری باشد که اسباب اذیت اینها فراهم نشود، که آثار وضعی این در زندگی بیاید. مرحوم آیت الله بهجت، تعبیر می‌کردند، می‌فرمودند:  "میوه که به درخت باشد وقتی برسد، خودش می‌افتد. یعنی آن چیزی که برای ما مهم است، باید قابلیت نشان بدهیم." اگر انسان قابلیت نشان دهد، سهمش را به او خواهند داد. راهش را هم خود خدا می‌چیند " لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا".

 

راهکار عملی علامه طباطبائی در پاسخ به نامه

وقتی این جوان بیست و دو ساله نامه را خدمت علامه می‌نویسد، مرحوم علامه جواب این جوان را می‌دهند. متن جوابی که ایشان می‌دهند، این است. می‌فرمایند: "السلام علیکم [مرحوم علامه به یک جوان بیست و دو ساله! وقتی آدم به پاسخ نگاه می‌کند، می‌بیند که اگر یک بزرگواری هم این درخواست را کرده بود، مرحوم علامه همین طوری با همین ادبیات و لطافت‌هایی که در این جواب‌شان هست جواب می‌دادند.] فرمودند:

 

"السلام علیکم؛ برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته‌اید، لازم است همتی برآورده، توبه‌ای نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازید." او راهکار عملی می‌خواست. مرحوم علامه هم اول سطرش را با راهکار عملی شروع می کند: همت، توبه، مراقبه، محاسبه. اگر اینها نباشد، انسان به جایی نمی‌رسد! این اول راه است. همت، توبه، مراقبه، محاسبه. بعد مرحوم علامه شیوه مراقبه و محاسبه و اینها را مطرح می‌کنند، ولی چون شاهد عرض ما نیست، من آنها را نمی‌خوانم. شاهد عرض ما اینجاست، می‌فرمایند: "هر شب پیش از خواب، اگر توانستید سور مسبّحات یعنی سوره حدید، ، صف، جمعه، تغابن را بخوانید."  اعلی را هم که شب قبل عرض کردم. حالا اگر یک وقتی چیزی پیش آمد، شرایطش یک شرایط خاصی بود یا به او فشار می‌آمد و شخص نتوانست بخواند، مرحوم علامه در این نامه‌شان می‌نویسند: "اگر نتوانستید تنها سوره را بخوانید." حالا درباره سوره عرض خواهیم کرد که امام رضوان الله تعالی علیه یک دستوری در همین رابطه دارند.

 

ایشان پایین این دستور می‌نویسند: "و پس از بیست از روز از حال اشتغال [یعنی از آن زمانی که نامه من به شما رسید و مشغول شدید، بیست روز بعدش] حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید." ببینید خیلی مسئله مهم است. مرحوم علامه یک نامه نوشته به جوان بیست و دو ساله و چند تا دستور می‌دهد. ماه رمضان چند روز است؟ یا 29 روز است یا یک ماه، یعنی 30 روز. علامه نوشته: " پس از بیست روز" یعنی ده روز از ماه رمضان کمتر. یعنی این باید حالات ایجاد کند. اگر کار درست انجام بگیرد، حالات انسان عوض می‌شود. آن جوان یک نامه نوشت. علامه پاسخ نامه را دادند. بعد علامه درخواست یک نامه می‌کنند! خوب دقت کنید سال 55. یعنی دو سال مانده به انقلاب. مرحوم علامه پیگیر است. نمی‌گوید حالا یک بچه طلبه‌ای آمده یک چیزی، نامه‌ای نوشته. پیگیر است که راه را برای او باز کند. بعد هم می‌نویسند: "ان شاء الله موفق خواهید بود و السلام علیکم؛ محمد حسین طباطبائی" مرحوم علامه اسم خودشان را می‌نویسند. بعد هم آن جوان، نامه دوم را برای مرحوم علامه می‌نویسد. حالا من دیگر آن نامه‌ها را عرض نمی‌کنم.

 

کدام آیات برای ژرف­نگران آخرامان نازل شد؟

غرض این است که در این مکتب تربیتی سلوکی، انس با مسبّحات جایگاه خاصی دارد. در بین این مسبحات، یکی شش آیه اول سوره حدید است و یکی آیات آخر سوره است و یکی هم سوره توحید است که روایت بالخصوص نسبت به اینها داریم؛ که اگر کسی مسبّحات را مشغول شود به این روایات هم عمل کرده. 

 

مرحوم علامه رضوان الله تعالی علیه در المیزان روایتی را از کتاب "کافی" مرحوم کلینی نقل می‌کند: "سُئل علی بن الحسین علیهما السلام عن توحید" یک مردی آمد از امام سجاد سوال از توحید کرد که توحید چیست؟ خوب دقت کنید "فقال إنَّ اللهَ عزّوجلّ عَلِمَ أنـَّه یُ فی آخر اَّمان اَقوامٌ مُتَعمِّقون" خدا می‌دانست در آخر امان یک اقوامی و مردمی پیدا می‌شوند که اینها ژرف­نگر هستند. متعمق هستند. اهل فکر و اندیشه هستند. "فَاَنزَلَ اللَّهُ تعالى "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" خدا برای این مردم، قل هو الله احد را نازل کرد "وَ الْآیَاتِ مِنْ سُورَة الْحَدِیدِ إِلَی قَوْلِهِ: وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ" سوره توحید، با شش آیه اول سوره حدید، خدا چون می‌دانست در آخر امان انسان‌های اهل فکری هستند، این آیات را فرستاد. یعنی حضرت با این بیان می‌خواهد به آن شخص بفهماند که اگر توحید می‌خواهید؟ توحید در قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و این چند آیه اول سوره حدید هست. "فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِکَ فَقَدْ هَلَکَ" اگر کسی در باب توحید بخواهد بیش از "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" و بیش از این آیات سوره حدید کنجکاوی کند، فَقَدْ هَلَکَ او دیگر خود را به هلاکت می‌اندازد؛ یعنی هر چه در باب توحید هست، اینجا است: "در قل هو الله و در سوره حدید".

 

بعد مرحوم علامه، در آن مکالماتی که بین مرحوم سید احمد آقای کربلایی و مرحوم آقای اصفهانی بوده که در کتابی به عنوان "توحید علمی و عینی" جمع آوری شده در آنجا آخر امان را معنا می‌کنند. ما خیال می‌کنیم که وقتی می‌گویند در آخر امان، افرادی اهل فکر هستند، یعنی الان. نه؛ این طور نیست. آخر امان یعنی زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله به بعد. ایشان می‌فرمایند: "آخرامان، زمان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است و آن حضرت را پیامبر آخر امان می‌گویند." یعنی این مال امت پیغمبر است. در بین امّت پیغمبر، افرادی هستند که اهل فکر هستند.

 

علامه نقل کردند که ملاصدرا وقتی که این آیات را شرح و تفسیر می‌کرد، وقتی به این حدیث می‌رسد؛ ملاصدرا شروع می‌کند به گریه کردن، گریه شوق. اشکش جاری می‌شود که خداوند بر ماها یک چنین آیاتی را فرستاده. جناب آقای حسن زاده آملی هم در "رساله أنه الحق" یک بیانی دارند، می‌فرمایند: این تعبیری که دارد متعمّقون و افرادی که ژرف نگر هستند، "برای اینکه عجز عرب بیانانی مانع بود از این که آیه "هُوَ الْأَوَّلُ وَ الاَخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ" را بفهمد. اما مثل ملاصدرا معنی این آیه را درک می‌کند. چنانکه خود گوید که من پیوسته در این آیات تفکر می‌کردم تا وقتی این حدیث را دیدم، گریه کردم از شوق." اینها انس‌شان با قرآن است.

 

معامله یک عمر با تفکّر در چند آیه می­‌ارزد

آن که عرض کردم امام رضوان الله تعالی علیه همچین دستوری دارند، در نامه‌ای که ایشان به مرحوم حاج احمد آقا می‌نویسند، در آنجا می‌فرمایند: "پسرم سوره مبارکه را مطالعه کن" [امام نفرمودند که قرائت کن! فرمودند مطالعه کن. یعنی هم باید قرائت کند، هم این سوره را مطالعه کند و روی آن فکر کند] که گنجینه‌هایی از معارف و تربیت در آن است." سوراخ دعا را ما گم کردیم. قرآن که در خانه همه ما هست. این هم دستور امام و مرحوم علامه. "پسرم سوره مبارکه را مطالعه کن که گنجینه‌هایی از معارف و تربیت در آن است و ارزش دارد [خوب دقت کنید! امام این نامه را اواخر عمرشان نوشته اند، با آن تجربه‌های معنوی و حاکمیتی] و ارزش دارد که انسان یک عمر در آنها تفکر کند. [یعنی یک عمر هفتاد ساله هشتاد ساله بنشیند روی این آیات فکر کند. اینقدر این آیات عمیق است در رابطه با توحید] و از آنها به مدد الهی توشه‌ها بردارد. خصوصا آیات اواخر آن از آنجا که می‌فرماید: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ" تا آخر سوره. در همین آیه کوچک از حیث لفظ و بسیار بزرگ از حیث معنا، احتمالاتی است سازنده و هشدار دهنده."

 

من اینجا یک نکته کلیدی هم عرض کنم. مرحوم علامه این را در جلسات خصوصی‌شان فرمودند و ما از مرحوم آیت الله جعفری و آیت الله پهلوانی عرض می‌کنیم. وقتی شما آیات را نگاه می‌کنید، مطلبی که در صدر آیه آمده بعدش دیگر هر مطلبی که می‌آید، خصوصا آن فراز آخر آیه، همه در مقام تثبیت همان مطلب است. این آیه را نگاه کنید. مومنان! تقوا داشته باشید، نگاه کنید که ببینید که برای بعد از خودتان چه می‌فرستید "وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ" ببینید همه اش دارد این اتَّقُوا اللَّهَ را تثبیت می‌کند. دوباره وَاتَّقُوا اللَّهَ. خب یک وقت به توجیه و اینها نیفتید. "إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ" خدا آگاه است که دارید چه کار می‌کنید. این تثبیت می‌کند همان مطلب اول را. حالا به همین شکل که عرض کردم آیات قرآن را ببینید، خیلی لذت بخش است. حالا باز مطالبی هست از مرحوم آقای شاه آبادی. یک دستوری هم آقای حسن زاده آملی دارند که تعبیر می‌کنند تحفه‌ای بسیار بسیار شیرین. اگر عمری بود ان شاء الله عرض خواهیم کرد.

 

جلسه بیست و چهارم شرح کلمات عرفانی آیت الله پهلوانی

 

محور بحث ما کلمات فقیه عارف مرحوم آیت الله پهلوانی بود که در کتاب "عید وصال" جمع آوری شده. وارد یک بخشی شدیم تحت عنوان انس با قرآن که این بحث خودش بخش‌های مختلفی داشت. رسیدیم به بحث قرائت مسبحات ستّ که در این رابطه روایاتی مطرح شد. کلماتی از ارباب معرفت خدمت عزیزان عرض کردیم. یک چند مطلبی هم باقی مانده که آن را هم عرض می‌کنیم و وارد یک بخش جدیدی می‌شویم.

 

در باب کلمات عرض کردیم که امام رضوان الله تعالی علیه نسبت به قرائت سوره مبارکه که یکی از سوره‌هایی است که در همین مسبحات ستّ قرار دارد، توصیه‌هایی دارند. یک توصیه را در شب قبل عرض کردیم خدمت عزیزان که فرمودند "پسرم سوره مبارکه را مطالعه کن که گنجینه‌هایی از معارف و تربیت در آن است و ارزش دارد که انسان یک عمر در آنها تفکر کند." این را در شب قبل عرض کردیم.

 

توصیه‌­هایی از امام راحل پیرامون سوره حدید و

امام رضوان الله تعالی علیه در کتاب "اربعین حدیث"‌ خود، بیانی را از استاد بزرگوارشان مرحوم آیت الله شاه آبادی نقل فرمودند. فرمودند که: "جناب عارف بزرگوار و شیخ عالی مقدار ما، می‌فرمودند که مواظبت به آیات آخر سوره مبارکه از آیه شریفه " یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ" تا آخر سوره مبارکه، با تدبر در معنی آنها در تعقیب نمازها خصوصاً در اواخر شب که قلب انسان فارغ البال است، خیلی موثر است در اصلاح نفس." این هم یک بیانی که امام رضوان الله تعالی علیه از استاد بزرگوارشان مرحوم آیت الله شاه آبادی نقل کردند که اگر این مسبّحات را کسی قرائت کند، به این دستورات عمل کرده چون سوره هم در همین مسبّحات قرار دارد.

 

یکی از کتاب‌های امام رضوان الله تعالی علیه کتاب "شرح حدیث جنود عقل و جهل" است. در آنجا هم باز یک بیانی خود ایشان دارند نسبت به همین آیات پایانی سوره که می‌فرمایند: "و اگر آیات شریفه آخر سوره را از قول خدای تعالی " یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ" که آیه 18 است تا آخر سوره که مشتمل بر تذکر و محاسبه نفس و محتوی بر مراتب توحید و اسماء و صفات است، در یک وقت فراغت نفس از واردات دنیایی مثل آخر شب یا بین الطلوعین با حضور قلب بخواند و در آنها تفکر کند. امید است ان شاء الله نتایج حسنه ببرد." در جلسات قبل مفصل عرض کردم که در مکتب سلوکی مرحوم آیت الله پهلوانی و مشایخ‌شان، خود استفاده بردن از شب و این زمان بالخصوص یک حساب خاصی دارد. کلمات ایشان را عرض کردم که یکی از آن­ها همین فراغتی است که انسان در شب دارد که این برای استفاده خیلی راهگشا است.

 

یک بیان دیگر هم باز امام در همین زمینه در کتاب "آداب الصلاة" خود دارند. در آنجا می‌فرمایند که: "ذات مقدس حق که هر جا مناسب شده خود به لسان قدرت بندگان را دعوت فرموده مثلاً به معارف الهیه و توحید و تنزیه چون سوره مبارکه توحید و اواخر سوره و اوایل حدید و دیگر موارد کتاب شریف الهی." اینجا هم امام هم توصیه کرده‌اند به اوایل سوره حدید و اواخر سوره و سوره توحید.

 

ببینید من این کلمات را عرض کردم که بیانات شخصیت­هایی همچون امام، مرحوم آقای شاه آبادی، مرحوم آیت الله پهلوانی، حضرت آیت الله حسن زاده بود که قرص شوید در انجام این توصیه‌هایی که برای ما دارند. خب تا اینجا کلمات تمام شد.

 

روایتی در شب گذشته عرض کردیم به این مضمون که "چون خداوند می‌دانست که در آخر امان افراد متعمّقی هستند لذا این آیات اوایل سوره حدید و سوره توحید را فرستاد که اینها چون اهل تعمق هستند بهره‌های توحیدی خودشان را ببرند." مرحوم آیت الله پهلوانی در مقدمه کتاب "سرّ الاسراء" یک بیانی دارند که این حدیث را ذکر می‌کنند و می‌فرمایند: "فإنّهما [یعنی امام راحل‌مان رضوان الله تعالی علیه و مرحوم علامه طباطبائی رحمة الله علیه] کانا مصداقَین لقول علیّ بن الحسین علیهما السّلام حیثُ قال إنَّ اللهَ عزّوجلّ عَلِمَ أنـَّه یُ فی آخر اَّمان اَقوامٌ مُتَعمِّقون." در همین دوران خودمان یک مصداق از همین افراد متعمق، امام راحل است و یک مصداقش هم مرحوم علامه طباطبائی. این یک مقداری توضیح باقی مانده بود از جلسه قبل که عرض کردیم.

 

تحفه‌ای بسیار بسیار ارزشمند

یک وعده‌ای دادیم که یک تحفه‌ای استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله حسن زاده آملی دارند که نقل فرمودند. تعبیر خودشان این است که "تحفه‌ای بسیار بسیار ارزشمند". که این می‌تواند راهگشا باشد. منتها در استفاده‌های معنوی خوب است که انسان این برنامه‌ها را به کار بگیرد. خود ایشان هم در ذیلش یکی دو خط مطلبی دارند. چون مطلب مربوط به همین مسبّحات است عرض می‌کنم. ایشان می‌فرمایند که: "شایسته است دستوری بسیار بسیار گرانقدر و ارزشمند به رسم بهترین تحفه و عطیّه به حضور گوهرشناس قدردان تقدیم بدارم." این دستور یک روایت است. تا اینجا گفته ایشان بود و بقیه‌اش روایت است.

 

علامه حسن زاده سند روایت را اینگونه فرمودند که قاضی قُضایی در کتاب "دُستور معالم الحِکَم و مأثور مکارم الشیَّم من کلام امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام" این روایت را نقل می‌کند که براء بن عازب می‌گوید: " دخلتُ علی علی (علیه السلام) فقلتُ: یا امیرالمؤمنین سألتُکَ بالله الّا خصَصَتنی بأعظمِ ما خصَّک به رسول الله - (صلی الله علیه وسلم) - ممّا خصَّه به جبریل ممّا أرسله به الرّحمن عزّوجل." می­گوید من وارد شدم بر امیرالمومنین و آن جناب را به خدا سوگند دادم که مرا به اعظم اسمائی که خداوند رحمان جبرئیل را به ارسال آن مخصوص داشت، و جبرئیل هم رسول خدا را و آن حضرت هم شما را مخصوص داشت، آن را به من بگویید. ما را مخصوص کن به آن چیزی که جبرئیل برده برای پیغمبر، پیغمبر هم برده برای امیرالمومنین. آن را به من بگو. آن اعظم اسماء چیست؟ 

 

"فقال: لولا ما سألتَ ما نشرتُ ذکرَ ما اُرید أن أستُرَه حتی اُضَمَّنَ لَحَدی." حضرت فرمودند که اگر درخواست و سوال تو نبود، من اراده کرده بودم که تا آن وقتی که من را در لحد قرار می‌دهند، به کسی این را نگویم. ولی تو سوال کردی.

 

دستورالعملی از امام علی (ع) برای رفع مشکلات بزرگ

حضرت در ادامه می­فرمایند که:"إذا أردتَ أن تَدعُوَ بإسم الله الأعظم" اگر خواستی خدا را به اسم اعظم بخوانی "فاقرأ من اوّل الحدید ستَّ آیات، و آخِر ال هو الله الذّی لا اله الا هو، الی آخرها." شش آیه اول سوره حدید را بخوان و آخر سوره از هو الله الذی لا اله الا هو تا آخر. "فاذا فَرَغتَ فتکَلَّمت." وقتی که را هم خواندی حرف بزن. چه حرفی بزنیم؟ چه بگوییم؟ "فقل: یا مَن هو کذلک" ای خدایی که چنین هستی. چون هم شش آیه اول سوره حدید و هم این آیه آخر سوره آیات توحیدی است. "إفعل بی کذا و کذا." با من اینطور کن. حاجتت را بخواه و بگو که من این را می‌خواهم. در اینجا طبق این روایت امیرالمومنین قسم جلاله می‌خورند: "فوالله لو دعوتَ به علی شقیٍّ لَسَعِد." اگر این کار را انجام دهی و نسبت به یک انسان شقی درخواست کنی، او سعادتمند خواهد شد و از شقاوت خارج می‌شود.

 

"قال البراء: فوالله لا أدعوبها لدنیا ابدا." براء گفت: من این را اصلا برای دنیا نمی‌خواهم. "قال علی (علیه السلام): أصَبتَ" حضرت فرمودند: درست است این را برای دنیایت نخواه. "کذا أوصانی رسول الله (صلی الله علیه وسلم) غیرَ أنّه أمَرَنی" پیغمبر هم همین طور من را وصیت کرد. منتها سفارش کرد و دستور داد که "أن أدعوَ بها فی الاُمور الفادِحَه." در آن امور مشکل و خیلی مهم این دستوری که به تو دادم را انجام بده.

 

عرض کردیم که یکی از مسبّحات سوره حدید است و یکی هم سوره . آیاتی که در این روایت هم آمده در کدام سوره است؟ در همین سوره حدید و . حالا اگر کسی انس بگیرد و قبل از خواب این شش سوره را بخواند، خیلی آثار و برکات دارد.

 

آیت الله پهلوانی هنوز هم گمنام است

من اینجا یاد یک خاطره‌ای افتادم که این نشانه عظمت استاد بزرگوار مرحوم استاد آیت الله پهلوانی است. مقام معنوی و علمی و آثار حضرت آیت الله حسن زاده آملی معروف و مشهور است. اما مرحوم آقای پهلوانی گمنام است. این مرد هنوز هم گمنام است! کسی ایشان را نمی‌شناسد. از ایشان گمنام­تر مرحوم آیت الله آقا سید عبدالله جعفری تهرانی است.

 

در مراسم بزرگداشت مرحوم آیت الله پهلوانی، در همان ایامی که ایشان از دنیا رفته بودند، یک جزوه‌ای را چاپ کردند که یک مختصری از زندگینامه ایشان بود و برخی از توصیه‌های ایشان و معرفی برخی از آثارشان. روی جلد این کتاب، عکس مرحوم آیت الله پهلوانی بود. خوب دقت کنید. در جلسه بزرگداشت، بنده این را خدمت استادمان جناب آقای حسن زاده آملی دادم. ایشان وقتی که این جزوه را گرفتند و چشم‌شان افتاد به عکس آیت الله پهلوانی، با دست چپشان، این قسمت چپ قبا را به حالت کنار زدن آوردند جلو، بعد با دست راست‌شان عکس را گذاشتند روی قلب‌شان و همین طور این عکس را روی قلب مبارک‌شان می‌مالیدند. بعد فرمودند که: "من از ارادتمندان ایشان بودم." این کتاب "جمال آفتاب" که ده جلد شرح دیوان حافظ است، یکی از علل چاپ این کتاب، اصرار آیت الله حسن زاده بود که آمدند منزل آیت الله پهلوانی و درخواست کردند. ایشان حتی ناشر را آورده بودند که این کتاب چاپ شود.

 

خب یک توفیقی بود که در ماه مبارک رمضان ما هر شب اسم این بزرگوار را ببریم. یقین هم داریم که این مطالبی که الان دارد به زبان ما جاری می‌شود و استفاده‌هایی که می‌شود، عنایات خودشان است. هم ایشان هم حضرت آیت الله جعفری تهرانی.

 

برنامه­‌ای برای خواندن سوره توحید

یکی از جلوه‌های انس با قرآن در مکتب تربیتی مرحوم آیت الله پهلوانی رضوان الله تعالی علیه و همین طور حضرت آیت الله آقا سید عبدالله جعفری تهرانی و مشایخ‌شان سوره توحید است. در یکی از جلسات عرض کردیم که ایشان قریب چهل سال در وقت سحر با حال توجّه، سوره توحید را می‌خواندند و هدیه می‌کردند به انبیاء الهی و تعریف کردیم که در آن مکاشفه یا رؤیای صادقه­ای که داشتند دیدند که انبیاء آمده‌اند برای تشییع ایشان و گفتند که "این شاید مال همین سوره‌های توحید بوده که من می‌خواندم." در هر سحر صد مرتبه.

 

منتها اگر کسی بخواهد انجام دهد به این شکلی است که من عرض می‌کنم. این هم راحت‌تر هست و هم توصیه‌ای بود که حضرت آیت الله جعفری تهرانی کردند. ایشان فرمودند که: "در هر شب [شب یعنی از غروب تا اذان صبح] صد مرتبه سوره توحید، صد مرتبه صلوات." مجموعه اینها زمانی نمی‌برد. نزدیک ده دقیقه آن صد مرتبه توحید است و صلوات هم که مشخص است که صد مرتبه زمانی نمی‌برد. اگر در بین کارهای‌تان پخشش هم بکنید، عیبی ندارد. ایشان فرمودند: "این برنامه‌تان باشد تا آخر عمر. از روز شنبه هر دو هفته به نیّت چهارده معصوم این کار را انجام دهید."یعنی چه؟ یعنی روز شنبه این صد تا توحید و صد تا صلوات را هدیه می‎کنید به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم، روز یکشنبه هدیه می‌کنید به امیرالمومنین علیه السلام، روز دوشنبه صدیقه طاهره سلام الله علیها و همینطور هر روز برای یکی از معصومین تا جمعه دوم که هدیه می‌شود به امام زمان روحی و ارواح من سواه فداه. دوباره از شنبه شروع می‌کنید. به همین شکل دو هفته این برنامه‌تان باشد. خیلی آثار و برکات دارد. اگر می‌خواهید آثار و برکاتش بیشتر شود، نیابت کنید از طرف همه انبیاء و صلحا و اولیای الهی و شهدا و هدیه کنید در روز اول به رسول خدا و روز دوم به امیرالمومنین و همینطور ادامه دهید.

 

آن روایات نیابت را هم که قبلا عرض کردیم که نه تنها چیزی از شما کم نمی‌شود بلکه چیزی هم به شما اضافه خواهد شد. و عرض کردیم که سالک باید زرنگ باشد. وقتی یک عملی را انجام می‌دهد سعی کند در آن کار عنایات ربوبی و اولیای الهی را به سمت خودش بیشتر جذب کند و اوصیای معصومین هم اوصیای انبیاء هم خصوصاً ذوات مقدسه دوازده امام و صدیقه طاهره سلام الله علیها اینها بدهکار کسی نمی‌شوند اینها تلافی خواهند کرد به چند برابر.

 

آمرزش پنجاه سال گناه!

خب این دستور مبنا و روایاتی دارد که بعضی از این روایات را بخوانیم تا ببینید که این سوره توحید با آدم چه می‌کند!؟ در یک روایتی هست از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که فرمودند: "مَنْ قَرَأَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مِائَةَ مَرَّةٍ حِینَ یَأْخُذُ مَضْجَعَهُ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَ خَمْسِینَ سَنَةً" کسی که هنگام خوابش صد مرتبه سوره توحید بخواند خدا گناه پنجاه سال او را می‌بخشد. البته حق الناس و اینها را انسان باید برود بدهد. یا اگر نمازی از او قضا شده باید به جا آورد. کارهایی که قضا بردار است و باید جبران کند را باید اقدام بکند.

 

روایت دیگر از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه است که: "إِنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ صَلَّى عَلَى سَعْدِ بْنِ مُعَاذٍ وَ قَالَ لَقَدْ وَافَى مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ لِلصَّلاَةِ عَلَیْهِ تِسْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ" حضرت به سعد بن معاذ نماز میت خواندند. فرمودند نود هزار ملک آمده بودند شرکت کرده بودند در مراسم نماز بر جنازه سعد "وَ فِیهِمْ جَبْرَئِیلُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ" یکی از این ملائکه که آمده بود بر سعد نماز بگزارد جبرائیل بود. "فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ بِمَا اِسْتَحَقَّ صَلاَتَکُمْ عَلَیْهِ؟" پیغمبر می‌فرماید که من از جبرائیل سوال کردم که چه شد که شما آمدی؟ سعد چه عملی را انجام داده بود که توی جبرائیل که ملائکه الهی هستی و نود هزار ملک دیگر آمدند و بر این جنازه نماز خواندند. "قَالَ یَقْرَأُ قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ رَاکِباً وَ مَاشِیاً وَ ذَاهِباً وَ جَائِیاً." جبرئیل در پاسخ عرض کرده به خاطر اینکه این خیلی اهل سوره توحید بود. سوار می‌شد، روی زمین راه می‌رفت، می‌نشست، می‌ایستاد، رفت و آمد می‌کرد، مشغول سوره توحید بود. این اثر آن التزام عملی به سوره توحید بود که این آثار را برای او داشت.

 

اکسیر احمر

روایت دیگر را ابوبصیر از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه نقل می‌کند. این روایت را وقتی یکی از اساتید ما نقل کردند، فرمودند که "خواندن صد مرتبه سوره توحید، اکسیر احمر است." اکسیر را می‌گویند که یک ماده‌ای هست که وجود خارجی ندارد. به کتب لغت وقتی مرا

 هر فردی که ازدواج می‌کند نسبت به همسر و فرزندان به لحاظ تأمین معاش، تربیت و یا تکالیف دیگر مسئول است. اگر افراد نسبت به خانواده خویش بی‌مسئولیت باشند زمانی نخواهد گذشت که نظام خانواده سست شده و در پایان به شکست و یا طلاق عاطفی دچار خواهد شد، و در نتیجه افرادی که در آن خانواده پرورش می‌یابند، وقتی وارد جامعه شدند طبق آن شخصیتی که در محیط آن خانواده شکل گرفته رفتار کرده و آسیب‌های اجتماعی زیادی را در جامعه ایجاد خواهند کرد.

مسئولیت و تعهد در لحظه لحظه‌های زندگی، حقیقتی غیر قابل انکار است که آیات قرآن با صراحت بسیار به آن اشاره دارد و با سخن از رستاخیز انسان‌ها و لحظات پاسخگویی افراد، امر الهی را بازگو می‌نماید که: وَقِفُوهُم انّهم مسؤولون بازداشت‌شان کنید که آن‌ها نسبت به خود و دیگران مسئولند و باید پاسخگو باشند.» سوره صافات آیه ۲۴»

انجام وظیفه و پذیرش مسئولیت و تعهد عالی‌ترین مقصد و منظور زندگی و اخلاق است مخصوصا مسئولیت و تعهد انسان در محیط خانه نسبت به همسر و فرزندان و پدر ومادر از مهم‌ترین وظایف است، چون خانواده جامعه‌ساز است و یادگیری مسئولیت‌پذیری از همان دوران کودکی و مراحل رشد انسان در محیط خانواده شکل می‌گیرد به همین خاطر است که خانواده و محیط خانه هم ازدیدگاه اسلام و هم از نظر روان‌شناسان از اهمیت بالایی برخورددار است.

بی‌شک در این میان موانع و عواملی  باعث می‌شود که زوجین نسبت به همدیگر و دیگران از جمله فرزندان مسئولیت خود را انجام ندهند و یا در انجام آن کوتاهی کنند که به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:

شناخت نادرست ازاحساس مسئولیّت در زندگی

آرون تی بک بنیانگذار شناخت‌درمانی ست. اساس و پایه شناخت‌درمانی بر مفهوم افکار ناسازگارانه و نگرش‌ها و فرض‌های اشتباه بنا شده است که به این افکار و نگرش‌های اشتباه خطای شناختی می‌گویند. اگر ما شناخت نادرستی از احساس مسئولیت در زندگی نداشته باشیم نه‌تنها مسئولیت پذیر نخواهیم بود بلکه از مسئولیت‌ها در زندگی خسته شده و شاید به نوعی افسردگی دچار شویم، اما اگر شناخت درستی از مسئولیت داشته باشیم زندگی برای ما معنادار شده و با انجام کار‌ها و وظایف خودمان احساس شادی و لذت در ما ایجاد خواهد شد. پس برای اینکه در انجام امور زندگی دچار یکنواخت نشویم باید افکار اشتباه و خطا‌های شناختی خودمان را نسبت به پدیده‌های مربوط به مسئولیت در زندگی بازبینی و اصلاح کنیم.

بسیاری از خانواده‌ها عبادت را محدود به نماز و روزه و شرکت در مراسم عزاداری می‌دانند و این یک خطای شناختی است که اکثراً دچار هستند در حالی که تمام مسئولیت‌هایی که زوجین نسبت به همدیگر و فرزندان دارند اگر برای قرب الهی انجام بگیرد عبادت محسوب می‌شود.

در مورد مسئولیت‌پذیری و همکاری در محیط خانواده با همسر به یک قضیه‌ای از زندگی امیرمومنان (ع) اشاره می‌کنم تا معلوم شود عبادت فقط واجبات روزمره نیست و شناخت‌مان از عبادت درست شود حضرت علی (ع) می‌فرماید:روزی رسول خدا (ص) بر ما وارد شدند در حالی که حضرت زهرا کنار دیگ غذا نشسته بودند و من برایش عدس تمیز می‌کردم آن حضرت مرا با لقب ابوالحسن صدا زدند و من عرض کردم بفرمایید‌ ای رسول خدا!

آن حضرت اظهار داشتند بشنو از من مطلبی که جز به امر پروردگارم نمی‌گویم: هیچ مردی نیست که در کار‌های منزل به همسرش کمک کند مگر اینکه به اندازه هر تار مویی که بر بدنش روییده، پاداش یک سال عبادتی که روزهایش را روزه و شب هایش را به عبادت و شب زنده داری مشغول بوده به او داده می‌شود و خداوند پاداش انبیای صابر خود مثل حضرت داوود و یعقوب و عیسی را به او می‌دهد.

اگر ما با این نگرش و شناخت به مسئولیت‌های خود در قبال خانواده نگاه کنیم نه تنها مسئولیت‌های خود را به خوبی انجام می‌دهیم بلکه از انجام اموری‎که بر عهده ما گذاشته شده لذت برده و زندگی برای ما معنادار خواهد بود و خیلی از تنش‌ها در محیط خانواده از بین خواهد رفت و با توجه به اینکه والدین الگوی مهمی در زندگی برای فرزندان هستند این رفتار ما در آن‌ها هم تاثیر گذاشته و فرزندانی مسئولیت پذیر تحویل جامعه خواهیم داد.

ترس از زندگی

خود کم‌بینی، خودباختگی، تلقین‌های منفی، تحقیر‌های بیرونی و کم آگاهی ناهنجاری ترس و بیم را تقویت می‌کند و به موازات آن انسان را دچار بی ارادگی، مسئولیت گریزی، راحت طلبی و سست عنصری می‌نماید. امیر مؤمنان علی (ع) فرمود: هرگاه از چیزی بیم داشتی خود را در متن آن قرار ده؛ چرا که خود نگهداری شدید تو از آن، بزرگ‌تر از خودِ آن چیزی است که از آن خوف داری.»

تنبلی

سستی، تنبلی و بی‌حالی آفتی جدّی در خانواده‌ها می‌باشد و بسیاری از زوجین به خاطر تنبلی از مسئولیت‌هایی که دارند فرار می‌کنند. بی‌دلیل نیست که اولیای دین از حالت ویرانگر سستی و بی‌حالی به خدا پناه برده‌اند و گفته‌اند: اللّهم اِنّی اعوذ بک من الکسل و الفشل؛ پروردگارا! همانا به تو پناه می‌برم از کسالت و بی‌حالی و سستی و بی توجهی.

در حدیث معراج درباره شناسایی اهل دنیا آمده است کسلان عندالطاعه و شجاع عندالمعصیه اهل دنیا کسانی هستند که در هنگام گناه شجاع هستند، اما در هنگام اطاعت و انجام وظایف تنبل می‌باشند و در نتیجه چنین افرادی به خاطر تنبلی از مسئولیت فرار می‌کنند.

نداشتن صبر در زندگی

برخی به خاطر اینکه مسئولیت‌پذیری همراه با سختی و تحمل ناملایمات است زیر بار آن نمی‌روند، اما باور این حقیقت گران‌بها که بهشت شیدایی، افتخار و سربلندی با سختی‌ها و تلخی‌های بسیاری همراه است و پیمودن این مسیر سنگلاخ جز با صبر و بردباری میسّر نمی‌شود، تمامی سختی‌ها را سهل و تلخی‌ها را شیرین می‌سازد و دستیابی به قلّه بزرگی و بزرگواری را آسان می‌نماید.

تلقین‌های منفی و خودکم بینی

احساس خود کم‌بینی، کم‌رویی، عواطف منفی، گریز از موقعیت‌های نگران‌زا و نومیدی، مجموعه عواملی است که در وجود هر یک از ما به ویژه نسل جوان باعث ضعف اعتماد به نفس می‌شود و آدمی را از پذیرش مسئولیت‌های کوچک و بزرگ در خانواده و جامعه دور می‌سازد.


در

بخش نخست گفت‌وگو با آیت‌الله محسن اراکی، عضو مجلس خبرگان رهبری، گفته شد که آیت‌الله ‌ای، پیش از انقلاب یکی از اساتید مبرّز حوزه علمیه مشهد بودند و جزء معدود متفکّران جهان اسلام به‌شمار می‌رفتند که با همه جریانات فکری جهان اسلام آشنایی داشتند.

تصریحِ بسیاری از بزرگان حوزه به اعلمیّت فقهی مقام معظّم رهبری، پس از انتخاب ایشان به رهبری، از دیگر نکاتی بود که مورد اشاره قرار گرفت.

استاد خارج فقه حوزه علمیه قم، دو گام اساسی امام‌خمینی(ره) را ویرانیِ بنیان‌های رژیم ستم‌شاهی و پایه‌گذاری نظام جدید دانست و دوران زعامت آیت‌الله ‌ای را دوران جنگ نرم نامید.

آیت‌الله اراکی از هجمه‌ای یاد کرد که در تاریخ بشر، به هیچ طرز تفکری نشده است و توضیح داد که در چنین شرایطی، اهمیت رهبری آیت‌الله ‌ای در چیست.

وی همچنین هنر رهبر انقلاب را، حفظ ارزش‌های بنیادین انقلاب در شرایطی دانست که جریان‌های گوناگون با طرز تفکّر‌های مختلف حاکمیت داشته‌اند.

جهت دادن به ت‌های کلان نظام، بدون درگیری با نهادهایی که در اجرای این ت‌ها، سستی به‌خرج می‌دهند، یکی از کلیدی‌ترین اقدامات رهبر انقلاب است که عضو مجلس خبرگان به آن اشاره کردند.

هنر آیت‌الله ‌ای در برقراری ارتباط عمیق با نسل جوان و متناسب‌سازی گفتمان انقلاب با آمال و آرزوهای این نسل نیز از دید استاد فقه نظام ی اسلام، پنهان نماند.

پس از بیان این کلّیّات، بخش دوم گفت‌وگو با آیت‌الله اراکی، به موضوعاتی اختصاص دارد که سؤالاتی نسبت به آن‌ها در افکار عمومی وجود دارد.

چگونگی نظارت مجلس خبرگان بر رهبر انقلاب، نحوه پاسخگویی رهبر انقلاب به اعضای  خبرگان، نقد رهبری و چگونگی مواجهه ایشان با انتقادات، نحوه برخورد رهبر انقلاب با دستگاه‌های زیرمجموعه خود و عملکرد دفتر رهبر انقلاب و پاسخ به این سؤال که چه اندازه بین رهبر انقلاب و دفترشان، مطابقت وجود دارد، موضوعاتی است که در این بخش، به آن‌ها پرداخته شده است.

متن و فیلم کامل بخش دوم گفت‌وگو با آیت‌الله محسن اراکی، عضو مجلس خبرگان رهبری و دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب را پیش رو دارید.

***

فارس: با توجه به اینکه شما سومین دوره‌ای است که حضور در مجلس خبرگان رهبری را تجربه می‌کنید، برای مخاطب مغتنم خواهد بود که از کیفیت ارتباط این مجلس با رهبر انقلاب اطّلاعاتی داشته باشد. مخصوصاً که در شرایط کنونی شبهات مختلفی در جامعه مطرح می‌شود؛ برخی می‌گویند خبرگان، نظارت خاصی بر رهبری و نهادهای زیرمجموعه آن ندارد؛ علی‌رغم اینکه بخشی از فلسفه‌اش همین است؛ و در مقابل صرفاً‌ توصیه‌های رهبری را اجرا می‌کند. همچنین بفرمایید که مجلس خبرگان با چه مکانیسمی استمرار صلاحیت و کفایت رهبری را تأیید می‌کند؟

اراکی: مجلس خبرگان به دو شیوه نظارت می‌کنند؛ هم در ادامه صلاحیت‌ها و شرایط رهبری، هم بر نحوه عملکرد مقام معظّم رهبری. شیوه اوّل همان شیوه متعارفی است که به هر حال نمایندگان مردم در مجلس خبرگان با مردم ارتباط دارند، با خود دستگاه مقام معظّم رهبری و دفتر آقا ارتباط دارند و از نزدیک شاهد جریان‌ها هستند و هر جا به نظرشان برسد تذکر یا سؤالی لازم است،‌ به طور مستقیم این کار را انجام می‌دهند به عنوان یک عضو مجلس خبرگان. این یک شیوه که البته این شیوه در چارچوب ساز وکار قانونی مجلس خبرگان نیست، امّا انجام می‌گیرد.

منتها شیوه دوم که در چارچوب سازوکار نظارتی مجلس خبرگان هست این است که کمیسیونی ویژه در مجلس خبرگان وجود دارد که این کمیسیون ویژه هر دو سال یک بار اعضایش انتخاب می‌شود. کار این کمیسیون ویژه،‌ بررسی شکایت‌ها و گزارش‌هایی است که در رابطه با موضع‌گیری‌ها، نحوه عملکرد مقام معظّم رهبری یا دستگاه‌های زیر نظر ایشان به مجلس خبرگان یا به هیأت رئیسه می‌رسد. حتی گزارش‌هایی که به افراد می‌رسد در مجلس خبرگان به این کمیسیون ارجاع داده می‌شود.

 

این کمیسیون همه شکایت‌ها و گزارش‌ها را بررسی می‌کند. دو گونه بررسی انجام می‌شود؛ یک بررسی این است که اگر صلاح دید برود و از یک نهادی از نهادهای زیر نظر مقام معظّم رهبری و زیر نظر دفتر مقام معظّم رهبری تحقیق و تفحص کند این کار را می‌کند. می‌رود با آن نهاد تماس می‌گیرند؛، بررسی می‌کنند، بازرسی می‌کنند و بعد گزارشی تهیه می‌کنند و اگر نیاز بود، با خود مقام معظّم رهبری هم می‌نشینند و جزئیات امر را از ایشان جویا می‌شوند و پاسخ‌‌های ایشان را می‌شنوند

فارس: شما تجربه‌اش را دارید که چنین اتفاقی رخ داده باشد؟

اراکی: بله! من در یک دوره عضو این گروه بوده‌ام

فارس: آیا پرسش و پاسخ رو در رو، بین اعضای خبرگان و حضرت آقا شکل می‌گیرد؟

اراکی: بله! تقریباً در هر دوره، لااقل یک بار این گروه بعد از جمع‌آوری گزارش‌ها، شکایت‌ها و هرچه هست، خدمت مقام معظّم رهبری می‌رسند و از خود ایشان سؤال می‌کنند و یا احیاناً از نهادهای وابسته  به مقام معظّم رهبری تحقیق به‌عمل می‌آید. اگر پاسخ‌ها قانع‌کننده بود و نشان‌دهنده این بود که هیچ مشکلی در جریان امور وجود ندارد و مقام معظّم رهبری همچنان شرایط رهبری را دارا است و به وظایف رهبری کاملاً توانا هستند و دارند وظایف رهبری را انجام می‌دهند، این را به مجلس خبرگان گزارش می‌دهد؛ که ما بعد بررسی‌‌ها به این نتیجه رسیدیم که شرایط رهبری همچنان در وجود مقام معظّم رهبری فراهم است و مشکلی از این ناحیه نیست. این گزارش تقریباً‌ در هر دوره به مجلس خبرگان داده می‌شود به‌وسیله کمیسیون ویژه این کار

*مجلس خبرگان دم به دم» در جریان عملکرد رهبری است

فارس: اگر در ارتباط با زیرمجموعه‌های رهبری، مشکلی وجود داشته باشد که اعضای خبرگان، نسبت به توضیحات ارائه داده شده، قانع نشوند، تکلیف چیست؟ کلاً آیا موردی بوده که اعضا قانع نشوند؟

اراکی: اگر قانع نشوند، از خود مقام معظّم رهبری جویا خواهند شد. اگر توضیحات آن نهاد کفایت نکند، گزارش به خود مقام معظّم رهبری می‌دهند و اگر ایشان توضیحی داشتند فبها، و الا خب از مقام معظّم رهبری درخواست می‌کنند که اقدام لازم را انجام دهند. این روشِ کاری است که به طور منظّم انجام می‌شود و تقریباً می‌شود گفت که مجلس خبرگان دم به دم در جریان رفتار و کردار و موضع‌گیری‌ها و اقدامات مقام معظّم رهبری قرار دارد و کاملاً زیر نظر مجلس خبرگان هست این نحوه رهبری و نحوه مدیریت جامعه؛ البته در چارچوب وظایف مجلس خبرگان.

چارچوب مجلس خبرگان این نیست که بیاید در هر تک‌موضع‌گیری آقا دخالت کند. این حق او نیست؛ چیزی که حق این مجلس است این است که ببیند آیا رهبری به وظایف خودش عمل کرده یا نه و آیا توانایی انجام وظیفه را دارد یا نه؛ هم در بعُد دانش، هم کفایت هم عدالت. در ابعادی که شرایط مدیریت، مدبریت و شرایطی که رهبری باید داشته باشد. آیا در چارچوب این شرایط، رهبری توانسته به وظایف خود عمل کند؟ اگر این برای کمیسیون محرز شد،‌ این کمیسیون گزارش خود را به مجلس خبرگان منعکس می‌کند.

 

*آقا» گفتند راه برای بازرسی از همه بخش‌های زیرمجموعه من باز است

فارس: نحوه مواجهه حضرت آقا با این کمیسیون چگونه است؟ کیفیت پاسخگویی ایشان، و نحوه استدلال‌هایی که برای اعضای خبرگان مطرح می‌فرمایند و.

اراکی: بسیار مثبت است. یعنی حتی یک وقت ایشان خودشان تأکید کردند که شما از هر بخش از بخش‌های دفتر یا نهادهای زیر نظر رهبری بروید جویا شوید و از داخل اطّلاع پیدا کنید،‌ راه باز است و زمینه فراهم است و هر معلوماتی را که نیاز داشته باشید و هر تحقیقی را بخواهید انجام دهید. کاملاً همکاری انجام می‌گیرد و تا کنون هم گزارشی که به مجلس خبرگان داده شده این است که این همکاری، کامل بوده است

فارس: در این سه دوره تجربه‌ای که حضرتعالی در مجلس خبرگان داشته‌اید، وجود چالش بین عضو یا تعدای از اعضای خبرگان با رهبر انقلاب را تجربه کرده‌اید؟ چون بالاخره تفکّرات و سلایق مختلفی در بین اعضا وجود دارد . . .

اراکی: بله! بوده؛ به طور جزئی. یعنی وجود داشته‌اند افرادی که به هر حال ایرادی داشته‌اند؛ اعتراض و اشکالی داشته‌اند به بعضی از ت‌های مقام معظّم رهبری و اعلام می‌کردند و می‌آمدند و می‌گفتند. از این ناحیه همیشه مجلس خبرگان رهبری فرصت کافی داده به افراد برای اظهار نظر. در سخنرانی‌های پیش از دستور که اعضاء، اظهارنظرهای خودشان را منعکس می‌کنند، معمولاً این معنا اتفاق افتاده.

آن‌هایی که به هر حال حرفی داشته باشند برای گفتن و نظری داشته باشند؛ ولو مخالف باشد با مقام معظّم رهبری، آمده‌اند و گفته‌اند. منتها در مجلس خبرگان صلاح دیده نشده که سخنرانی پیش از دستور، مثل سخنرانی مجلس شورای اسلامی به طور مستقیم از رسانه‌ها پخش شود. گفت‌وگوها در مجلس خبرگان به لحاظ حسّاسیّت‌هایی که دارد و تنش‌هایی که ممکن است در جامعه به‌وجود بیاورد، این گفت‌وگوها و سخنرانی‌ها و اظهارنظرها و همه آنچه گفت‌وگو می‌شود محرمانه است. تنها در حد گزارشی که هیأت‌رئیسه تهیّه می‌کند به رسانه‌ها داده می‌شود و از رسانه‌ها مطرح می‌شود. البته ما نظر دیگری داشتیم و منعکس هم کرده‌ایم.

فارس: که نطق‌ها پخش شود؟

اراکی: بله! که لااقل طبق یک ضابطه مشخصی که این ضابطه بتواند از آن آثار منفی انعکاس این سخنرانی‌ها به‌طور مستقیم جلوگیری کند، با یک ضابطه‌ای این سخنرانی‌ها پخش شود. این را هم اخیراً ما تبدیل کرده‌ایم به قانون و ممکن است به یک شکلی ان‌شاءالله اگر تصویب شد، اجرا شود.

 

*فقط ۳ نفر از گزینه‌های رهبری اطّلاع دارند

فارس: گویا کمیسیونی هم برای تعیین مصادق رهبری وجود دارد . . . 

اراکی: بله! کمیسیون دیگری است که از این کمیسیون به کمیسیون تحقیق» تعبیر می‌شود؛ کمیسیون ویژه‌ای است و وظیفه‌اش این است که تمام کسانی که در معرض واجدیّت شرایط رهبری باشند را شناسایی کند و لیستی از آن‌ها تهیه کند. این لیست به این کمیسیون داده می‌شود. حتی خود اعضای مجلس خبرگان می‌توانند پیشنهادات خود را بدهند. این لیست بررسی می‌شود و افرادی را که واجد شرایط رهبری برای آینده بدانند،‌ این افراد به طور خیلی سرّی و محرمانه، اسم‌شان ثبت خواهد شد تا هر وقت مورد نیاز باشد به مجلس خبرگان عرضه شود تا مجلس خبرگان درباره آن‌ها اظهارنظر کند.

 

فارس: الان چنین لیستی وجود دارد؟

اراکی: بله! وجود دارد

فارس: تعداد هم مشخص است؟

اراکی: ما نمی‌دانیم. یعنی چون مسئله صددرصد محرمانه است و با توجه به تجربه ناموفقی هم که در گذشته از مسئله اعلام قائم مقام رهبری به‌وجود آمده، تصمیم گرفته شده در کمیسیون ویژه‌ای که وجود دارد،‌ فقط ۳ نفر این اسامی را نزد خودشان نگه دارند و از دایره این کمیسیون ۳ نفره خارج نشود.

فارس: اسامی هم ااماً اعضای مجلس خبرگان نیستند و از بیرون مجلس هم می‌توانند باشند؟

اراکی: نه! شرط نیست که حتماً‌ عضو مجلس خبرگان باشند.

فارس: یکی از مسائلی که طی سال‌های اخیر تبدیل به یک گره ذهنی شده است؛ مخصوصاً در نسل جوان،‌ مسئله نقد رهبری و همچنین وم پاسخگو بودن ایشان به افکار عمومی است؛ نه به مجلس خبرگان. سؤال این است که حدود و ثغور نقد رهبری چیست و در ارتباط با پاسخگویی رهبری به افکار عمومی، چه ظرافت‌ها و یا محدودیت‌هایی وجود دارد؟ 

ببینید! ضابطه‌ای که وجود دارد این است که همان‌طور که نقد از هر نهادی مجاز است، نقد از مقام معظّم رهبری هم شرعاً مجاز است و هیچ محدودیتی در این رابطه وجود ندارد. منتها نقد، شرایطی دارد.

یکی از شرایط نقد این است که نقد وقتی علنی شد،‌ اگر زبان توبیخ و تضعیف به خود بگیرد، این دیگر از حالت نقد بیرون می‌آید. یک وقتی کسی یک تی که مقام معظّم رهبری مطرح می‌کنند یا یک اقدامی که ایشان انجام می‌دهند را به‌طور علمی نقد می‌کند؛ می‌گوید این بهتر است اینطور باشد و. این چیزی است که هم شرعاً مجاز است و هم قانون اجازه داده و انجام هم می‌شود. بیشترین کار در این رابطه در حوزه‌ها انجام می‌شود. در حوزه‌های علمیه به شدّت این معنا وجود دارد. در جلسات حوزه‌ها، در جلسات جامعه مدرسین و در جلسات دیگری که در مراکز حوزوی و در دفتر علما وجود دارد این کار انجام می‌شود و اگر نظر خاصی داشته باشند در رابطه با اقدام یا تی از سوی مقام معظّم رهبری این نقد رسماً اعلام می‌شود به ایشان.

*رهبر انقلاب در جریان جزئی‌ترین نقدها به خود هستند

اگر بخواهد یک نقدی در رسانه‌ها قرار بگیرد،‌ باید رعایت بشود شرایط انتقال این نقد. اولاً‌ نباید طوری بشود که این نقد موجب تضعیف رهبری شود. به هر حال، رهبری رکن نظام است؛ رکن اصلی نظام است. نباید زبان دشمن را باز کرد که به اصل نظام صدمه وارد کند. دشمن در صدد ضربه وارد کردن است. اگر کسی مطلبی دارد، نقدی دارد به طور علمی و بدون اینکه این شیوه،‌ شیوه زننده داشته باشد و شیوه تضعیف‌کننده باشد و شیوه زیر سؤال بردن مشروعیت نظام باشد،‌ راهش باز است؛ کم‌ و بیش هم انجام می‌شود در رسانه‌ها و غیر رسانه‌ها. خیلی از شخصیت‌ها می‌آیند و حرف‌هایشان را مطرح می‌کنند.

شاید در هیچ نهادی در جمهوری اسلامی مثل نهاد رهبری، به روی حرف‌ها باز نیست در این رابطه. اولاً دفتر مقام معظّم رهبری شاید روزانه ده‌ها نامه و ده‌ها تماس را تحویل می‌گیرد. این‌ها به مقام معظّم رهبری منعکس می‌شود. من دیده‌ام که مقام معظّم رهبری به جزئیات این مطالب هم رسیدگی می‌کنند و برای خود ما گاهی فوق حد انتظار بوده است. مثلاً گاهی که خدمت‌شان می‌رسیم می‌بینیم در جریان جزئیات مسائلی که علیه ایشان گفته می‌شود یا نقد بر ت‌های ایشان انجام می‌شود هستند. چون نامه‌هایش می‌رسد خدمت ایشان و می‌بینند.

در حوزه‌ها و مراکز علمی و دانشگاهی و دانشجویی خیلی حرف گفته می‌شود. نامه‌ها رسانده می‌شود، از طریق نمایندگان‌شان و نهادهای رسمی به ایشان رسانده می‌شود. یکی از اهداف جلسات عمومی ایشان هم همین است. هزاران نفر از قشر دانشجو،‌ طلبه، قشر دانشگاهی و اقشار مختلف مردم؛ هزاران نفر می‌آیند خدمت ایشان و حرف‌هایشان را می‌زنند؛ البته طبق یک ضوابطی که خب باید مدیریت شود مجلس.

لذا به نظرم می‌رسد که ما هیچ‌جا چنین نمونه‌ای نداشته باشیم که عالی‌ترین مقام یک کشور اینطور در معرض مردم باشد و مردم برای رساندن نظرات خودشان، راه‌های متعدد داشته باشند.

*گریه اندیشمند اهل سنت پس از دیدن رهبر انقلاب

من به خاطر دارم یک وقت در یکی از کنفرانس‌های وحدت که داشتیم، یکی از علمای بزرگ اهل سنت؛ از شخصیت‌های دانشگاهی‌شان، دوستی که همراه ایشان بود می‌گفت وقتی که جمع مهمانان خدمت آقا رسیدند ـ در آن اجتماع روز هفدهم ربیع‌الاول ـ دیدم به شدّت دارد گریه می‌کند وقتی مقام معظّم رهبری آمدند. پرسیدم برای چه گریه می‌کنی؟ گفت من چنین صحنه‌ای را در هیچ جای دنیا ندیده‌ام؛ من را یاد دوران رسول اکرم انداخت که یک رهبر، اینچنین در دسترس مردم باشد و اینچنین فاصله بین او و عامه مردم وجود نداشته باشد و اینچنین مردم نسبت به او اظهار علاقه کنند.

 

به هر حال نظم باید برقرار باشد؛ نمی‌شود کار بدون نظم باشد. در چارچوب‌هایی که ممکن بوده،‌ راه باز شده برای اینکه نقدها از مقام معظّم رهبری به دست ایشان برسد و ایشان ملاحظه کنند و خیلی وقت‌ها هم اثر داشته است.

ما احساس کردیم گاهی مطلبی گفته شده به مقام معظّم رهبری و ایشان بر مبنای آن مطلبی که گفته شده، تصمیم گرفته‌اند یا اگر تصمیمی خواستند بگیرند بعضاً تعدیل کرده‌اند؛ اتفاق افتاده است

فارس: برخی استناد می‌کنند به امام علی(ع) که ایشان فرموده‌آند، مردم باید ما را مورد عتاب قرار دهند و مثلاً‌ الان به آن شکل وجود ندارد در ارتباط با رهبری. پاسخ شما به این شبهه چیست؟

اراکی: البته عتاب نفرمودند؛ مضمون فرمایش این است که من به خودیِ خودم،‌ بالاتر از آن نیستم که خطا کنم؛ لذا خودداری نکنید؛ مضایقه نکنید از اینکه اگر م بحقی دارید به من بگویید. مطلب حقی اگر دارید بگویید. این آن مطلبی است که در فرمایش حضرت امیر وجود دارد و مقام معظّم رهبری هم کاملاً بر همین اصل عمل می‌کنند.

 *برخی تغییر و تبدیل‌های رهبر انقلاب، از انتقادات نشأت می‌گیرد

ایشان کراراً در صحبت‌هایشان و دیدارهای خصوصی‌شان از مردم می‌خواهند و از همه افرادی که دسترسی دارند که نظراتشان را بگویند؛ اگر ایرادی، نقدی به هر تی و به هر نوع موضع‌گیری دارند بگویند و گفته می‌شود و یکی از دلایل این ارتباط، این است که عرض کردم؛ ما می‌بینیم که نظرات مردم در رفتارها و گفتارهای مقام معظّم رهبری منعکس می‌شود. یعنی آدم احساس می‌کند بسیاری از مطالب به وسیله مردم به گوش آقا رسیده؛ حالا چه مربوط به نهادهای دولتی و چه نهادهای زیرمجموعه خود مقام معظّم رهبری.

ما احساس کردیم گاهی مطلبی گفته شده به مقام معظّم رهبری و ایشان بر مبنای آن مطلبی که گفته شده، تصمیم گرفته‌اند یا اگر تصمیمی خواستند بگیرند بعضاً تعدیل کرده‌اند

بسیاری از تغییرها، تبدیل‌ها؛ ت‌های نویی که در تشکیلات آقا انجام می‌گیرد در نتیجه همین انتفادها است. حالا من نمی‌خواهم اشاره کنم. فرض کنید در سازمان نماز جمعه؛ فرض کنید در سازمان صداوسیما یا سازمان‌های دیگر که به شکلی به مقام معظّم رهبری ارتباط دارند، بسیاری از تغییرات و تبدیل‌ها در نتیجه همین انتقادهایی است که به هر حال به گوش مقام معظّم رهبری رسیده و ایشان ترتیب اثر داده‌اند؛  آنجایی که طبق رسیدگی مشخص شده که انتقاد،‌ انتقاد بحقی بوده و بر اساس این نظرات، تصمیم‌گیری شده.

فارس: در فرمایشات قبلی اشاره داشتید که حتی جریان نفوذ در صداوسیما هم وجود دارد. خیلی‌ها می‌گویند که این سازمان زیر نظر رهبری است؛ چطور است که ایشان، اصلاحات را در این سازمان کلید نمی‌زنند و چرا برخورد نمی‌کنند؟ یا اینکه چرا همانطوری که یک فرد عادی منتقد صداوسیما است، ایشان هم همانطور نقد می‌کنند؟ در حالی که فرق رهبری با سایر افراد جامعه این است که ایشان باید مدیریت کنند. تحلیل شما چیست؟

اراکی: آنجایی که در حدی اشکال ایجاد بشود که به اصل یک نهاد و به ت‌های کلّی یک دستگاه صدمه وارد شود، آقا کاملاً‌ شجاعانه تصمیم می‌گیرند و تغییر و تبدیل‌هایی که خیلی وقت‌ها در نهادها و مسئولیت نهادها انجام شده، مبتنی بر همین است. منتها یک نکته وجود دارد و آن اینکه مقام معظّم رهبری به علّت تجربه طولانی که خودشان در عرصه مدیرتی دارند، آشنا هستند به دشواری مدیریتی یک دستگاه.

*ظرافت‌های رهبر انقلاب در برخورد با دستگاه‌ها؛ اصلاح نباید فسادآور باشد

مثلاً دستگاه صداوسیما دستگاهی است که مدیریت آن بسیار دشوار است. به این معنا که اولاً خیلی از ت‌ها، ت‌هایی است که در مقام پیاده کردن و اجرا، اجرایش خیلی دقیق است و گاهی می‌شود که آن مسئول با همه نظارتی که انجام می‌دهد باز هم در اجرا خطا انجام می‌گیرد. خب اینجا جای تذکر است و تذکر هم داده می‌شود. حتی یک وقتی خود مقام معظّم رهبری فرمودند ـ در یکی از سخنان عمومی ـ که من خودم از برخی کارهایی که در صداوسیما انجام می‌شود راضی نیستم. اخیراً هم تذکری دادند. خب تذکر داده می‌شود؛ امّا همه افراد صداوسیما را که نمی‌شود عوض کرد (با خنده). یعنی تشکیلات را که نمی‌شود بهم ریخت.

بهم ریختن تشکیلات کار سختی است؛ یعنی کار درستی نیست. اصلاح» نباید طوری باشد که فسادآور باشد؛ این نکته مهمی است. گاهی ما می‌خواهیم یک جای یک نهاد را اصلاح کنیم؛ جای دیگرش خراب می‌شود. مثلاً‌ فرض کنید در صداوسیما می‌خواهیم برنامه‌ای اجرا کنیم که تدیّن جامعه را درست کنیم؛ امّا برای رعایت آن جنبه تدیّنی، جنبه اثرگذاری و جاذبه داشتن برای مردم و پیام‌رسانی برای مردم خدشه‌دار می‌شود.

رسانه یک نهاد ظریفی است؛ هم باید در این نهاد، ارزش‌ها تعریف شود و هم باید بتواند رابطه خودش را با جامعه و بدنه مردم حفظ کند و نه‌تنها با عامه مردم، بلکه با نخبگان و اهل فرهنگ رابطه‌اش را حفظ کند؛ با اهل دانش رابطه‌اش را حفظ کند.

لذاست که تصمیم‌گیری در رابطه با برنامه‌های صداوسیما جهات مختلف دارد. خود ما خیلی انتقاد داریم به صداوسیما، منتها مع ذلک احساس می‌کنیم مدیریت صداوسیما در کلان، کار خودش را دارد انجام می‌دهد و مقصر نیست. گاهی احساس می‌کنیم که قصور وجود دارد. یعنی یک نفر را تشخیص می‌دهند که آدمِ بسیار جامعی است و انتخاب می‌کنند، منتها وقتی می‌خواهد اجرا کند بد اجرا می‌کند؛ با اینکه تحقیق شده و همه جهات بررسی شده.

*دفتر رهبر انقلاب، شدیدترین نظارت را بر زیرمجموعه‌های رهبری دارد

در ارتباط با خود ما در کارهایی که به‌عهده داریم، گاهی همین اتفاق می‌افتد. گاهی مثلاً مدیریت نهادی دست ماست، می‌خواهیم یک نفر را سر یک پست مأمور کنیم. می‌رویم تحقیق می‌کنیم و وقتی مطمئن می‌شویم شایسته است او را انتخاب می‌کنیم. بعد این در مرحله عمل، خطا می‌کند. خطا هم که می‌کند گاهی خطا در حدی است که باید عزلش کرد؛ امّا گاهی اینطور نیست و خطا در حدی نیست که عزلش کرد و اگر این کار را هم بکنیم،‌ فرد بهتری وجود ندارد برای جایگزینی

فارس: گاهی هم باید فرصت داد . . .

اراکی: گاهی باید فرصت داد. گاهی فرد دیگری را می‌آوری و وقتی می‌آوری، ممکن است همین تجربه در رابطه با فرد دوم اتفاق بیافتد و بلکه بدتر! و لذا کار مدیریتی کار دشواری است. این است که می‌بینید آقا نسبت به دستگاه‌های تحت مدیریتی خودشان، علی‌رغم اینکه نقد دارند مدارا می‌کنند. مدارا یعنی فرصت دادن. اینکه فرصت بدهند که یک تشکیلات، خود را تعدیل کند، این مدیریتِ آن دستگاه‌ را قوی‌تر می‌کند و مدیریت آن را در جهت صحیح قرار می‌دهد. والا اگر بیایند با هر اشکالی که در یک سازمانی اتفاق میافتد، به طور خشن رفتار کنند و این را بردارند و آن را بگذارند و . . . این اصولاً‌ مدیریت یک دستگاه را دچار اختلال بنیادین می‌کند.

آقا نسبت به دستگاه‌های تحت مدیریتی خودشان، علی‌رغم اینکه نقد دارند مدارا می‌کنند. مدارا یعنی فرصت دادن. اینکه فرصت بدهند که یک تشکیلات، خود را تعدیل کند، این مدیریتِ آن دستگاه‌ را قوی‌تر می‌کند و مدیریت آن را در جهت صحیح قرار می‌دهد.

روی هم رفته ما احساس می‌کنیم نظارت خوبی از سوی دفتر آقا انجام می‌گیرد. مثلاً نهاد خود ما؛ نهاد مجمع تقریبی که من مسئولیت آن را دارم، من می‌بینم که دستگاه‌های نظارتی دفتر آقا،‌ شدیداً نظارت می‌کنند. یعنی در هر ریزه‌کاری که ما انجام می‌دهیم، اگر یک وقتی نظرشان این باشند که ما اشتباه کرده‌ایم تذکر می‌دهند یا مؤاخذه می‌کنند.

این نظارت دقیقی که از سوی تشکیلات دفتر رهبری روی نهادهای تحت اشراف دفتر مقام معظّم رهبری وجود دارد، من فکر نمی‌کنم در هیچ جای دنیا چنین چیزی وجود داشته باشد. نه اینکه در مملکت ما و در نهادهای دیگر به این شکل نیست؛ در دنیا نیست. چون بالاخره من با دنیا آشنا هستم و دیده ام. اینجا خیلی نظارت قوی است. مخصوصاً در مسائل مالی که بررسی‌های دقیقی انجام می‌شود. هم مسائل مالی هم مسائل صلاحیت افراد. خیلی اشراف و نظارت، دقیق است.

منتها ما بشر هستیم دیگر؛ علی‌رغم تمام نظارت‌هایی که انجام می‌شود، دیگر نظارت ما از نظارت امیرالمؤمنین بر دستگاه تحت مدیریت آن حضرت که نمی‌تواند قوی‌تر باشد؛ یا دستگاه رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم با همه آن دقت‌ها و قدرت‌ها؛ افرادی بوده‌اند در تشکیلات رسول اکرم که خیانت می‌کردند یا اشتباه می‌کردند؛ قصور بوده یا تقصیر. این اتفاق همیشه می‌افتد. چون مجموعه مجموعه بشری است؛ مجموعه معصوم نیست.

*نهادی را به پاکی دفتر رهبر انقلاب سراغ ندارم

فارس: حالا که بحث به اینجا کشیده شد خوب است این را هم بفرمایید که چقدر می‌شود بیت رهبری را از خود آقا جدا کرد؟ برخی‌ها می‌گویند ما خود آقا را قبول داریم و کارهایشان هم درست است، امّا چنین نظری را نسبت به بیت» ندارند. نظارتی که ایشان بر بیت دارند چطور است و چقدر می‌توان یگانگی و این‌همانی بین این دو عنصر ایجاد کرد؟

اراکی: ببینید! در تجربه بیش از پنجاه سالی که دارم، در بیوت علما،‌ دستگاه‌ها و نهادها، من نهادی را پاک‌تر از مجموعه دفتر مقام معظّم رهبری واقعاً نمی‌شناسم. این را بر مبنای تحقیق عرض می‌کنم. مجموعه دفتر آقا، یک نهادی است که این‌ها افرادش واقعاً پاک هستند از لحاظ تقوا، دقّت در امور بیت‌المال، از لحاظ رعایت موازین. لکن به هر حال، شیوه مدیریت‌های الهی کلاً اینطور است که به شکل استبدادی که مستبدان و طاغوت‌ها اعمال می‌کنند، رفتار نمی‌شود.

شیوه، شیوه حکیمانه است. شیوه،‌ شیوه الهی است. در دستگاه رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم، گاهی نزدیکان حضرت،‌ رفتاری برخلاف نظر حضرت انجام می‌دادند. با اینکه زیر نظر خود حضرت بودند. دیگر خود خانه حضرت که از هیچ جا به حضرت نزدیک‌تر نبود. در خانه حضرت هم گاهی برخی همسران حضرت،‌ رفتارها و کردارهایی داشتند که در قرآن مورد انتقاد قرار گرفته است و سوره تحریم هم در همین راستا نازل شده است.

در دفتر مقام معظّم رهبری هم همین اتفاق ممکن است رخ دهد. به هر حال ممکن است افرادی در دفتر مقام معظّم رهبری وجود داشته باشند که ذوق و سلیقه‌هایی داشته باشند و به ذوق و سلیقه خودشان عمل کنند. گاهی خیال می‌کنند ذوق و سلیقه‌ای که دارند، همان است که آقا گفته؛ یعنی اشتباه در تطبیق می‌کنند؛ آقا آنچنان که آن‌ها خیال می‌کنند نفرموده‌اند. گاهی هم با اینکه می‌دانند که آقا برخلاف آن‌ها گفته‌اند، امّا مصلحت آقا را در چیزی می‌دانند که خود آقا نفرموده (خنده) و طبق آنچه خودشان برای آقا مصلحت می‌دانند عمل می‌کنند؛ این وجود دارد در مجموعه دفتر مقام معظّم رهبری.

 

دفتر مقام معظّم رهبری یک دفتری است که به هر حال به وسیله یک رهبر الهی دارد اداره می‌شود و یک رهبری نیست که با کم‌ترین مخالفتی که در مجموعه خودشان می‌بیند، عزل کند و تنبیه کند و توبیخ کند. البته گاهی هم ممکن است توبیخ‌های کوچکی هم انجام شود در دفتر، امّا در کل، دفتر دارد اداره می‌شود و این سبکِ مدیریت، سبک مدیریت حکیمانه است.

ممکن است افرادی در دفتر مقام معظّم رهبری وجود داشته باشند که ذوق و سلیقه‌هایی داشته باشند و به ذوق و سلیقه خودشان عمل کنند. گاهی خیال می‌کنند ذوق و سلیقه‌ای که دارند، همان است که آقا گفته؛ یعنی اشتباه در تطبیق می‌کنند؛ آقا آنچنان که آن‌ها خیال می‌کنند نفرموده‌اند. گاهی هم با اینکه می‌دانند که آقا برخلاف آن‌ها گفته‌اند، امّا مصلحت آقا را در چیزی می‌دانند که خود آقا نفرموده 

بله! ما معتقدیم که ممکن است در دفتر آقا افرادی باشند و نظراتی داشته باشند که خیلی با نظرات آقا تطبیق نکند؛ به دلیل اینکه خیال می‌کنند نظرات‌شان طبق نظر آقاست و چنین نیست و یا اینکه مصلحت را در چیزی می‌دانند که خودشان تشخیص می‌دهند(خنده)، امّا این خیلی زیاد رخ نمی‌دهد. در کل، در کلان کار، بحمدلله دفتر آقا همراهِ آقاست و ت‌های مقام معظّم رهبری را دنبال می‌کند و اگر این دفتر، اینطور کار نمی‌کرد و کمک نمی‌کرد، این کار سنگینی که بر دوش مقام معظّم رهبری است اینطور انجام نمی‌شد.

من گاهی با خودم فکر می‌کنم که واقعاً‌ این بار سنگینی که بر دوش مقام معظّم رهبری هست؛ یعنی از سویی نظارت بر دولت،‌ ت‌های داخلی، خارجی، مراقبت، تذکر،‌ ت‌گذاری و از سوی دیگر قوای مختلف مثل قوه قضائیه،‌ قوه مقننه، بعد نیروهای نظامی با همه تشکیلاتی که دارند، به هر حال آن‌ها مستقیماً زیر نظر فرماندهی کل قوا قرار دارند، چه نیروهای ارتش چه نیروهای سپاه با همه آن تشکیلات عظیمی که این نیروها در اختیارشان است،‌ بعد نهادهای تحت اشراف دفتر مقام معظّم رهبری خودشان نهادهای قوی و گسترده‌ای هستند و بر همه این‌ها دارد نظارت می‌شود و ت‌گذاری می‌شود برای این‌ها و راهبری و مدیریت می‌شوند.

اگر واقعاً همکاری‌های مجدّانه و شایسته دفتر نبود، این کار عظیم به این شکل سامان نمی‌گرفت. طوری است که دشمن اقرار می‌کند که در جمهوری اسلامی،‌ رهبریِ مقام معظّم رهبری بهترین نوع مدیریت است که دارد انجام می‌شود. دشمن نتوانسته ایراد بگیرد. گاهی دشمنان ناچار شده‌اند اقرار کنند به قدرت این رهبری و به حسن مدیریت رهبری و به توانمندی رهبری و به پاکی دستگاهی که همراه با این رهبری مدیریت می‌کند این مجموعه رهبری را.


در روز‌های اخیر ماجرای مسافرت زایمانیِ رامبد جوان و همسرش نگار جواهریان سر و صدای زیادی را به پا کرده است. کاربران فضای مجازی به رامبد برچسب دو رو بودن و نقش‌بازی کردن را زده‌اند. نکته جالبی که وجود دارد، این است که هر دو جبهه در فضای مجازی یعنی انقلابی‌ها و غیر انقلابی‌ها، همه به این کار اعتراض کردند. این که رامبد جوان دو رو هست یا نه، یا این که مقصودش از این سفر چه بوده، مورد بحث نیست. باید کمی ریشه‌ای‌تر به این دست قضایا نگاه کرد.

اصل خاک یکی از شیوه‌های اعطای تابعیت است که اعطای شهروندی به افراد را منوط به تولد در قلمرو آن کشور می‌کند. بر اساس این قانون که با پیوستن کشور‌ها به کنوانسیون کاهش بی‌تابعیتی در سال ۱۹۶۱ به اجرا در آمد، تمام افرادی که در محدوده هوایی، زمینی و دریایی کشور مورد نظر متولد می‌شوند، از حق شهروندی و تابعیت برخوردار خواهند شد. این اصل فقط در ۳۰ کشور از کشور‌های دنیا اجرا می‌شود. (۱) در مقابل اصل خاک اصل خون قرار دارد که طبق این اصل، برای تابعیت، یکی از والدین باید ملیت آن کشور را داشته باشد.

این اتفاق در کشور‌های مختلف دنیا زیاد می‌افتد که والدین تصمیم می‌گیرند فرزند خود را در کشور‌های اجرا کننده اصل خاک مانند کانادا و ایالات متحده به دنیا بیاورند، زیرا به امکانات و کادر پزشکی این کشور‌ها اعتماد بیشتری دارند و حتی بعد از زایمان از مزایای زیادی بهره‌مند می‌شوند.

اما گویا در ایران قضیه چیز دیگری است. وقتی به رتبه‌های جهانی ایران در عرصه سلامت نگاه می‌کنیم، در می‌یابیم که کشور ما جایگاه نسبتا خوبی بین کشور‌های دیگر دارد. نکته‌ای که بیشتر باید به آن دقت داشت مسئله زایمان است که برای پزشکان فرایند پیچیده و سختی محسوب نمی‌شود که پزشکان ما بگویند ما از عهده آن بر نمی‌آییم.

با توجه به این نکته، گردشگری زایمانی که چند سالی است در ایران رشد چشم‌گیری داشته است، حاکی از فقر فرهنگی طبقه خاصی از جامعه ایرانی است. ممکن است علت این مسافرت‌ها ترس از آینده باشد. یعنی والدین امیدی به آینده کشورشان ندارند و برای این که فرزندشان در آینده راه فراری داشته باشد، ترجیح می‌دهند فرزندشان در ایران به دنیا نیاید. شاید علتش فخرفروشی یا به عبارت امروزی کلاس گذاشتن باشد. شاید هم دلیلش خود کم‌بینی و بزرگ دیدن جوامع دیگر باشد.

از طرفی هزینه زایمان در ایران بین ۲ تا ۱۰ میلیون تومان برآورد شده است، ضمن این که اگر والدین تصمیم بگیرند فرزندشان به صورت طبیعی در بیمارستان‌های دولتی به دنیا بیاید، دیگر هزینه‌ای ندارند و کاملا رایگان می‌شود در صورتی که هزینه زایمان در یکی از عادی‌ترین بیمارستان‌های آمریکا چیزی حدود ۱۱ هزار دلار است. (۲) با این حساب علت چنین مسافرت‌هایی چیزی جز فقر فرهنگی نمی‌تواند باشد مگر در موارد خاص.

در این میان رسانه‌ها و مسئولین دولتی وظیفه مهم دیگری دارند. از طرفی رسانه‌ها از حیث فرهنگی باید این مطلب را به برخی از مردم تفهیم کنند که زایمان در جوامع پیشرفته‌ای چون کانادا و آمریکا، اعتبار و عظمتی برای انسان محسوب نمی‌شود و نباید خود رسانه‌ها عاملی برای ترغیب مردم به این سفر‌ها شوند. از طرف دیگر دولت نیز باید فکری برای این مسئله بکند، از جمله این که قوانین سخت‌گیرانه‌ای را برای این نوع مسافرت‌ها تنظیم کند. این‌طور که معلوم است از سلبریتی‌ها و جامعه هنری خیلی نمی‌شود در این مسائل انتظاری داشت. که چه زیبا گفته است: که مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان


 


پس از انتقال محمد صلاح به تیم لیورپول در سال ۲۰۱۷، میزان پیام‌های ضد اسلامی طرفداران این تیم در مقایسه با سایر تیم‌ها ۵۰ درصد کاهش یافته است. همچنین اسلام‌هراسی در شهر لیورپول نیز ۱۸.۹ درصد کاهش نشان می‌دهد.»

این نتایج تحقیقی است که دانشگاه معتبر استنفورد انجام داده است. محمد صلاح به تنهایی در قامت یک مبلغ موفق ظاهر شده و آتش اسلام‌ستیزی را با آب موفقیت و نیز اخلاق نیکویش کم فروغ کرده است.

اما واقعا ریشه­‌های اسلام‌ستیزی که همواره یکی از مشکلات فرهنگی و نیز امنیتی سال‌های اخیر قاره­‌ی سبز بوده، چیست و چگونه می‌توان آن را کاهش داد؟

شیطنت رسانه‌ای

شکی نیست که بسیاری از مردم اروپا تصویری از اسلام جز آن چه رسانه­‌ها عرضه می­‌کنند ندارند. فقط کافی است نگاهی گذرا به برنامه‌­های خبری، ی و تحلیلی بیاندازیم تا ببینم جعبه‌­ی جادویی چه بر سر ذهن و ضمیر مخاطب چشم‌آبی ناآگاه می‌­آورد. تروریسم اسلامی» دولت اسلامی» بنیادگرایان مسلمان» بخشی از تعابیری است که این رسانه‌­ها درباره‌­ی اسلام به کار می‌­برند. طبیعی است مخاطب پس از دیدن این برنامه‌ها تصور خوبی از اسلام پیدا نخواهد کرد و چه بسا آزار یک مسلمان را وظیفه­‌ی خود قلمداد کند!

انگیزه­‌ی این رسانه­‌ها البته ممکن است متفاوت باشد، اما بدون شک رشد روزافزون جمعیت مسلمانان در اروپا که در آیند‌‌ه‌­ای نزدیک حتما به حضور در ساختار ی این کشور‌ها خواهد انجامید در این درو‌غ‌­پردازی و نفرت‌پراکنی موثر است.

پاس گل سلفی­‌ها

عربستان سعودی به کمک دلار‌های نفتی پیش­تاز تبلیغ اسلام در جهان است. از این رو نباید از افزایش آمار مسلمانان در کشور‌های مختلف چندان خوشحال شویم؛ چه آن‌که بسیاری­‌شان در دام وهابیت جزم‌اندیش گرفتار شده­‌اند. فقط به‌عنوان نمونه به یک مورد اشاره می­‌کنم: دکتر سهید اسعد مبلغ موفق بین‌الملل در گفتگویی که سال پیش با ایشان داشتم می­‌گفت: چند سال پیش به ونزوئلا سفری تبلیغی داشتم. در هواپیما، حدود پانزده مبلغ وهابی که اعزامی از طرف عربستان بودند سوار هواپیما شدند و من یک نفر بودم. یک شیعه در مقابل پانزده وهابی!

انحراف و کژی اعتقادات و فقه وهابی بر کسی پوشیده نیست؛ بنابراین نخبگان و رسانه‌های غربی بیشتر با این قرائت از اسلام آشنایی دارند و طبیعی است که روی خوشی به آن نشان ندهند؛ اتفاقا برخی از این رسانه‌ها مایلند با عرضه­‌ی یک قرائت خردستیز از دین، جامعه­‌ی خرد­­محور اروپا را بر ضد اسلام بشورانند.

کم کاری دینداران

ما در بسیاری از محافل علمی و تبلیغی اروپا حضور نداریم و همین موضوع زمینه‌­ای برای معرفی وارونه­‌ی اسلام شده است. اخیرا در جلسه‌­ای، یکی از استادان ایرانی که هیئت علمی یک دانشگاه معتبر آلمانی است می‌گفت: در میان بسیاری از اسلام‌شناسان مغرب زمین، این عقیده شایع و رایج است که امام دوم شیعیان، در ازای دریافت پول، خلافت را به معاویه واگذار کرد!» دقت کنید که این وضعیت نخبگان جهان غرب است. حال و حضور مردم عادی مشخص است! بنابراین کم­‌کاری و گوشه‎­گیری عالمان و مراجع دینی شیعی و عدم حضور موثر در محافل آکادمیک و فرهنگی مغرب زمین، حتما زمینه را برای اسلام­‌ستیزی بیش از پیش فراهم ساخته است.

چه کنیم؟

 اگر می­‌خواهیم اسلام­‌ستیزی از اروپا رخت بربندد و مردم آن دیار با اسلام ناب، تعالیم راستین پیامبر اخلاق و عقاید استوار دین فطری­‌مان آشنا شوند باید آستین بالا بزنیم و نمایندگی تفکرمان را خودمان برعهده بگیریم و از یاد نبریم جز اندیشه­‌ی عقل­گرای شیعی، انتشار هر مذهب اسلامی در اروپا پیامدی جز اسلام‌­ستیزی نخواهد داشت


 

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/42906/C/13980402_0442906.jpg


عرض کنم که در مورد آمدن به دستگاه قضایی، با توجه به این که به آستان مقدس رضوی علیه‌السلام دل بسته‌ بودم، دوست داشتم که مأموریتم در آستان قدس ادامه پیدا کند، لکن وقتی با تصمیم و دستور حضرت آقا مواجه شدم، بر خود لازم دیدم که به امر ولایت عمل کنم. یعنی آن‌جایی که نه خواست خودم هست، بلکه تشخیص ولیّ امر است و تشخیص ایشان برای من حجت است.


ایشان در آن دیدار برای من یک خاطره‌ای از خودشان تعریف کردند. فرمودند: چند سالی از درس من در قم گذشته بود. من مشغول درس و بحث بودم و با توجه به این که اساتید و حوزه‌های درس بسیار خوبی داشتیم و درس می‌خواندیم، یک‌باره مرحوم پدرم دچار عارضه‌ی چشم شد و مرا به مشهد طلبید، آن هم نه برای یک بار، بلکه گفتند شما اصلاً باید به مشهد منتقل شوی و قم را رها کن. برای من بسیار سخت بود، چون فکر می‌کردم که آینده‌ی من در ماندن در قم است‌ و با رها کردن قم و رفتن از آن‌جا دیگر آینده‌ای برایم وجود نخواهد داشت و آینده‌ی تاریکی را برای خودم می‌‌دیدم.

حضرت آقا در ادامه فرمودند که در تهران به خانه‌ی فرزند مرحوم آشیخ محمدتقی آملی که از بزرگان و عرفا بودند، رفتم و به ایشان گفتم چنین مشکلی برای من پیش آمده است و نظر شما چیست؟ ایشان نسبت به این سؤالی که من کردم، یک تأملی کردند و به من گفتند شما برای رضای خدا، دعوت و خواسته‌ی پدرت را اجابت کن، خداوند متعال خیر دنیا و آخرت را در این کار برای شما قرار خواهد داد. یعنی خیر دنیا و آخرت را شما در اطاعت امر پدر قطعاً‌ خواهید داشت. من هم پس از گفته‌ی ایشان چون مسأله برایم روشن شده بود، درس و بحث را رها کردم و از اساتیدم در قم خداحافظی کردم و به مشهد رفتم و عنایت خداوند متعال را در اطاعت از فرمان پدرم دیدم.
بعد از نقل این خاطره حضرت آقا به من فرمودند: فلانی می‌دانم که شما به‌ این که در آستان مقدس رضوی علیه‌السلام هستید علاقه‌مندی دارید و از آمدن به دستگاه قضایی کراهت دارید و تمایل ندارید، ولی بدانید که در این وظیفه و این کاری که به شما محول می‌شود، یقیناً خداوند متعال خیر دنیا و آخرت را برای شما قرار خواهد داد. از آن لحظه‌ای که ایشان این جمله‌ را به من فرمودند، دلم آرام شد. یعنی دیگر هیچ احساس خاصی در دلم نبود. حتی به خانواده و اطرافیانم هم گفتم که در انجام این وظیفه خیلی آرامش دارم. امیدوارم ان‌شاءاللّه دعای ایشان در حق ما مستجاب شود و بتوانیم گرهی از این مأموریت و مسئولیت خطیر باز کنیم و آن‌چنان که رضای خداوند و حضرت ولی ‌عصر(عج) است، کارنامه‌ی درخشانی را تقدیم ایشان کنیم.


عوامل گوناگونی موجب می‌شود سطح مالی و قدرت خرید برخی خانواده‌ها هر روز کمتر شود، ناامیدی، برخی خانواده‌ها را فرا بگیرد و فردی که قدرت خرید ندارد با حس فقر و نداری، دست و پنجه نرم کند؛ از این رو بررسی عوامل مخرب می تواند جامعه را در تحکیم روابط اجتماعی، استحکام بنیان‌های خانواده و گسترش نشاط اجتماعی یاری کند.

اگر فقیر را در مقابل پولدار قرار دهیم و هر بی پول یا کم در آمدی را فقیر بخوانیم حاصلش همین موج ناامیدی و ناشکری و استیصال است؛ اما حقیقت امر این است که فقیر در مقابل دارا می‌باشد و مقابل واژه‌ی پولدار نیست یعنی پولداری یکی از شئون دارا بودن است، دارا بودن گزاره‌های زیادی دارد و به پول داشتن خلاصه نمی‌شود.

دارا بودن

همان گونه که ذکر شد دارائی گزاره‌های زیادی دارد. مثلا کسی که پول دارد را دارا می‌خوانیم؛ اما کسی که سلامت دارد یا کسی که همسر خوب دارد و یا کسی که خانواده دارد یا فرزندان خوب دارد را هم در واقع باید دارا بخوانیم.

پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرمایند: الأمنُ وَ العافِیَةُ نِعمَتانِ مَغبوُنٌ فیها کَثیرٌ مِنَ النّاسِ. امنیت و سلامتی دو نعمتی هستند که بسیاری از مردم نسبت به آنها مغبون و زیان‌کارند (قدر آنها را نمی‌دانند). (نهج‌الفصاحه، ج ١، ص ٦٤)

تا زمانی که فرد یکی از این موارد را نداشته باشد معنای این دارائی و ارزش این دارائی را درک نمی‌کند. فردی که سلامت ندارد و شب تا صبح درد می‌کشد و آرامش جسمی ندارد هر چند پول هم داشته باشد حاضر است تمام پولش را بدهد تا سلامتی و آرامش جسمی‌اش را بدست آورد.

مولی امیرالمؤمنی(ع) می‌فرمایند: اَلصِّحةُ لایَعرِفُ قَدرَها الاّ المَرضی. جز بیماران، کسی قدر صحت و سلامتی را نمی‌داند. (مواعظ عددیّه، ص ١٢٧)

فردی که تمام آرزویش پولدار شدن است آنگاه که پول بدست آورد، اما صمیمیتی که بین او و همسر و فرزندانش بوده را از دست بدهد یا آرامشی نداشته باشد کلامِ این یادداشت را درک کرده و میگوید اگر از بین رفتن صمیمیت حاصل این پول است، این را نمی‌خواهم با این نگاه باید گفت چه بسیارند پول‌دارانی که دارا نیستند و فقیرند و حاضرند تمام زندگی‌شان را جهت آرامش و سلامت و دیگر گزاره‌های دارا بودن بدهند.

ثمره‌ی ترجمه‌ی غلط فقر

اما آنچه ثمره‌ی این ترجمه‌ی غلط از فقر در بین مردم است ناامیدی، ناشکری، قدر ندانستن فرصت‌ها، مشکلات خانوادگی و دست زدن به راه حل‌های خلاف انسانیت و شریعت جهت خلاص شدن از بی‌پولی است. جوان سالمی که فقر مالی دارد قطعا دردش، درد بزرگیست و ناراحتی‌اش بحق است اما این نباید سبب شود نعمت سلامتی، نعمت خانواده، نعمت همسر و فرزند و . را فراموش نماید و شکرگزار این نعمت‌ها نباشد. اینها دارائی این شخص هستند و نیمه پر لیوانِ زندگی آن شخص می‌باشند که اگر شکرگزار آنها باشد و به درستی از داشته‌های خود استفاده نماید و با نگاه درست به آن داشته‌ها و امیدوارانه حرکت نماید قطعا شاهد تحول در زندگی خود می‌باشد و به آرامش نسبی دست پیدا می‌کند.

دنیا دار امتحان

ما به این دنیا که گذاراست به عنوان محلی که برای امتحان پس دادن است آمده‌ایم تا جایگاه خود در زندگی جاودان آخرت را در این امتحان رقم بزنیم. حال برای امتحان پس دادن گاهی حداقل یکی از گزاره‌های دارائی را از انسان سلب می‌کنند تا این انسان نشان دهد چقدر صبور است و چقدر نسبت به دیگر نعمت‌ها شکرگزار است و از آنها به درستی برای پر کردن جای آن دارائی سلب شده استفاده می‌نماید.

اما گاهی به جای راضی بودن به رضای خداوند متعال بدون اینکه نگاه امتحان الهی بودن، به برخی مشکلات داشته باشیم زمینه‌ی عدم آرامش خودمان را رقم میزنیم. حضرت امام علی(ع) مکرر به این مطلب اشاره می‌کنند که دنیا خوب جایی است، اما برای کسی که بداند اینجا قرارگاه دائمی نیست، گذرگاه و منزلگاه اوست(خطبه 223 نهج البلاغه). همچنین امام می‌فرمایند: دنیا خانه بین راه است، نه خانه اصلی و قرارگاه دائمی(خطبه 203).

خودکشی، طلاق، عدم آرامش، افسردگی، ناامیدی و . همه ثمره‌ی جهان‌بینی و نگاه غلط به مشکلات و کاستی‌های موجود در زندگی است. چه بسیار افرادی که با راضی بودن به رضای خداوند متعال و نگاه کردن به معضلات و کاستی‌ها به چشم امتحان و دیدن نعمت‌هایی که دارند این زندگی زودگذر را به بهترین نحو ممکن با شادی و نشاط و آرامش و پر جنب و جوش سپری می‌کنند.

ویلر» در این باره می‌گوید که فرد مذهبی از طریق اعتقادات دینی بر مشکلات چیره می‌شود و از طریق اعمال مذهبی و شرکت در مراسم دینی به شبکه وسیع حمایت های اجتماعی متصل می‌شود. میدور» نیز اظهار می‌دارد که وابستگی دینی چون بدیل دیگر متغیرهای مؤثر بر سلامت روان مانند وضعیت اقتصادی و حمایت اجتماعی عمل می‌کند و منجر به کاهش شیوع افسردگی می‌شود. [دکتر احمد علی نور بالا، شواهد پژوهشی در رابطه بین وابستگی مذهبی و افسردگی (مقاله) اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات، ج 1، ص 17-20.]

کارل یوستاویونگ»در اهمیت این مسئله می نویسد: در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه بوده ام، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش نسبت به حیات باشد. با اطمینان می توان گفت که همه آنان از آن رو احساس بیماری می‌کرده اند که چیزی را که ادیان زنده هر عصر، به پیروان خود، عرضه می دارند، از دست داده‌اند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینی خود، شفای واقعی نیافته است.»[پیتر آلستون، ملتون یینگر، محمد لگنهاوزن، دین و چشم اندازهای نو، ترجمه غلامحسین توکلی، ص 163]

امید به زندگی و آرامش حاصل نگرش صحیح به زندگی است، نه صرف پولدار بودن یا داشتن برخی گزاره‌های دارائی و نداشتن دیگر گزاره‌های دارائی. گاهی مشاهده می‌شود یک فرد فلج و کم پول از یک فرد سالم و کم پول آرامش، تحرک، حس نشاط و شادی بیشتری دارد و از زندگی خود به بهترین نحو ممکن استفاده می‌نماید.

دانشمندان زیادی در عالم اسلام داشته‌ایم که قناعت را سرمایه خود دانسته و با کمترین درآمد بهترین زندگی‌ها را رقم زدند و از دیگر داشته‌های خود برای خدمت به خود، آخرت خود، خانواده و جامعه استفاده نمودند.

در این یاداشت در صدد توجیه یا نادیده گرفتن سختی‌های فقر مالی نیستم، تنها مقصود یادآوری هدف از زندگی و یادآوری داشته‌ها و سرمایه‌هایی است که با امیدواری و استفاده بهینه و درست از آنها میتوان اندکی بر سختی‌های فقر مالی چیره شد و آرامش و تعادل ماشینِ زندگی که هدف مشخصی دارد را حفظ کرد. این حفظ تعادل و آرامش از نگاه درست و جهان‌بینی درست نشات می‌گیرد که هنر انسان در این دنیا همین حفظ تعادل در زندگی و ناامید نشدن و استفاده درست از داشته‌ها می‌باشد.


بستر تحولات شگرفی در عرصه فناوری‌های مبتنی بر اینترنت و به‌نوعی انقلاب اینترنتی» ایجاد کرده است که فضای مجازی»، بدون تردید یکی از این موارد به شمار می‌آید.
 
گرچه این فضا، مجازی» شناخته می‌شود، نه واقعیت، ولی تقارن و تداخل آن در امور واقعی، آن را به بخش لاینفک واقعیت» تبدیل کرده و بخش‌هایی از آن مانند شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، نقش بسزایی در شکل‌گیری تغییرات اجتماعی، فرهنگی، ی و حتی امنیتی بازی می‌کنند.
 
ازاین‌رو، فضای مجازی می‌تواند هم تهدید» باشد و هم فرصت» و برای استفاده از فرصت‌های آن، بدون تردید باید بر کارکرد‌های منفی این بستر فراخ، نظارت دقیق و پیشگیرانه داشت و مجال بهره‌گیری از ظرفیت‌های آن را در دسترس قرار داد.
 
به تعبیر رهبر معظم انقلاب در جلسات شورای عالی فضای مجازی، این فضا مثل یک رودخانه پر از آب و خروشان است که جاری می‌شود و دائماً هم بر آب آن افزوده و خروشان‌تر می‌شود. اگر ما برای این رودخانه تدبیر کنیم و برنامه داشته باشیم؛ زه‌کشی کنیم و هدایت کنیم تا آب رودخانه به سد بریزد، تبدیل به فرصت می‌شود و چنانچه دست روی دست بگذاریم و با خوش‌خیالی به آن نگاه کنیم و برنامه‌ای برای آن نداشته باشیم، تبدیل به تهدید خانمان براندازی به نام سیل می‌شود.

اولین و بدیهی‌ترین کارکرد فضای مجازی را می‌توان در موضوعات اجتماعی و تغییراتی که در رفتار‌های عموم مردم – چه مثبت و چه منفی – ایجاد می‌کند مشاهده کرد. امروز پیام‌رسان‌ها جایگاه رسانه‌های گروهی از قبیل رادیو و تلویزیون را پشت سر گذاشته‌اند و هر خبر و رویدادی با سرعت بسیار بالا و در کسری از ثانیه در شبکه‌های اجتماعی در مرئی و منظر همگان قرار می‌گیرد.
 
عده‌ای عقیده دارند که شبکه‌های اجتماعی با انتشار اخبار مرتبط با جرم‌ها و جنایت‌ها، به ترویج این اعمال کمک و نقش یک موسسه آموزشی بزرگ در تدریس خشونت و جنایت را بازی می‌کنند.
 
در مقابل، برخی هم معتقدند که انتشار اخبار بزه‌های اجتماعی، اطلاع‌رسانی در امتداد افزایش آگاهی عمومی در جهت پیشگیری از ارتکاب و یا قرار گرفتن در معرض جرائم است و به مخاطبان، شناخت جامعی از عواقب و مضرات جرم را گوشزد کرده و در نتیجه، انگیزه ارتکاب جرم را کاهش می‌دهد. واقعیت، اما این است که مسائل اجتماعی به این سادگی قابل‌تحلیل نیست، چراکه هزار نکته باریک‌تر ز مو اینجاست.

به‌عنوان نمونه، شبکه‌های اجتماعی برای ارائه صد‌ها و هزاران خبری که روزانه منتشر می‌کنند، طبقه‌بندی سنی قائل نمی‌شوند و ظرفیت افراد را نمی‌سنجند، بنابراین، این روش ناکارآمد است.
 
فرض کنید که در یک جمع خانوادگی یا محلی، انواع و اقسام تجارب، سخنان و افعال قبیح و زشت گفته و انجام شود و بعد از همه سنین و جنسیت‌ها اعم از کودکان و ن بخواهیم که بیایند و در این جمع حضور یابند تا درس عبرت بگیرند و مرتکب چنین اعمالی نشوند! همین‌قدر که این ماجرا مضحک است، آزادی بی‌قیدوبند در فضای مجازی و به فرمایش مقام معظم رهبری فضای بی‌در و دروازه» به این سبک و سیاق نیز مسخره به نظر می‌آید.
 
یا در ماه‌های اخیر دیدیم که برخی از سلبریتی‌ها در فضای مجازی به بهانه تحلیل اوضاع ی – اجتماعی و به‌اصطلاح آگاه‌سازی مردم، به‌دروغ پراکنی و نشر اکاذیب پرداختند و تبعات بدی به همراه داشت. این نتیجه آزادی بی‌قیدوبند فضای مجازی در حوزه اجتماعی است.

ولنگاری فرهنگی به فضای مجازی هم سرایت کرده و گویی که متولی و ناظری بر مسائل فرهنگی در این فضا وجود ندارد. عجیب است که برخی، نظارت عمومی و مردمی بر محتوا‌های بعضاً مخرب و مستهجن شبکه‌های اجتماعی را رافع مسئولیت خود می‌دانند.
 
در موضوعات فرهنگی، همیشه پیشگیری مهم‌تر از درمان است و درحالی‌که کشورمان درگیر شبیخون و نبرد فرهنگی است، نمی‌توان به پاک‌سازی و ایمن‌سازی فضای مجازی بی‌اعتنا بود. در بند ششم و هفتم وظایف شورای عالی مجازی آمده است: اهتمام ویژه به سالم‌سازی و حفظ امنیت همه‌جانبه فضای مجازی کشور و نیز حفظ حریم خصوصی آحاد جامعه و مقابله مؤثر با نفوذ و دست‌اندازی بیگانگان در این عرصه. ترویج هنجارها، ارزش‌ها و سبک زندگی اسلامی ایرانی و ممانعت از رخنه‌ها و آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی در این عرصه و مقابله مؤثر با تهاجم همه‌جانبه فرهنگی و نیز ارتقای فرهنگ کاربری و سواد فضای مجازی جامعه.» بااین‌حال، بعضی از جریان‌ها، آزادی‌های مخرب و بی‌حدوحصر در عرصه مجاز را که حتی بخشی از آن را نمی‌توان در جوامع غربی آدرس داد، پلی برای مقاصد ی خود کرده‌اند که این امر، گناهی بزرگ است.
 
علاوه بر این، شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی، نقش غیرقابل‌انکاری در تهدیدات مرتبط با امنیت ملی ایفا می‌کنند. در جریان فتنه ۸۸ و اغتشاشات دو سال پیش، پیام‌رسان‌های خارجی، کانال ارتباطی اغتشاشگران با سرویس‌های اطلاعاتی خارجی بودند.
 
به‌عنوان نمونه، هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه اسبق آمریکا صراحتاً اعلام کرد که کاخ سفید از مدیران توئیتر در آن مقطع خواسته بود که عملیات تعمیر و نگهداری سامانه‌های خود را به دلیل تقارن با فتنه سبز به تأخیر بیندازند.
 
در جریان حمله داعش به مجلس شورای اسلامی نیز تروریست‌ها از طریق تلگرام با یکدیگر در ارتباط بودند و زمانی که مسئولین کشور اطلاعات آن‌ها را درخواست کردند، مسئولین این جاسوس‌افزار از ارائه اطلاعات به بهانه رعایت حریم خصوصی کاربران امتناع نمودند! این، جنبه سلبی موضوع است، ولی وجه ایجابی آن از اهمیت بیشتر برخوردار است.
 
به‌بیان‌دیگر، ما علاوه بر رصد و مانیتورینگ دقیق و به‌موقع برای مقابله با خطرات این حوزه، باید برنامه‌ای برای ترویج فرهنگ ایرانی – اسلامی، مقابله با تهدیدات امنیتی برآمده از فضای مجازی و حملات سایبری داشته باشیم. اگر صرفاً در لاک دفاعی فرو برویم، قطعاً ضربه خواهیم خورد، درحالی‌که عقل و منطق حکم می‌کند که بهترین دفاع، حمله است.
 
اولین گام برای حمله، ساماندهی و ایفای نقش هر از یک از ارکان حاکمیت در این فضاست و نباید اجازه داد که این ناهنجاری‌ها و چالش‌ها، ضربه اول را وارد کنند، آنگاه به فکر چاره بیفتیم. برای ساماندهی فضای مجازی هم راه‌حل جامعی در نظر گرفته‌شده که عبارت است از مرکزیت شورای عالی فضای مجازی» و حذف همه نهاد‌های موازی با آن؛ شورایی که با مرکز ملی فضای مجازی وابسته به آن، به‌عنوان نقطه کانونی مواجهه هوشمندانه و مقتدرانه با تحولات پرشتاب این عرصه، برای استفاده از فرصت‌ها و ظرفیت‌ها و مقابله با آسیب‌ها و تهدیدات آن شناخته‌شده است.» (رهبر معظم انقلاب – ۱۴ شهریور ۹۴)
 
با توجه به موارد پیش‌گفته باید گفت که فضای مجازی نقش بسزا، کلیدی و بسیار حائز اهمیتی در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی دارد و نمی‌توان بدون مدیریت و هدایت آن، به شاخصه‌ها و مؤلفه‌های جمهوری اسلامی دست یافت. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: حمایت

افرادی که می‌بینند و الگوی جنسی شان را از این نوع فیلم‌ها می‌گیرند از آنجا که متوجه فانتزی بودن صحنه نیستند، در زندگی واقعی خود از شریک جنسی و همسرشان انتظار دارند مانند ستاره‌های رفتار کند. این ماجرای تاسف بار به همین جا ختم نمی‌شود، از آنجا که یکی از مهم‌ترین کمک کننده‌ها به خود یی است، مردان و اخیرا ن زیادی با دیدن این فیلم‌ها به خود یی‌های مکرر روی می‌آورند، عملی که تهدیدی جدی برای خانواده و سلامت فرد است.


وگرافی! با مغز شما چه می کند؟!


پیشینه

وگرافی در میان بسیاری از ملل جهان از گذشته‌های دور وجود داشته است، حتی در دوران پیشاتاریخ  نیز بشر به توصیف و برهنگی علاقه نشان می داده است. آثار به جا مانده از عصر پارینه سنگی، نقاشی‌های روی دیواره‌های غارها، سنگ تراشی‌ها و تندیس ها، مکتوبات به جا مانده و نقاشی‌های روی سنگ و پارچه، نشان از تمایل بشر به کشیدن یا توصیف صحنه‌های دارد. تصویر کردن بدن‌های و اندام‌های تناسلی به بیش از ۲٫۶ میلیون سال قبل می‌رسد.

در گذشته تاریخی ایران نیز طیفی از آثار وگرافی وجود داشته و به شدت محبوب بوده است، از جمله نقاشی‌های سقف و دیوار‌های کاخ‌های پادشاهان و منازل اعیان و اشراف، کتب خطی که تماما دربردارنده متون و تحریک آمیز بودند، متونی تحت عنوان لذات النسا» که حاوی داستان‌های به شدت همراه با تصویرند، اشعار دربردارنده مضامین ی، متونی تحت عنوان الفیه و شلفیه که محتوایشان معرفی غذا‌ها و نوشیدنی‌های افزایش دهنده قدرت جنسی بود و کتبی که تماما نقاشی‌های و اشعار دور نقاشی را در بر می گرفت.


آمار‌های تکان دهنده در خصوص صنعت


علی رغم سابقه دیرینه جهان در وگرافی، تا دوران جدید هرگز به صورت یک صنعت نبوده، بدین معنا که هم اکنون یکی از پولسازترین صنعت‌های دنیا با سازوکاری بسیار پیچیده است. صنعتی با گردش مالی وحشتناک که با سرمایه گذاری و مشارکتِ بزرگترین شرکت‌ها و بانک‌های بین المللی و شبکه‌ها و کانال‌ها و وب سایت‌های  اینترنتی در دنیا اداره می‌شود. هزاران زن و مرد و کودک در چرخه این تجارت پرسود حضور دارند. قلب این صنعت کثیف، آمریکاست.
 
صنعت کار خود را به صورت جدی در سال ۱۹۵۳ میلادی با مجله پلی بوی» در آمریکا آغاز کرد. این مجله، عکس‌های و نیمه ن و همچنین مقالاتی در خصوص مسائل جنسی منتشر می‌کرد. این مجله به سرعت در سراسر جهان چنان پرطرفدار شد که تمام نسخه‌های آن به صورت روزانه به سرعت به فروش می‌رفت. در کشور‌هایی مانند هند، ایران و اندونزی ترجمه و چاپ این مجله ممنوع بود. در اندونزی تنها یک شماره از این مجله منتشر شد و در کمتر از چند ساعت کل نسخه‌های آن به فروش رفت.

آمریکا به سرعت در زمینه تولیدات پیشرفت کرد و شرکت‌های فیلم سازی شروع به ساختن وگرافی کردند. تنها در سال ۲۰۰۶  گردش مالی ۹۶ میلیارد دلار بوده که سهم آمریکا ۱۳ میلیارد دلار که بیشتر آن از درآمد هر سه شبکه اصلی آمریکا بود.

در سال ۲۰۰۷ این درآمد به رقمی بیش از ۲۰ میلیارد دلار رسید. اینترنت و آزاد، دسترسی به وگرافی را به شدت تسهیل کرد و ۵۰ درصد از درآمد‌های تولید فیلم‌های بلند کاست. آمار همین سال نشان می‌دهد که در هر ثانیه ۳۰۷۵۶۴ دلار در هزینه می‌شده و در هر ثانیه ۲۸۲۵۸ نفر می‌دیدند.

در آمریکا هر ۳ ونیم ساعت یک فیلم ساخته می‌شود و ۵۰ درصد از کاربران می‌بینند. در این کشور و از ۱۰۰ درصد معتادین به ۷۰ درصد مردان و ۳۰ درصد ن هستند.

تا قبل از سال ۲۰۱۸، در هرماه نزدیک به ۲/۵ میلیارد دانلود می‌شد. بیش از ۴۲۰ میلیون پیج وگرافی وجود دارد و در هر سال بیش از ۱۳۰۰۰ فیلم در آمریکا تولید می‌شود که علی رغم هزینه کمی که برای تولید صرف می‌شود، درآمد ناشی از فروش آن‌ها با تمام استودیو‌های هالیوود برابری می‌کند. بیش از ۵ میلیون وب سایت وجود دارد و حدود ۸۰ میلیون نفرماهانه از این وب سایت‌ها بازدید می‌کنند.

بیش از ۷۰ میلیون از جستجو‌های اینترنتی به وگرافی مربوط است. تنها در آمریکا بیش از ۵۰ میلیون نفر به صورت دایم، می‌بینند و ، سالانه  ۲۸۴ میلیارد دلار تنها از طریق اینترنت کسب درآمد می‌کند. درسال ۲۰۱۰ در این کشور ۴۷ درصد از خانواده‌ها گفته اند که وگرافی معضلی در خانواده هایشان است و خیانت زوجین به بیش از ۱۰۰ درصد رسیده است. ۴۰ درصد از معتادین به گفته اند که همسرانشان را به این دلیل از دست داده اند.

بررسی پرونده‌های کودک آزاری و آزار جنسی کودکان نشان می‌دهد که بسیاری از این افراد، ببیننده‌های کودکان بودند. روزانه نزدیک به ۱۶۶۶۰۰۰ سرچ مربوط به کودکان در اینترنت وجود دارد. در آمریکای شمالی در سال ۲۰۰۲، ۵۴ وب سایت مخصوص به کودکان وجود داشت که در نتیجه، آمار آزار جنسی کودکان در این کشور بالاست.
 
 
وگرافی! با مغز شما چه می کند؟!
 
 
اینترنت و انقلاب
 
اینترنت به صورت کلی، چهره را تغییر داد و باعث شد وگرافی به آسانی در دسترس همه قرار بگیرد و هر شخصی در هرجای دنیا حتی روستایی دورافتاده، این امکان را بیابد که بدون اینکه شناخته شود ببیند. چنین امکانی سبب شد که ۳۶ درصد از اینترنت به اختصاص یابد. آنلاین در ثانیه ۳ هزار دلار درآمد داشته و از هر ۴ سرچ یکی به موضوع اختصاص دارد. و اینترنت و تکنولوژی در یک چرخه به بهبود هم کمک می‌کنند. چت زنده، پاپ آپ ها، پاپ آندرها، سرویس‌های موبایل و بهترشدن نمایشگر‌های موبایل که کیفیت دید را بهبود می‌بخشند، همگی امکانی برای در دسترس بودن وگرافی با کیفیت، فراهم آورده اند.
 
صنعت و جابه جایی میلیون‌ها دلار
 
تولیدکننده‌های با بانک ها، کمپانی‌های کارت اعتباری، مسئولان شبکه‌های کابلی و . سروکار دارند و همه در سود مشترک گسترش وگرافی شریک هستند، در نتیجه یک شبکه پیچیده برای حمایت و محافظت از وجود دارد و این یعنی صنعت .

در شهر لاس وگاس» سالانه نمایشگاه‌های مختلف با حضور برند‌های مختلف برگزار می‌شود. در این نمایشگاه ۸۲۰۰ غرفه به عروسک‌های که بسیار شبیه زن واقعی ساخته شده اند و کاربرد‌های جنسی دارند، اختصاص دارد. تقاضا برای این عروسک‌ها به شکل عجیبی در سراسر جهان بالاست، بدین ترتیب است که با یک کمپانی عروسک سازی مرتبط می‌شود.

آزاد شدن به رونق آن کمک کرد و دهان مخالفین آن را تا حد زیادی بست، زیرا اعتراض به این صنعت نابودگر با این بهانه که آزادی همین است خاموش می‌شد. کمپانی فیبین تایلمن» یکی از معروفترین کمپانی‌های تولید وگرافی است، مایلند گیگ» کمپانی دیگری است که صاحب ۶ کانال معروف استریم» است که روزانه ۸۰ میلیون بازدید کننده دارد.

سایت هاپ» به تنهایی روزانه بازدیدی بیشتر از شبکه نت فلیکس» دارد. هدف این سایت تبدیل آزاد به پول است، بدین ترتیب که سایت‌های آزاد با سایت‌های پولی مانند فروش و تبلیغ محصولات افزایش دهنده میل جنسی و حجم دهنده‌ها در ارتباط هستند. 

چنان صنعت قدرتمندی است که می‌تواند به ت، فرهنگ و قانون شکل دهد. به عنوان مثال در آمریکا قانون اجباری کردن استفاده از کاندوم در فیلم‌های تصویب شد. به سرعت اما کمپینی برای مخالفت با این قانون تشکیل شد، کمپانی من وین» هزینه جلوگیری از اجرای این قانون را داد و در کالیفرنیا ۲۵۰ هزار دلار پول خرج کرد تا جلوی اجرایی شدن این قانون را بگیرد.

صنعت در سال ۲۰۰۲ نیز قانون ممنوعیت بکارگیری دختران زیر ۱۸ سال در فیلم‌های را دور زد. بدین ترتیب می‌بینیم که سلطه صنعت بر تمام عرصه‌ها اعمال می شود و این تجارت سودآور از هر چیزی؛ از انسان گرفته تا حیوان به نفع خود بهره کشی می‌کند. 
 
وگرافی با مغز شما چکار می‌کند؟
 
فقط نشان دادن یک رابطه جنسی نیست. فرهنگ و الگوی جنسی تولید می‌کند. فانتزی می‌سازد و از طریق ساختن فانتزی‌های جذاب به ویژه برای مردان، اثرات مخربی بر مغز، ذهنیت، تصویری که فرد از رابطه جنسی دارد، نگاه مرد به زن و روابط شویی و خانوادگی می‌گذارد.

رابطه جنسی که در به تصویر کشیده می‌شود به هیچ عنوان یک رابطه عادی، انسانی، احساسی و متعارف نیست. رابطه‌ای است که در آن زن به شدیدترین شکل، تحقیر شده و تا حد یک آشغالِ ِ بی مغزی که از آزار دیدن لذت می‌برد پایین می‌آید. ، انسان زدایی از ن و تبدیل مردان به موجودات شهوت پرستی است که مردانگی مرد را تنها در کام جویی خشن و وحشیانه از ن می‌بینند.

برای مخاطبینش فانتزی می‌سازد و از طریق این فانتزی، آن‌ها را معتاد می‌کند. اعتیاد به وحشتناک است، زیرا روح و روان فرد را به شدت درگیر می‌کند، بدین معنا که حتی اگر فرد به لحاظ جسمی حس شهوت نداشته باشد، اما ذهنش مدام درگیر صحنه‌های جذاب است و به شدت وسوسه می‌شود که به سراغ اینترنت رفته و یکی از آن صحنه‌ها را تماشا کند.

افرادی که می‌بینند و الگوی جنسی شان را از این نوع فیلم‌ها می‌گیرند از آنجا که متوجه فانتزی بودن صحنه نیستند، در زندگی واقعی خود از شریک جنسی و همسرشان انتظار دارند مانند ستاره‌های رفتار کند. این ماجرای تاسف بار به همین جا ختم نمی‌شود، از آنجا که یکی از مهم‌ترین کمک کننده‌ها به خود یی است، مردان و اخیرا ن زیادی با دیدن این فیلم‌ها به خود یی‌های مکرر روی می‌آورند، عملی که تهدیدی جدی برای خانواده و سلامت فرد است.
 
از بین بردن اساس خانواده، اصالت عشق و انسانیت در رابطه، بی ارزش کردن تعالی و آرامش روحی در رابطه جنسی و نابود کردن ارزش‌های فرهنگی جوامع، هدف است. ساخت ‌هایی که رابطه با محارم را تبلیغ می‌کند و یا ‌های کودکان و از این قبیل موارد، چه هدفی جز نابود کردن خانواده و کرامت انسانی دارد؟
 
 
وگرافی! با مغز شما چه می کند؟!
 

تصور کنید بزرگ شدن در جامعه‌ای را که وگرافی شکل اصلی آموزش جنسی است، جامعه‌ای مانند ایران که در فقدان هرگونه آموزش جنسی، اولین مواجهه یک نوجوان با بدن خود، با جنس مخالف و با رابطه جنسی از طریق است؛ آن هم خشن و وحشتناکی که تحت عنوان هاردکور» یا گونزو» امروزه در حال تولید است و طرفداران زیادی دارد. ی که در آن، ن به شدت کتک می‌خورند، مورد فحاشی قرار می‌گیرند و دست و پایشان بسته و شکنجه می‌شوند.

در این نوع از وگرافی، فیلم به مخاطبش می‌گوید این نِ بی ارزش، خود این شکنجه را دوست دارند؛ به همین دلیل رو به دوربین لبخند می‌زنند. فیلم‌ها چنان ذهن مردان را به هم می‌ریزند که مردی که این فیلم ها را می بیند با خود می‌گوید این زن حقش است که این بلا‌ها بر سرش بیاید، او قطعا یک بی ارزش است وگرنه مادر یا خواهر او تحمل چنین اعمالی را ندارد.

استودیو‌های ویکید» و یوید» در ساخت ‌های خشن بلند به سبک هالیود شهره هستند. فردی به اسم مکس» ملقب به مکس هاردکور» دیوانه ای است که فیلم‌های تولیدی اش سادیسم مطلق جنسی است. او در فیلم هایش از بدترین شکنجه‌های جنسی بر روی ن استفاده می‌کند. جای تاسف است که غرفه همین فرد در نمایشگاه لاس وگاس پرفروش‌ترین و پربازدیدترین غرفه در سال ۲۰۰۸ بوده است. او می‌گوید: فیلم هر چقدر وحشیانه‌تر و خشن تر باشد مخاطب بیشتری دارد. تبدیل شدن جریان مکس هاردکور به عنوان جریان اصلی وگرافی اتفاقی تکان دهنده و ویران گر در این حوزه است.

تصور کنید پسرنوجوانی را که با یک کلیک ساده، وارد یکی از این سایت می‌شود. متنی که در لحظه ورود می‌بیند این است: ما به تو یاد می دهیم چطور به یک مرد واقعی تبدیل شوی، چیز‌هایی که اینجا می بینی آرزوی هر مردی است، اگر تو مردی پس این کار‌ها را انجام می‌دهی!» در ادامه پسر نوجوان با حجمی از ‌های وحشیانه مواجه می‌شود که در آن ن با رکیک‌ترین و تحقیرآمیزترین الفاظ نامیده می‌شوند، کتک می‌خورند و درهمان حال می‌خندند؛ گویی هیچ عقل و احساسی ندارند. درپایان به او گفته می‌شود هرچه بیشتر بتوانی باعث کسر شأن زن شوی و خشونت بیشتری به کار ببری، مرد تری! تصویر کنید مردانی که اینگونه و در چنین فضایی بزرگ می‌شوند چه تصوری از ن، از خانواده و از رابطه جنسی خواهند داشت.

*بخش عمده این نوشتار برگرفته از کتاب land  نوشته Gail Dines است.

او با نص وصیت پیامبر آمده، علم به متشابهات آشکار کرده، دعوت به حاکمیت الهی و زیر پا گذاشتن دمکراسی و حاکمیت مردم کرده و هزاران رؤیا از معصومین به حجیتش شهادت دادند، شما چطور به خاطر نداشتن ادله­ فقهی ردش می‌کنید؟» اینها جملات آشنایی هستند برای کسانی که با طرفداران و مبلغین فرقه احمد الحسن» * مواجه شده‌اند. نباید تعجب کرد اگر بشنویم که این جملات نهایت استدلالات این فرقه برای اثبات این ادعا است که: احمد الحسن بصری، همان یمانی است»! مشکل اساسی این فرقه این است که دلیلی ندارند که شیعیان را قانع کند که این شخص همان یمانی است؛ او نه معجزه‌ای دارد، نه خصوصیات منصوص جسمانی، یا اخلاقی خاصی که شک و شبهات را از بین ببرد، نه نسب قابل اثباتی و نه هیچ دلیل دیگری. فقط رؤیاهایی است که ادعا می‌کنند دیده شده و البته خودشان هم دیگر به این نتیجه رسیده‌اند که رؤیا نه تنها اعتبار شرعی، بلکه توان قانع کردن جمعیت زیادی را برای گرویدن به این فرقه نیز ندارد.

برای آشنایی بیشتر با این مدعی دروغین مهدویت با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحمید رفیعی طباطبایی پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی و کارشناس مهدویت گفت‌وگو کرده‌ایم که مشروح آن در ادامه می‌آید:

 پیامبر اکرم (ص) اهتمام فراوان به ذکر نام و نسب ائمه داشت

در روایات، مشخصات امام زمان (عج) به خوبی ترسیم شده است. چگونه است که در این عصر برخی افراد به راحتی ادعای دروغین خود را در زمینه مهدویت مطرح می‌کنند؟

انبیاء الهی (ع) هرگاه به موعودی وعده می‌دادند که ایمان به او جزیی از دین خدای متعال بوده، علائم واضح، فراوان و روشن برای تعیین مصداق آن موعود بیان و اقامه می‌کردند تا این تعیین مصداق به روشنی و وضوح رخ دهد. هرگاه پیامبری وعده ظهور پیامبری بعد از خود را می‌داد، چنان با نشانه‌ها و علائم روشن و با ذکر اسم و نسب دقیق و خصوصیات جسمی و قومی و اخلاقی و . او را مشخص می‌کرد که به تعبیر قرآن هر کس او را ندیده باشد نیز بتواند او را تصور کرده و به خصوصیاتش کاملاً مطلع باشد؛ همانگونه که یک پدر از خصوصیات فرزندش آگاه و به آن مطلع است: الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَریقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُون‏» (سوره بقره، آیه ۱۴۶) بعد از آن نیز، خود آن نبی با اقامه بینات و معجزات باهره، امت خود را در مسیر شناسایی رسالت خویش امداد می‌کرد.

به همین شکل و پیرو این سنت رایج در بین انبیاء الهی بود که پیامبر اکرم (ص) هنگامی که امت خویش را به پیروی از اوصیاء دوازده‌گانه خود دعوت می‌کرد، اهتمام فراوان به ذکر نام و نسب ایشان نیز داشت تا هر کسی توانایی ادعای احراز این جایگاه را نداشته باشد. در روز عید غدیر، دست امیرالمؤمنین علی (ع) را روی دست گرفته و اینگونه او را منصوب می‌کند: فهذا علی مولاه». مکررا تعداد دوازده‌گانه اوصیاء را بیان، تأکید می‌فرمودند که همه آن‌ها از نسل علی هستند و همگی فرزند امام قبلی‌اند (و جز در مورد امام حسین (ع)، امامت به برادر منتقل نمی‌شود). در نهایت نیز در روایات متعددی، یک یک آن‌ها را به نام معرفی می‌فرمود.

ائمه مردم را برای شناخت امام بعدی در تاریکی رها نمی‌کردند

این محکم‌کاری راه را بر مدعیان بست؛ چنان که کسی نمی‌توانست این منصب را ادعا کند و در صورت ادعای امامت نیز اقبالی در اجتماع به سمت او شکل نمی‌گرفت؛ زیرا اولین لازمه این ادعا، زاده شدن از امام قبل بود که با وجود حضور و حیات امام قبل در میان شیعیان، به راحتی قابل سنجش و راستی‌آزمایی بود. به هر حال اهل بیت (ع)، مردم را در شناخت امام بعد از خود یاری می‌کردند و در تاریکی و حیرت رها نمی‌کردند؛ به گونه ای که اگر کسی به امامت امام زمان خویش ایمان می‌آورد، شناخت امام بعدی بر او آسان و روشن بود. علاوه بر اینکه خود امام بعد نیز با ارائه معجزات و ابطال ادعای مدعیان، حجت را بر شیعیان تمام می‌کردند.

مهم‌ترین مشکل بر سر راه مبلغین احمد الحسن»

در تاریخ شیعه انشعابات همیشه از ناحیه ادعاهایی مثل توقف یا غیبت امام قبل یا امامت شخصی که سابقاً وفات یافته و . واقع می‌شد؛ نه مدعیان دروغینی که در جامعه حاضر و خود را امام بدانند. حتی در شدیدترین شرایط تقیه (مثل زمان وفات امام صادق (ع)) نیز امام پیشین، به گونه‌ای عمل و وصیت می‌کرد که ضمن حفظ تقیه، شناخت امام بعد با استمداد از قواعد مسلمی مثل زاده شدن از امام قبل، مرد بودن، عدم فسق و .) برای امت میسور و آسان بود. این سیره مسلم انبیا و ائمه (ع)، امروز مهم‌ترین مشکل بزرگ بر سر راه مبلغین احمد الحسن» است؛ زیرا آنان مدعی‌اند که بیعت با یمانی و ایمان آوردن به او، مانند بیعت با امام زمان واجب و تمرد از او موجب تکذیب رسول خداست. با این حال دلیلی ندارند که ثابت کند این شخص همان یمانی است. آن‌ها علامت و دلیلی ندارند که اثبات کند چرا اگر شخص دیگری خود را حائز این مقام بنامد دروغگو، ولی احمد حسن بصری راستگو است.

ردپای امام سیزدهم قبل از ظهور امام مهدی (عج)!

با این وجود مبلغین او می‌خواهند قبل از زمان ظهور (و حتی قبل از خروج سفیانی) که ادعاهای او قابل راستی آزمایی شود، برای این شخص بیعت بگیرند. او و مبلغینش برای حل این مشکل بزرگ چه چاره ای اندیشیده‌­اند؟

وی برای حل این مشکل ادعا می‌کنند او صرفاً یمانی نیست، بلکه سعی دارند علاوه بر یمانی بودن، برای او منصبی دست و پا کند که شیعیان، غالباً بدون درخواست معجزه یا علامتی محرزه، صاحب آن منصب را قبول می‌کردند و ادعای احراز آن منصب را از یکی از فرزندان پدری خاص» می‌پذیرفتند؛ یعنی جایگاه امامت». احمد الحسن و مبلغینش ادعا می‌کنند: یکی از جایگاه‌هایی که در عقاید شیعه اثبات شده و ایمان به صاحب آن جایگاه واجب است، منصب شخصی است که هم نایب خاص امام زمان در دوران غیبت و هم امام سیزدهم در زمان بعد از وفات حضرت» است و بر شیعیان زمان غیبت لازم است که علاوه بر ایمان به امام زمان، به یکی از فرزندان معصوم امام زمان» نیز به عنوان امام سیزدهم و نایب خاص امام زمان» ایمان داشته باشند!

مهم اینجا است که آن‌ها مدعی‌اند که ایمان تعلیقی به اینکه اگر بعد از وفات امام زمان (عج)، احمد بن محمد المهدی را دیدم به او ایمان آورده با او بیعت می‌کنم» نیز کافی نیست. این ایمان و بیعت، باید بعد از تولد او و در زمانی که او ادعای نیابت کرد، بالفعل شود و شیعیان از همان زمان (در زمان غیبت) باید خود را ملتزم به فرامین او بدانند. آن‌ها با این ادعا به دنبال آن هستند که اولاً یمانی» را از حد نایبی خاص به حد امامت و انکار یمانی» را از حد انکار نایب به حد انکار یکی از ائمه (ع)» ارتقاء دهند و ثانیا از طریق اثبات امامت، می‌خواهند بیعت با یمانی را بدون اقامه حجتی شرعی واجب کنند؛ یعنی چیزی بیش از آنچه در روایات است که فقط مخالفت با او را حرام دانسته‌اند.

اگر مقام امامت برای او ثابت نشود، او باید برای اخذ بیعت با خود (به عنوان نایب خاص) دلیل فقهی و شرعی اقامه کند تا بعد از آن بتواند ایمان به خود را جزیی از دین و انکار آن را تکذیب رسول خدا بداند؛ زیرا نایب موظف است فقط در محدوده‌ای که نیابت دارد وظایف خود را انجام دهد. حضرت مسلم (ع) در شهر کوفه فقط برای امام حسین (ع) بیعت گرفت و هیچ‌گاه بدون اقامه بینه و حجت شرعی برای خود بیعت نگرفته، ادعا نکرد که بیعت با من و ایمان به نیابت من جزیی از تشیع است.

ادعای کذب امامت» بدعت‌گذاری در دین محسوب می‌شود

ما که چیزی به عنوان مقام امامت برای یمانی نداریم و این بر خلاف اندیشه‌های تشیع است.

ادعای مقام امامت برای یمانی، موجب می‌شود علامت محرزه خواستن از مدعی یمانی شبیه دلیل خواستن از یکی از امامان برای امامت خویش و امری خلاف سیره تاریخی شیعیان شود؛ زیرا ادله استمرار امامت تا روز قیامت به شیعیان اجازه می‌داد که اگر بعد از فوت یکی از ائمه، تنها یک نفر مدعی امامت بود و علائم عمومی امامت (مثل مرد بودن و عدم فسق و فرزندی بلافصل امام قبل) را واجد بود، بدون خواستن علامت محرزه از او، به او ایمان بیاورند. بلکه معمولاً به دلیل روشن بودن اینکه امام بعدی کیست، خواستن علامت محرزه و حجت شرعی از ائمه (ع) رایج نبوده و کم سابقه است. مبلغین احمد الحسن هم مدعی‌اند که خواستن علامت محرزه از کسی که مدعی درجه امامت است واجب نیست. علاوه بر این، او می‌تواند بعد از ادعای امامت، بدون اقامه دلیل فقهی، برای خود بیعت گرفته و دایره ولایت و اختیارات خود را هر اندازه که دلش خواست تعیین کند. به عبارت دیگر، حرمت ادعای منصب نیابت بدون اقامه حجت شرعی و ادله معتبره فقهی» با ادعای امامت برطرف می‌شود؛ زیرا اعتبار بخشیدن به ادله فقهی به دست امام است.

این مغالطه بسیار ظریف این طایفه است. زیرا اولاً اعتبار بخشیدن به اینکه کدام دلیل نزد شارع معتبر است و کدام غیر معتبر، به دست امامی است که امامتش محرز است، نه به دست کسی که صرفاً مدعی امامت است. ثانیاً نخواستن دلیل شرعی و حجت معتبره از ائمه اثناعشر در دوران حضور به این معنی نیست که شیعیان، صرف ادعای امامت با ایشان بیعت کرده بوده‌اند؛ بلکه ایمان آوردن به ائمه همواره همراه دلیل معتبر شرعی و فقهی بوده و قبول امامت آن‌ها بدون مطالبه علائم محرزه یا معجزه، به خاطر وضوح و تعیین امامت در یک یک ائمه بوده است نه تساهل در تعیین مصداق امامت. در روایات ما، تساهل در تعیین امام و ادعای امامت برای کسی است که انتصابش از جانب خدای متعال به این منصب محرز نشده است، از محرمات قطعی و از اعظم گناهان و بدعت‌گذاری در دین و موجب اشد عقوبات الهی است.

تکاپوی طرفداران احمد الحسن از فرقه‌سازی تا ساختن یک امام جدید!

چرا بر این مفهوم امامت یمانی تأکید دارد؟

از جهت روانی هم، این فرقه به کمک ادعای امامت یمانی، به دنبال این هستند تا شیعیان را برای یافتن امام سیزدهم و بیعت با او قبل از ظهور امام زمان، به تکاپو و جستجو بیندازند. به تکاپو انداختن شیعیان برای یافتن شخصی احمد نام که مدعی فرزندی امام زمان باشد، احمد الحسن را از جایگاه مدعی که باید دلیلی بر ادعای خود بیاورد، به جایگاه امام سیزدهمی منتقل می‌کند که شیعیان به دنبال آن می‌گردند تا با او بیعت کرده و دور او تجمع کنند. به همین خاطر است که آن‌ها سعی می­‌کنند با کنار هم قرار دادن روایاتی که خودشان هم آنها را (به خاطر مبتلا بودن به روایات معارض فراوان و اشکالات سندی و دلالی) از روایات متشابه می‌دانند و با بافیدن مقدمات فراوان، امکان حضور امامی غیر از امام زمان را در زمان غیبت تصویر و شیعیان را به تکاپوی یافتن او بیندازند؛ حال آنکه به فرض اثبات این ادعاها، هر شیعه‌ای از خود می‌پرسد: از کجا معلوم که یمانی در زمان ما ظهور کرده باشد تا لازم باشد من او را از میان مدعیان این مقام جستجو و انتخاب کنم؟ چرا او نباید خود را با ادله معتبر و اطمینان‌بخش به امت معرفی کند؟»

راهی که احمد الحسن» از آن فراری است

درباره چگونگی استدلال به حدیث وصیت» و روایات یمانی» و سهم هر یک از این دو منصب در مدعای این فرقه توضیح بدهید.

اساس ادعای احمد الحسن، ادعای یمانی» بودن است، نه امام سیزدهم یا اول مهدیین یا فرزند امام زمان» بودن؛ زیرا او به فکر بیعت گرفتن از مردم قبل از زمان ظهور» است؛ اما اثبات وجود چنین امامانی، تکلیفی را قبل از زمان ظهور برای شیعیان ایجاد نمی‌کند، ولی بعضی از روایات، از مخالفت با یمانی نهی کرده است. اما چرا از اول نمی‌گویند که احمد الحسن یمانی» است و باید با او بیعت و به او به عنوان نایب خاص ایمان آورد؟ چرا بیش از یمانی بودن، او را به عنوان امام احمد» معرفی می‌کنند و خود را به دردسر اثبات امامت او می‌اندازند؟

علت این است که آن‌ها دریافته‌اند که اختیارات یمانی» محدود به فقه» است. او اگر بخواهد، ایمان آوردن به خود را نیز (مثل ایمان به امام زمان) واجب و از ضروریات و لوازم تشیع بخواند و یا بخواهد با همه مراجع تقلید مخالفت و یا حکمی بر خلاف فقه رایج صادر کند، باید ادله معتبر فقهی و شرعی اقامه کند و نمی‌تواند بدون دلیل فقهی روایات صادره از ائمه گذشته را نقض یا برای خویش در جایی ولایت قائل شود. مثلاً باید به دلیل معتبر فقهی اثبات کند که این اعمال را به دستور حضرت انجام می‌دهد یا با ارائه بحث فقهی، این اعمال را مستنبط از روایات اهل بیت بداند.

پناه بردن به علمیات روانی 

اما آن‌ها به دنبال اثبات منصبی هستند که هم قبل از ظهور، ایمان آوردن به او واجب باشد و هم مقید به فقه نباشد و بتوانند بدون ارائه دلیل فقهی ایمان به آن را جزیی از دین بدانند.

به همین خاطر سعی کرده‌اند که با استفاده از احادیثی مثل حدیث وصیت و ادعای وحدت یمانی و مهدی اول (البته بدون اقامه دلیلی روشن)، ادعا کنند باید قبل از ظهور با یمانی بیعت کرده و اختیارات امام برای او قائل شده، او را با فقه محدود نکنیم. از جمله اینکه برای اثبات یمانی بودن، از او دلیل فقه پسند» مطالبه نکنیم. سهم حدیث وصیت در ادعای ایشان این است که برای اثبات به دنیا آمدن امام سیزدهم قبل از ظهور و رشید بودن او در زمان ظهور به انتهای این حدیث اشاره می‌کنند (که به او صفت اول المومنین» داده شده است که ظهور در این دارد که بعد از وقوع ظهور حضرت، او اولین کسی است که به ایشان ایمان می آورد، پس باید در زمان ظهور به رشد خود رسیده باشد). اما برای ترغیب به اینکه الان به دنبال چنین شخصی گشته و همین الان با او بیعت کرد، به روایات یمانی تمسک می‌کنند و بیعت با این نایب خاص امام زمان را (بدون مطالبه دلیل فقهی) جزیی از تشیع معرفی می‌کنند که حتی به او اجازه می‌دهد بدون اقامه هیچ دلیل معتبره فقهی، بر خلاف فقه موجود عمل کرده و حدود الهی را جابجا کند.

البته برای خود احمد الحسن هم روشن است که استناد این مطالب با این اهمیت و گستردگی که می‌تواند به راحتی حدود الهی را جا به جا کند، بر خلاف روش معمول اهل بیت در بیان شریعت و احکام الهی و ضروریات تشیع است و روایات ما هیچگاه مطلبی در این سطح از اهمیت را به این شکل بیان نکرده‌اند. به همین خاطر خود ایشان هم مدعی هستند که این مطلب از متشابهات است نه از محکمات، اما احمد الحسن، این مطلب اعتقادی مهم را که با روایات متشابه بیان شده است به کمک شواهد خود به محکمات تبدیل کرده است.

البته وی برای قبولاندن این ادعاهای واهی به مخاطب خود، عملیات‌های روانی هم انجام می‌دهد. مثلاً قبل از ورود به بحث، مدعی می‌شود که ادعاهای امام زمان (عج) و اموری که ایشان به آنها دعوت می‌فرمایند باید به قدری عجیب باشد که ابتدائاً هر کسی آن‌ها را دین جدید» بداند، پس مخاطبان ما باید آماده شنیدن هر حرف عجیب و غریبی باشند! یا اینکه ادعا می‌کند که تقلید از مراجع هم با چنین ادله پیچیده و متشابهی بیان شده است، لذا بعید نیست که ضرورت بیعت با یمانی و ایمان آوردن به او به عنوان امام نیز اینگونه بیان شده باشد.

البته این کارهای روانی هم مخاطب آن‌ها را آماده پذیرش این ادعای بزرگ نمی‌کند. اما وی با طول دادن دوران معاشرت با کسانی که روی آن‌ها تبلیغ می‌کنند و تکرار مدعاهای خود در صددند تا کاری کنند که مخاطب گمان کند عقاید امامیه همگی از همین دست و ادله‌ای متشابه هستند. آن‌ها به مخاطب القاء می‌کنند که انکار این گونه ادله، ملازم انکار ادله‌ای است که وجود امامان دوازده‌گانه از امام علی (ع) تا امام زمان (عج) را اثبات می‌کند و اگر بخواهیم ادله امامت احمد الحسن را به دلیل عدم وضوح یا عدم اعتبار فقهی و انکار کنیم به همین سیاق باید ادله اثبات دوازده امام را هم انکار کنیم.

 مدعی یمانی بودن برای اثبات ضرورت بیعت باید ادله ارائه کند 

چگونه به ادعاهای این فرقه دروغین پاسخ می‌دهید؟

در مقابل ادعاهای این فرقه می‌گوییم: فارغ از اشکالات سندی و دلالی و روایات معارضی که در بعضی بخش‌های استدلالات شما قابل طرح است، مهم‌تر از هر چیز این است که دلیلی فقاهتی برای اثبات یمانی بودن این شخص و دایره اختیارات و ولایت او مطرح کنید. حدیث وصیت» نیز کمکی در این امر به شما نمی‌کند. نهایت امری که با حدیث وصیت قابل اثبات است این است که ما قبول کنیم که بعد از ظهور و وفات امام زمان (عج)، با فرزندی از ایشان به نام احمد» بیعت کرده به او ایمان بیاوریم؛ بدون درخواست معجزه یا علامت محرزه‌ای دیگر.

اما اثبات وجود امامی از اولاد امام زمان که در دوران غیبت نیز حیات دارد، تکلیفی را برای امروز ما اثبات نمی‌کند، الا اینکه به نحو تعلیقی به او ایمان بیاوریم (اگر بعد از وفات امام زمان (عج)، زمان چنین شخصی را درک کردیم به او ایمان خواهیم آورد). به هر حال اثبات یا انکار وجود او، تغییری در مواجهه ما با کسی که مدعی یمانی بودن است ایجاد نمی‌کند. همانطور که فقها، برای ادعای نیابت عامه خود از امام زمان (عج)، یا ولایت فقیه» در دوران غیبت، حجت شرعی و ادله فقهی ارائه می‌کنند. بر کسی که ادعای یمانی بودن دارد نیز لازم است، برای اثبات یمانی بودن خود و دایره ولایت یا نیابت خود و همچنین برای اثبات ضرورت بیعت با خود، حجت شرعی و دلیل فقهی (نه رؤیا یا استخاره یا .) اقامه کند. بعد از اقامه چنین دلایلی، اگر ادله وجود امام سیزدهم و وحدت او با یمانی تمام باشد، می‌توان از او ادعای امامت سیزدهم را نیز پذیرفت.

پی‌نوشت:

* احمد اسماعیل گاطع الصیمری در حالی به دروغ مدعی فرزندی و وصایت امام زمان (عج) است که هنوز امام زمان ظهور نفرموده است؛ اما ادعای قیام کرده و خود را اولین نفر از مهدیین می‌نامد. وی با اینکه سید نیست و اصل و نسب او از طایفه صیامر» معلوم و معروف است، عمامه سیاه بر سر ‌می‌گذاشت و در مجامع عمومی ظاهر می‌شد؛ از جمله ـ طبق فیلمی که از او گرفته شده است ـ بر بالای منبر در یک مسجد، با لباس و عمامه سیاه سخنرانی کرده و ادعاهای ضد و نقیض خود را مطرح کرده است.



مجموعه تلویزیونی گاندو» به کارگردانی جواد افشار» سریال شبانه شبکه سه است که از هجدهم خردادماه هر شب ساعت ۲۰:۴۵ روی آنتن رفته است. این سریال به جهت نوع ورود به مسائل امنیتی کشورمان که کمتر با پرده‌پوشی‌های سریال‌های مشابه خود همراه است، مورد توجه قرار گرفته و خیلی زود توانست در کنداکتور شبکه سه سیما جای خود را میان مخاطبان باز کند.

این سریال روایت مقابله نیروهای امنیتی با خطرات این حوزه است که با چالش آقازادگی، فساد اقتصادی همراه شده است. با توجه به رویکرد این سریال در به تصویرکشیدن پرونده‌های امنیتی واقعی و علی الخصوص بخش‌های مربوط به پرونده جاسوسی جیسون رضائیان» این سریال مورد توجه بسیاری از مخاطبان واقع شده است.

سریال گاندو در فضای مجازی واکنش های فراوانی را به همراه داشته است که در ادامه برخی از این واکنش ها را می خوانید.€Œ


€Œ



€Œ





 تاریخ گواه آن است که انگلیسی‌ها همواره با دستاویز قرار دادن مسائل مذهبی سعی در نشر تفرقه در میان مسلمانان داشته اند. دامن زدن به اختلافات بین شیعه و سنی و ایجاد گروه‌هایی برای گمراه کردن مسلمانان بخشی از سناریوی آنها برای تفکیک و تجزیه امت اسلامی بوده است.

اما این مهم محدود به تفرقه افکنی بین شیعیان و اهل تسنن نمی‌شود، به نحوی که در یکی دو دهه اخیر شاهد آن بودیم که جریانی که امروز به عنوان شیعه انگلیسی شناخته می‌شود دست پرورده دستگاه‌های جاسوسی همین کشور است.

این مسئله آنجا ابعاد مهم تری به خود می‌گیرد که در سالهای اخیر دشمنان جمهوری اسلامی تلاش کرده اند از هر جریان و گروه رادیکال، برای ضربه زدن به ایران استفاده کنند. تعبیر کشاندن جنگ به داخل ایران که از سوی بن سلمان مطرح شد به طور واضح ذیل چشم‌اندازی آمریکایی ـ صهیونستی و انگلیسی برای ایران ارائه شده است.

** ماجرای شهادت امام جمعه کازرون

در همین راستا چندی پیش خبری عجیب رسانه‌های داخلی و فضای مجازی را به خود مشغول کرد.حجت الاسلام خرسند امام جمعه شهرستان کازرون در حین بازگشت از مراسم احیا از سوی فردی با ضربات متعدد چاقو مورد اصابت قرار می‌گیرد و پس از انتقال به بیمارستان به شهادت می‌رسد.

قاتل او فردی به نام حمیدرضا درخشنده بود که از همان ابتدا به قتل اعتراف کرده بود اما درباره انگیزه‌های قتل اطلاعات ضد و نقیض بسیاری مطرح شد که در ادامه با واکاوی‌های صورت گرفته ماجرا شکل روشن تری به خود گرفت.

گفته می‌شود درخشنده که در زمان ارتکاب قتل و به شهادت رساندن حجت الاسلام خرسند لباس تعزیه به تن داشته است، تحت تاثیر یکی از جریان‌های مدعی مهدویت قرار گرفته واین اقدام را انجام داده است.

شهید حجت الاسلام خرسند

** احمد الحسن کیست؟

جریان منتسب به فردی که خود را احمد الحسن الیمانی می‌خواند و پا را فراتر از ادعای یمانی بودن گذاشته و کار را به جایی رسانده است که خود را فرزند امام زمان و حتی مدعی امامت معرفی می‌کند.

احمد الحسن که در مورد ادعای سیادت او شک و شبهه‌های جدی مطرح است با حمایت بازماندگان حزب بعث و برخی عناصر جاسوسی غربی در دوره پس از سرنگونی صدام خود را مطرح کرد و به ترویج افکار گمراه کننده خود پرداخت.

معاون اسبق گاطع شیخ حیدر المنشداوی» ملقب به ابن ابو فعل» بود، المنشداوی در زمان زمامداری صدام برای تبلیغ به ایران سفر کرد که بعد از ورود به ایران دستگیرشده و به مدت ۶ ماه زندانی شد.نام اصلی او احمد اسماعیل گاطع در سال ۱۹۶۸ در روستای همبوشی در منطقه هویر از توابع شهرستان زبیر از استان بصره متولد شد و توانست فارغ‌التحصیل دانشکده مهندسی نجف در سال ۱۳۷۸ شود، بعد از ارتباط با دستگاه جاسوسی عراق وارد حوزه علمیه شده که البته پس از دو سال تحصیل در حوزه علمیه شهید سید محمد صدر از این مدرسه اخراج شد. در این خصوص گفته می‌شود که شیخ کاظم العقیلی» مسئولیت شاخه نظامی و فردی به نام عبدالرحیم ابومعاذ» مرشد معنوی این فرقه است.

معاون اسبق گاطع شیخ حیدر المنشداوی» ملقب به ابن ابو فعل» بود، المنشداوی در زمان زمامداری صدام برای تبلیغ به ایران سفر کرد که بعد از ورود به ایران دستگیرشده و به مدت ۶ ماه زندانی شد.

پیروان این فرد خود را انصار امام مهدی» می‌نامند و فعالیتشان را با استفاده از فضای مجازی و اینترنت، ساخت برنامه‌های تبلیغاتی مانند مستند ظهور کرده»، چاپ کتاب و جزوات توسط انتشارات وابسته به جریان احمدحسن با نام اصدارات الامام المهدی»، تبلیغ چهره به چهره در محافل عمومی اعم از مدارس، خیابان و دانشگاه‌ها، شرکت در نمایشگاه‌های کتاب فرانکفورت و بغداد در سال ۲۰۱۲، تأسیس رادیو، چاپ ماهنامه صراط مستقیم و هفته‌نامه منجی (به صورت الکترونیکی) انجام می‌دهند.

تصویر احمد اسماعیل بصری که مورد تأیید اقوام وعشیره وی قرار گرفته است

** سیر رشد و دگرگونی ادعاهای احمد الحسن

احمد الحسن اما ادعا دارد که همان سید یمانی است که در باور شیعه به عنوان یکی از علائم قطعی و زمینه‌ساز اصلی ظهور امام زمان(عج) پیش از ظهور قیام می‌کند. از سوی دیگر او خود را با چهار واسطه از اولاد امام زمان(عج) می‌داند. همچنین این شخص مدعی است که بعد از حکومت امام عصر (عج) اولین مهدیین از نسل اوست که پس از شهادت حضرت مهدی (عج) حکومت را به دست خواهد گرفت.  

علاوه بر این، او در بیانیه‌ای خود را داناترین مردم به قرآن و تورات و انجیل معرفی می‌کند و علمای ادیان را به مناظره و مباهله دعوت می‌کند.

احمد الحسن از رؤیت امام در خواب به رؤیت امام در بیداری و از آن به بابیت امام که نوعی دیگر از یمانی بودن است، رسیده و به تازگی مبلغان این جریان چهره‌ای از احمد الحسن معرفی می کنند که کاملا مطابق با امام زمان (عج) است. یعنی به مرور زمان، شبیه جریان بهائیت در حال انتقال کارکردهای امام زمان (عج) به احمد الحسن هستند.

او مانند سایر مدعیان به طرح تدریجی ادعاهای خود پرداخت تا نوعی به واسطه مخاطبنش پس زده نشود.

اسماعیل گاطع سلسله ادعاهای کذب زیادی داشته اما یکی از جالب‌ترین آن ها ادعای ظهورش و سپس به دوران غیبت رفتنش است؛ شروع دورانی که دیگرکسی او را نمی‌بیند و همه می‌بایست از طریق نزدیکانش با وی ارتباط داشته باشند.

تصویری از احمد اسماعیل بصری ، در  هنگام تحصیل در دانشکده مهندسی بصره

 گفته می‌شود در حال حاضر اسماعیل گاطع به شکل مداوم در کشورهای جنوبی خلیج‌فارس در سفر بوده و بیشتر در امارات و قطر حضور دارد.

** نکاتی در باب دروغین بودن ادعاهای احمد الحسن

یک) همانگونه که پیشتر ذکر شد این شخصا ابدا از بنی هاشم نیست که بخواهد ادعای سیادت داشته باشد و استفاده عمامه سیاه و سید خواندن خود از باب دروغ‌گویی و فریب دیگران، از نظر شرعی فعلی حرام است.

دو) در فیلمی که سال ها پیش از او منتشر شده او به کرات دچار اشتباهات نحوی و صرفی می‌شود که نشانگر عدم سنخیت سواد او با ادعاهایش است.

 سه) احمد اسماعیل گاطع از یک سو ادّعای فرزندی امام زمان (عج) را مطرح می‌کند و از سوی دیگر، ادّعا دارد که برای اولین بار امام زمان (عج) را در عالم خواب و سپس در ماه شعبان ۱۴۲۰ ق (۱۳۷۸ ش) امام زمان را برای دومین بار در بیداری دیده است، یعنی در آن زمان که بیش از ۲۵ سال از عمر او گذشته است. درحالی که منطقا امکان ندارد فرزند امام زمان (عج) تا آن سن ایشان را رویت نکرده باشد.

 چهار) وی با وجود ادّعای فرزندی امام زمان (عج) خود را احمد بن الحسن می‌نامد؛ در حالی که می‌بایست خود را احمد بن محمد» می‌نامید؛ چون نام امام زمان، حسن نیست؛ بلکه حسن، نام پدر امام زمان است.

پنچ) احمد الحسن خود را یمانی می‌داند و روایاتی را که درباره خروج یمانی صادر شده است، بر خود منطبق می‌داند؛ در حالی که در روایات آمده است: یمانی، خراسانی و سفیانی در یک سال و یک ماه و یک روز خروج می‌کنند و پس از چند ماه، در همان سال، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم قیام می‌کند.

شش) وی در عین این که خود را فرزند امام زمان و سید هاشمی می‌داند، خود را یمانی نامیده است؛ در حالی که دو عنوان یمانی» و هاشمی» آن هم برای کسی که اهل عراق است، قابل جمع نیست.

هفت) این شخص به خواب‌های خودش و خواب های دیگران استناد می‌کند؛ در حالی که خواب در مسائل شرعی و عقیدتی برای دیگران هیچ گونه حجیّت و اعتباری ندارد.

هشت) استناد دیگر او به پیش‌بینی وقوع حوادث آینده، مثل سقوط صدام هم مضحک است؛ زیرا این پیش‌گویی توسط هر آدم آگاه به مسایل ی امکان پذیر بود.

 نه) آمادگی برای مناظره و مباهله با علمای شیعه، سنی، یهودی و نصرانی هم صرف ادّعا است و هیچ چیزی را ثابت نمی کند. بله؛ اگر مناظره و مباهله صورت گرفت و طرف مقابل که دارای صلاحیت علمی باشد، محکوم شد یا عذاب الهی بر او نازل گردید، قابل استناد است؛ در حالی که این اتفاق برای مخالفان جریان یمانی پیش نیامده است.

ده) درباره استناد جریان یمانی به احادیث که قبل از این مفصّلاً توضیح داده شد که احادیث مورد ادّعا، به مدّعای او ربطی ندارد. چون احادیث می‌گوید: مهدیین بعد از ظهور و وفات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌آیند، نه قبل از او»؛ در حالی که مدعی جریان یمانی می‌گوید: من الآن وصیّ امام زمان هستم». معلوم است که وصی باید بعد از مرگ مُوصی وارد عمل شود، نه در حال حیات مُوصی و قبل از مرگ او.

** ستیز با حوزه در دستور کار احمد الحسنی‌ها

از جمله مسائلی که او مطرح می‌کند وم مقابله با حوزه علمیه است که به زعم وی و به نقل آنچه سخنان امام زمان می‌خواند به انحرافات عملی و مالی دچار شده است.

پس از این‌که این فرد ادعای خود را در عراق علنی کرد و با کمک گروهی از پیروانش جزوات و کتاب‌هایی منتشر نمود، برای گرفتن بیعت از مراجع تقلید و علمای عراق اقدام کرد. علما و بزرگان حوزه پس از بررسی ادعاهای این فرد، مخالفت خود را با این جریان اعلام نموده و کتاب‌های متعددی در بیان انحرافات و رد ادعای او منتشر کردند.

از این‌رو، احمدالحسن به تخریب چهره آنان همت گماشت و حتی عالمی بزرگ مانند آیت‌الله سیستانی که زعامت شیعیان را به عهده دارد و با تدبیر و در نظر گرفتن مصالح امت اسلام و تشیع، به اداره اوضاع آشفته و پر از آشوب شیعیان عراق مشغول است را عالم آمریکایی معرفی کرد!

او همچنین در جمادی الثانی ۱۴۲۴ قمری در پیامی مدعی می‌شود که من انتظار یاری علمای دین را ندارم. زیرا بسیاری از آنان با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با لسان و سنان خواهند جنگید؛ چون با ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بساط مرجعیت آنان درهم پیچیده می‌شود. به گفتة او مقصود از اوثان و اصنام (بت‌ها) همان علما هستند.

این جا دقیقا همان نقطه ای است که می‌توان آن را از جمله انحرافاتی دانست که برخی افراد از جمله قاتل امام جمعه کازرون را به ارتکاب چنین جنایتی ترغیب می‌کند.

** فعالیت‌ها و اقدامات مسلحانه الحسنی‌ها در عراق

واقعیت آن است که جریان‌های از این دست با سوء استفاده از احساسات پرشور مذهبی جوان‌ها و میان سالان آنها را به عنوان مخاطب هدف خود در نظر می‌گیرند و به ترویج افکاری می‌پردازند که هیچ سنخیتی با فکر و اندیشه مهدویت ندارد.

البته اقدامات جریان احمد الحسن به نشر و ترویج افکار خود محدود نمی‌شود و ما مشاهده می‌کنیم که آنها در سال ۱۴۲۸ حمله ای مسلحانه را در نجف اشرف ترتیب می‌دهند که البته با مداخله نیروهای امنیتی از وقوع یک فاجعه جلوگیری می شود اما در آن حادثه ۱۴۳ نفر از نیروهای نظامی عراق شهید شده و ۲۰۰ نفر از پیروان احمد الحسن کشته می‌شوند. شمار بسیاری نیز در پی این واقعه دستگیر می‌شوند.

یاران احمد الحسن در سال ۲۰۰۸ در نواحی بصره و ناصریه نیز با پلیس عراق درگیر شدند که این درگیری‌ها صدها کشته و مجروح به جا گذاشت. پس از این اتفاقات احمد الحسن ناپدید و حامیانش ضمن ادامه دادن تبلیغ برای وی هم‌زمان سعی کردند با نوشتن کتبی در تأیید او مبارزه را به عرصه کلامی بکشانند و ادعاهای وی را زنده نگه دارند.

احمدالحسن در تظاهرات‌ سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ که با ادعای مقابله با فساد انجام می‌شد طرفداران خود را برانگیخت تا دولت مشروع عراق را با چالش مواجه کند. تا جاییکه برخی رسانه‌ها او را یکی از اصلی‌ترین رهبران تظاهرات بصره در سال ۲۰۱۸ برشمردند. در همین حال برخی رسانه‌های ایرانی، جریان یمانی را مسئول به آتش کشیدن کنسولگری ایران در بصره معرفی کردند که طبیعتا از سودی دفتر احمدالحسن تکذیب شد.

آتش سوزی کنسولگری ایران در بصره

** فعالیت جریان احمد الحسن در ایران

از حدود ده سال پیش این جریان وارد ایران شد و به صورت زیرزمینی تلاش به نفوذ کرد. استان‌هایی از قبیل خوزستان، خراسان و قم به عنوان اهداف تبلیغی این گروه ضاله معرفی شده است.

جریان احمد الحسن علاوه برایجاد تنش‌هایی در قم، مشهد و اصفهان درگیری‌هایی را در تربت حیدریه ایجاد کردند که منجر به دستگیری حدود پنجاه نفر از آنان شد.

آنها در ادامه با تجمع در برابر دادگاه انقلاب ترتب حیدریه به اغتشاشاتی دامن زدند که مشکلاتی را برای شهروندان این شهر ایجاد کرد.

** سهم فرقه‌های نوظهور در ایجاد تنش در ایران

پیشتر تاکید شد که دستگاه‌های جاسوسی غرب به ویژه انگلیس در پرونده‌های مذهبی تلاش ویژه ای را صورت می‌دهند تا کشورمان را عرصه گاه فعالیت گروه‌های ضاله کنند. آنها همچنین تلاش دارند با تقویت این گروه‌ها علاوه بر تاثیرگذاری در جنگ نرم، ایران اسلامی را گریبانگیر مشکلات داخلی کنند.

حوادث خیابان پاسداران و درگیریی‌هایی که برخی از دراویش گنابادی با نیروهای پلیس داشتند نمونه ای دیگر از این فعالیت انگلیسی‌ها است. درگیری‌هایی که به شهادت سه مامور ناجا و دو بسیجی منجر و به حادثه ای برای بهره برداری رسانه‌های بیگانه تبدیل شد.

** اهمیت حوزه‌های قم و نجف در مقابله با جریان‌های نوظهور

هوشیاری دستگاه‌های اجرایی کشور و همچنین مراکز فرهنگی از قبیل حوزه های علمیه برای مقابله نرم با این چالش باید در اولویت قرار گیرد. در صورتی که به صورت اصولی به ادعاهای جریان‌هایی از قبیل احمد الحسنی پاسخ داده شود و دروغ‌های آنان را برای جامعه برملا کرد کمتر کسی پیدا می‌شود که به سمت آنها گرایش پیدا کند.

انگلیسی‌ها همانطور که همه ظرفیت‌های خود را معطوف تاسیس بابیت و بهائیت در ایران و وهابیت در عربستان سعودی کردند اینک به دنبال آن هستند تا عراق را به عنوان کشوری که توانسته فتنه داعش را شکست دهد درگیر مسائل اینچنینی کند.

 تضعیف حوزه‌های علمیه نجف اشرف و قم مقدسه برنامه اصلی دشمنان تشییع است چرا که به خوبی از تاثیر گذاری آنها به ویژه در بحران‌های اخیر در سوریه و عراق پی برده اند و اینک تلاش می‌شود که حمایت مضاعفی از جریان احمد الحسن صورت بپذیرد در این میان این دو حوزه علمیه که همواره مدافع تشیع بوده اند می‌توانند نقش بسزایی را ایفا کنند.


اشاره: فرهنگ یکی از مهمترین ارکان جامعه است که کم توجهی و یا بی توجهی به آن ضربات جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت. ادبیات رهبرمعظم انقلابی در کارزار فرهنگی در سه دهه اخیر با رویکرد آرایش جنگی است که این، خود نشان دهنده اهمیت موضوع فرهنگ در جامعه است.

خبرنگار فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا در گفت و گو با حجت الاسلام سیدمحمدحسین هاشمیان به بحث درباره تعابیر مختلف فرهنگی در زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی و همچنین مبحث تگذاری فرهنگی پرداخته است. وی عضو هیأت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام و مدیر گروه مدیریت راهبردی فرهنگ این دانشگاه است. حاصل گفت و گو با این استاد حوزه و دانشگاه را در زیر می خوانید:

ولنگاری فرهنگی

رسا ـ ولنگاری فرهنگی یعنی چه؟

حضرت آقا در سال های اخیر تعابیر مختلفی را برای اینکه نشان دهند چقدر نظام فرهنگی کشور با چالش های جدی روبرو هست استفاده کردند. بعضی وقت ها این تعابیر دلالت بر تهدید بیرونی داشته باشد مثل تعبیر شبیخون فرهنگی، تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی. برخی وقت ها جنبه تذکر نسبت به چالش ها بیشتر ناظر به درون نظام فرهنگی کشور است. مثل زمانی که بحث بر سر همین مساله ولنگاری فرهنگی یا اباحی گری فرهنگی یا یک نوع تصاحب نابه جا در امور فرهنگی است، اینها را ناظر به درون نظام فرهنگی فرمودند.

آنچه که هست، نظام فرهنگی در کشور ما در درون خودش با ضعف های بسیار جدی روبرو است که حضرت آقا در سال های اخیر سعی می کنند تذکر دهند. در بیرون هم متاسفانه تهدیدات جدی در حوزه فرهنگ را نشانه می رود که در قالب آن تعابیر به کار می رود. اما مدلول این بیان چه هست؟

 در حقیقت ولنگاری فرهنگی را می توانیم اینگونه تشریح کنیم که در نظام فرهنگی کشور در سطح رفتارهای مدیریتی ما یک الگو و یک نظام متقن برآمده از مبانی دینی مان در خیلی از بخش ها برای مدیریت فرهنگی کشور مشاهده نمی شود و نتیجه آن سبب شده است که در سطح رفتارهای فردی و اجتماعی در عرصه فرهنگ شاهد بروز آن هستیم، رفتارهایی را ببینیم که متاسفانه با رفتارهای مطلوب و تراز از منظر مبانی اسلامی و انقلابی ما فاصله جدی داشته باشد.

 لذا می توانیم یک چنین تعریفی را از ولنگاری فرهنگی ارائه بدهیم که اولا در سطح مدیریتی ما مدیریت مطلوبی در حوزه فرهنگ نداریم و دوما در سطح رفتارهای فردی و اجتماعی مان این رفتار و همینطور اخلاقیات و نظام ارزشی حاکم بر فرهنگ جامعه و همینطور نظام اعتقادات و مبانی که حاکم بر جامعه هست با سطح تراز فرهنگی مطلوب ما فاصله دارد.

چرا که اگر فرهنگ را مبتنی بر همان الگوی سه لایه ای مطرح معروف که عبارت است لایه اعتقادات و باورها، لایه ارزش ها و اخلاقیات و همینطور لایه رفتارها تعریف کنیم وقتی اشاره به ولنگاری فرهنگی می شود یعنی ما در هرسه لایه با آن سطح مطلوبمان از منظر اسلامی فاصله جدی داریم.

رسا ـ آیا این مساله را قبول دارید که در عرصه فرهنگ شاهد ولنگاری هستیم؟ این مساله متوجه چه نکته ای است؟ تگذاری یا اجرا؟

در حقیقت نظام مدیریتی کشور نظامی است که خروجی اش متاسفانه یک خروجی قابل قبولی نبوده و سبب شده است که در سطح جامعه امروز شاهد ولنگاری فرهنگی باشیم. حالا اگر بخواهیم از منظر تگذاری تحلیل کنیم در هر سه بخش مدیریتی ما که یک بخش آن تدوین ت ها و خط مشی ها و راهبردهای مطلوب و مساله شناسی به هنگام نسبت به مسائل فرهنگی است و قبل از آن، رصد دقیق نسبت به مسائل فرهنگی و چالش ها و بحران ها قطعا ما با مشکل روبرو هستیم تا بیاییم برسیم به حوزه اجرا که خوب در حوزه اجرا حقیقتا ساختارها و نهادهایی که در کشور ما هستند خیلی وقت ها از عهده وظایف خودشان برنمی آیند و یا اگر یک دستگاهی به صورت انفرادی کار را درست انجام دهد در فعالیت هایی که نیازمند یک کار مشترک میان دستگاهی و میان سازمانی هستیم باز با مشکلات جدی روبرو هستیم.

حتی صرفا دستگاه ها را لحاظ نکنیم در حوزه اجرای برنامه ها و راهبردها ما متاسفانه در سال های اخیر خیلی از ظرفیت های مردمی و جبهه فرهنگی مردمی انقلاب اسلامی غفلت کرده ایم و هرجایی که این ظرفیت های مردمی فعال شده است ما از خیرات و برکاتش بهره مند شدیم.

حقیقتا یکی از دلایل این هست که آن طور که بایسته و شایسته است فعالان سازمانی در حوزه اجرا در برنامه های فرهنگی خیلی جدی گرفته نمی شود. این که آقا فرمودند اینکه نیازمند آتش به اختیار هستیم و فرمان آن را صادر می کنند تا حدودی یکی از دلایلش این است که در خیلی از جاها، نهادها و سازمان های فرهنگی ما در گیر و دار بروکراسی های اداری گرفتار شدند و نمی توانند ماموریت های خودشان را به نحو احسن انجام بدهند.

همینطور در حوزه سوم که حوزه ارزیابی باشد. باز در حوزه ارزیابی و نظارت هم آن طور که شایسته و بایسته است واقعا ما نمی آییم بررسی کنیم این برنامه هایی که با صرف هزینه هایی از بیت المال انجام شد چه دستاوردهایی داشت و اشکالاتش کجا بود؟

 احیانا اگر نیازمند اصلاحاتی هستند انجام بشود و نیازمند کسب تجربه از برخی از برنامه های اجرا شده هستیم که ما این کار را انجام بدهیم. این ضعفی هستیم که ما متاسفانه در حوزه تگذاری شاهد آنیم.

رسا ـ آتش به اختیار یک واژه نظامی است چرا حضرت آقا از این واژه استفاده کردند؟

به اعتقاد من حضرت آقا در سال های اخیر تماما عرصه فرهنگ در چارچوب استعاره های جنگی و نظامی می نگرند. از تعبیری که ایشان در دهه 70 داشتند با نام تهاجم فرهنگی که بعد شد ناتوی فرهنگی. خوب این ها تعابیر جنگی هست و ما حقیقتا در جنگ نرم قرار داریم و این جنگ، جنگ واقعی است ولی در لایه های پنهان و اقتضائات خاص خودش را دارد و فعالان خاص خود و کنشگران و بازیگران خاص خود را دارد.

 لیکن ادبیات جنگی و رزمی همانطور که در جنگ سخت به کار برده می شود در جنگ نرم هم این ادبیات الان بازتولید می شود مانند آتش به اختیار.

در اینجا این تعبیر به این معنا است که خیلی از فعالان و کنشگران فرهنگی امروز نمی توانند معطل بمانند تا در حوزه فرهنگ یک سازمانی بیاید و سازماندهی کند و به فعالیت هایشان جهت بدهد، نه. تا بخواهد این اتفاق در قالب این بروکراسی های کُند سازمان های فرهنگی رقم بخورد چه بسا ما آسیب ها و لطمات جدی از تهاجم فرهنگی دشمن ببینیم. مخصوصا در عرصه فضای مجازی.

خوب این تعبیر به این معناست که عمل به آیه شریفه قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى» این که واقعا هرکسی البته با بصیرت و با درک به هنگام و صحیح از شرایط زمانی و مکانی و تکلیفش وارد صحنه شود و تکلیف خود را برای کسب رضای الهی انجام بدهد این تعبیر می شود آتش به اختیار. فلذا این تعبیر حقیقتا در فضای امروز که جنگ نرم در بخش فرهنگ حاکم است کاملا تعریف به جا و متقنی است.

رسا ـ علیرغم وجود نهادهای مختلف عریض و طویل در عرصه فرهنگ از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان رکن اصلی تگذاری فرهنگی وزارت ارشاد و. چرا باید وضعیت فرهنگی ما به گونه ای باشد که از رهبرمعظم انقلاب این تعبیر را به کار ببرند. نظر شما چیست؟

اولا اینکه ما فکر کنیم تنها کنشگران و موثرین در عرصه فرهنگی کشور نهادهای رسمی، دولتی و حاکمیتی هستند این تلقی درستی نیست و به هر ترتیب ما نباید تگذاری و مدیریت فرهنگی کشور را تماما یک امر حاکمیتی بدانیم بلکه بخش های مختلف می توانند نقش آفرین باشند؛ اما خوب این در سال های اخیر به هر تقدیر از کارآمدی نهادهای رسمی و حاکمیتی و دولتی در عرصه تگذاری فرهنگ کاسته شده است.

یکی از دلایلش این است که خیلی وقت ها این نهادها در گیر و دار بروکراسی های اداری، در گیر و دار قبض و بسط های منابع مالی و بودجه هایی می شوند. در سال های اخیر مخصوصا به جهت تحریم ها این ها دستخوش برخی اتفاقات شده است.

خیلی وقت در گیر ودار  مباحث ی، ظرفیت های این نهادها به حاشیه رانده می شود و به جای اینکه بیایند ماموریت های اصلی و ذاتی شان را انجام بدهند در گیر و دار مباحث ی قرار می گیرند و حواشی که پیش می آید، انرژی و ظرفیت ها را متاسفانه هدر می دهد. فلذا حضرت آقا اینکه می فرمایند جبهه فرهنگی متشکل از جوانان مومن حزب اللهی امروز به میدان بیایند یکی از دلایلش این است که بتواند این خلا و ضعف را پوشش بدهد.

رسا ـ یکی از موضوعاتی که دغدغه بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران عرصه فرهنگ هست این است که ما در عرصه فرهنگی و تبلیغی شناخت درستی از مسائل فرهنگی نداریم و به همین دلیل تگذاری های ما نیز ناظر به نیاز و خلاها نیست. تحلیل شما و راهکارتان چیست؟

خوب ما در عرصه تگذاری فرهنگ یک موضوع بسیار مهم داریم و آن عبارت است از فهم صحیح و به هنگام از مسائل فرهنگی. ما حقیقتا بتوانیم اولا مساله را درست بفهمیم یعنی مساله اصلی را با فرعی خلط نکنیم. ریشه را از عارضه، علت را از معلول بتوانیم تفکیک قائل شویم. مساله اولویت دار را از مساله کم اهمیت تفکیک قائل شویم.

 متاسفانه ما این خلا را داریم. شاید دلیلش این باشد که ما یک نظریه فرهنگی متقنی نداریم که مبتنی بر آن بتوانیم مسائل فرهنگی کشور را طبقه بندی کنیم. مسائل اصلی را از فرعی جدا کنیم و مسائل ریشه ای را از عارضی تفکیک کنیم.

بنابر این یک وقت هایی می بینیم در نظام مدیریت و تگذاری فرهنگی یک مساله دست چندم فرعی چه میزان از وقت و منابع کشور را صرف خودش می کند مثل مساله حضور ن در ورزشگاه ها.

در حالی که مسائل بسیار مهمی در حوزه زن و خانواده داریم که معطل باقی مانده است، لیکن یک مساله ای که از طریق رسانه ها به آن دامن زده می شود این است که مساله فرعی برجسته می شود. مستحضرید یکی از نظریات حوزه رسانه نظریه برجسته سازی است.

یعنی رسانه ها می آیند از طریق برجسته کردن برخی موضوعات اجتماعی آنها را در افکار عمومی به عنوان یک مساله اصلی مطرح می کنند و نظام تگذاری فرهنگی نمی تواند نسبت به این مساله بی تفاوت باشد و درگیر این مساله می شود.

بعضی وقت ها ممکن است برخی جریانات ی برای اینکه توجهات را از مسائل اصلی که ظرفیت و توان حلش را ندارند به سمت مسائل فرعی و حاشیه ای بکشانند خودشان به این مسائل دامن می زنند یعنی از عمد دنبال می کنند تا از طریق رسانه ها مسائل کاذب را در سطح جامعه برجسته کنند.

خوب این یکی از چالش های کشور ما هست. یعنی ما امروز مسائل اصلی مان که تعدادش شاید از انگشتان یک دست بیشتر نباشد در حوزه مثلا مسائل فرهنگی خانواده، معطل می ماند و مسائل بسیار حاشیه ای و فرعی جزو مسائل اصلی می شود که دغدغه نه فقط افکار عمومی بلکه متاسفانه خیلی وقت ها نخبگان جامعه می شود.

یکی از چالش های ما این است که ما مسائلمان را درست تشخیص نمی دهیم و دومین بحثمان این است که مسائل را بهنگام، تشخیص نمی دهیم یعنی حقیقتا خیلی وقت ها مسائل را وقتی تشخیص می دهیم که آن مسائل تبدیل به بحران های اجتماعی می شوند و یا خدای نکرده حتی وارد فاز فاجعه اجتماعی می شوند.

 یک نظام تگذاری فرهنگی مطلوب نظامی هست که مسائلش را می تواند بهنگام تشخیص دهد و در مرحله ای که هنوز آن مساله ابعاد تاثیرش در سطح وسیع و جامعه گسترش پیدا نکرده است و آن پیامد های منفی اش آشکار نشده است مساله تشخیص داده شده و راه حل ها شناسایی شده و وارد حوزه اجرا شده است.

این فضا، فضایی است که مساله شناسی و اقدام به موقع و بهنگام مهم است. بنابراین ما یکی از ضعف هایمان ضمن اینکه مساله را درست تشخیص نمی دهیم این است که به مساله دیر می پردازیم. فلذا این دو چالش را جزو چالش های مهم در مرحله تدوین ت های ما هست که در حوزه مساله شناسی با آن روبرو هستیم.

سخن نگاشت/ امام  ای: آتش به اختیار به معنای بی قانونی نیست

رسا ـ روش اثرگذاری بهتر و موثرتر در جبهه نرم برای گروه های فعال فرهنگی حزب اللهی چیست؟ اگر دولت ها با آن تعارض پیدا کنند راه حلش چیست؟

تگذاری فرهنگی اسمش را با خود به همراه دارد، ت فرهنگی. این یعنی مداخله ت در فرهنگ و ت اقتضای خاص خودش را دارد.

 یعنی چه؟‌ یعنی طبیعی است که دولت ها به تبع سلایق ی شان مداخلات متفاوتی ممکن است انجام بدهند و باید ما یک حدی از آن را بپذیریم. ااما این نیست که همه دولت ها بتوانند یک فضای کاملا همراه برای این جریانات فرهنگی ایجاد کنند.

البته این نکته، نکته درستی است که اقتضا در یک دولت اسلامی، یک دولت برآمده از جمهوری اسلامی بر اساس تعهدی که به قانون اساسی دارد این است که بتواند در حوزه تبیین و ترویج فرهنگ اسلامی کمک کند و زمینه مساعدی را برای فعالان ایجاد کند؛ ولی به هر تقدیر تگذاری فرهنگی علاوه بر اینکه یک عمل مدیریتی است یک کنش ی هم محسوب می شود و در سطح دولت ها رویکردهای ی خیلی وقت ها به رویکردهای مدیریتی غلبه پیدا می کند و با رنگ و بو و اغراض و اهداف ی ورود پیدا می کند.

در اینجا باید جریانات فرهنگی انقلاب، مهارت های ی شان را ارتقا دهند. اینکه ما فکر کنیم همه بخش های حاکمیت صرفا با نگاه مدیریتی و دغدغه مندانه در فضای تگذاری فرهنگ باشد این طور نیست. ما باید مهارت های ی، ارتباطی خودمان را ارتقا بدهیم تا بتوانیم از ظرفیت های موجود استفاده کنیم.

ضعف مهارت های ی و ارتباطی ما سبب می شود که این رویکردهای ی باعث شوند ما کلا از صحنه مدیریت فرهنگی به مرور حذف شویم. باید جریانات حزب اللهی، جوانانی که با یک دغدغه دینی وارد فضای فرهنگی کشور می شوند این را یاد بگیرند که چگونه با این جریان های ی تعامل برقرار کنند تا در نهایت امر بتوانند ضمن پایبندی شان به اصول و مبانی فرهنگی دینی و انقلابی در جهت اعتلای این فرهنگ خدمت کنند و گرنه اگر وارد حواشی ی شوند و نتوانند با مهارت لازم با این جریانات روبرو شوند به تبع، این گروه ها با توجه به اینکه آن جایگاه اقتدار سازمانی و نهادی را ندارند حذف خواهند شد و به مرور حضورشان کم رنگ می شود.



بد حجابی یک واقعیتِ مشهودِ ناپسند و نامقبولی است که جامعه ایرانی، امروزه به طور غیر قابل انکاری با آن دست به گریبان است. از آن جا که جامعه ایرانی جزیی از جامعه جهانی است و داد و ستد‌های فرهنگی غیرقابل کنترلی» میان شهروندان ایرانی با سایر نقاط جهان وجود دارد –به خصوص طی سال­های اخیر که فضای مجازی به صورت افسارگسیخته‌­ای توسعه پیدا کرده- حجاب امری بسیار پیچیده و دشوار، و نیازمند تصمیمات و ت­گذاری­‎های فرهنگی چندلایه است.

فارغ از اینکه در کشور ما متولیان فرهنگی و نهاد‌های مؤثر در فرهنگ تا چه اندازه به کار‌های دانش‌­بنیان و پژوهش­‌محور» در این رابطه مشغول‌­اند تا امیدوار باشیم در دهه‌­های آینده و در گام دوم انقلاب، در اجرا و تحقق حکم الهی حجاب» به نقطه امن و به سطح مطلوبی می­‌رسیم، اما آنچه که در این هیاهوی رسانه‌­ای راجع به برخورد نیروی انتظامی با هنجارشکنی و آسیب­‌های اجتماعی خصوصاً بدحجابی می‌­توان بیان کرد تایید نسبی» آن است. اصل این برخورد‌ها به دو جهت قابل توجیه و تایید است:

آن­‌گونه که دیدیم این برخورد‌ها باعث برانگیختن گفتمان فرهنگی حجاب» شده و مسئولین و متولیان فرهنگی را به همفکری عاجل و حرکت فعال»، و گروه‌­های فرهنگی کوچک مردمی را به اقدامات خودجوش» در این مساله پیچیده و دشوار رهنمون می‌­سازد. انبوه یادداشت­‌ها و مقالات له یا علیه، که در این مدت اخیر راجع به مبارزه انتظامی با بدحجابی تولید و منتشر شده است فی نفسه پدیده­ای مبارک و ستودنی است. با تغافل و غفلت از بدحجابی به عنوان یک مساله فرهنگی و یک آسیب اجتماعی به یقین هیچ برون‌­رفتی یافت نشده، و هیچ راه حلی تولید نخواهد شد و اذهان از جستن ریشه­‌ها، چگونگی از بین بردن­شان، و بررسی آثار و پیامد‌های بدحجابی، بی‌اثر و بی‌بار خواهند گشت.

بدحجابان عجیب و غریب و غیرعادی که به نظر عموم جامعه، بی‌چشم و رو، بی‌حیا، پررو، دریده، گستاخ، هتاک و در یک کلمه وقیح» تلقی می­‌شوند، پیشرُوان هنجارشکنی، منادیان ضد فرهنگ و مبلغان بی‌حجابی­‌اند و به قطع و یقین، کار فرهنگی برای تثبیت حجاب و نهادینه­‎کردن آن، علاوه بر اقدامات ایجابی و اثباتی»، نیازمند فعالیت‎­های سلبی و برخورد‌های قهری» نیز می‌­باشد. بنابراین نیروی انتظامی در برخورد با جریان ضد فرهنگ» نه تنها نباید ملامت و سرزنش شود، که باید از سوی مردم و مسئولین مورد تمجید و ستایش واقع گردد.

البته بیان این نکته ضروری است که در برخورد انتظامی و مبارزه سلبی و اقدامات قهری و جبری باید به عیوب، نواقص و آسیب­‌ها توجه جدی نمود؛ برخورد بی‌ضابطه و سلیقه‌­ای، حضور نیرو‌های انتظامی مرد در برخورد با ن بدحجاب، عدم توجه به شأن و کرامت انسان­ها در برخوردها، . بخشی از آن­هاست.

اما در این میان افرادی هستند که مبارزه حکومتی و انتظامی با پدیده بدحجابی را در قالب­‎های گوناگون، زیر سوال برده‎اند که به چند گروه تقسیم می­‌شوند:

افرادی که هیچ منطق و استدلالی بر مدعای خویش عرضه نمی­‌کنند و غرض آن‌ها تنها مقابله با حکومت و مسأله­‌دارکردن اقدامات اوست.

گروهی که معتقدند به جای برخورد با خطا‌ها باید به سراغ علت­ها و ریشه­‌ها» رفت. در مواجهه با چنین منطقی، این سوال مطرح خواهد شد که آیا این بدان معناست که با خطا‌های معلول نباید مبارزه و برخورد کرد؟ آیا باید سالیان طولانی صبر کرد تا علل از بین بروند؟ با این استدلال و استدلال‌­های مشابه می­‌توان بسیاری از جرائم نظیر سرقت را به حال خود رها نمود؛ چرا که آن‌ها نیز معلول یک سری علل­‌اند.

دیگر اینکه بدحجابی در عین اینکه می‎­تواند معلول باشد، می‎­تواند علت بسیاری از مفاسد اجتماعی و آسیب‌های اخلاقی و فرهنگی نیز باشد. اضافه بر آن، گاهی علت بدحجابی، علت بیرونی نیست بلکه ناشی از فساد درونی برخی افراد» یا عمد یا بدجنسی آنان می­‌باشد. به علاوه اینکه اصولاً به همان دلیلِ اراده آزادی» که انسان را از حیوان و جماد جدا نموده است، افراد مسئول رفتار‌های خود» هستند و نمی­‌توان علل و عواملی را علت تامه سوء رفتار آن‌ها دانست. بنابراین رفتار فعلی» آن‌ها باید ملاک توبیخ و تنبیه‌­شان قرار گیرد؛ همان‌گونه که موارد بسیاری از مجرمین را به دلیل فقر و رشد در خانواده فاسد و . تبرئه نکرده و حکم مجازات­شان را ملغی نمی­‌کنیم.

این دسته با نشر تصاویر صحنه­‌های اعتیاد، بیکاری، تکدی­‌گری، گرانی، . به کنایه چنین پدیده‌­هایی را گناه­تر» از بدحجابی اعلام می­‌کنند. باید از این جماعت پرسید که ملاک رتبه­‌بندی در گناه چیست؟ اگر ملاک، منابع دینی» است که با توجه به آن‌ها شاید بتوان گفت گناه غیبت، از بدحجابی و بسیاری از گناهان دیگر بیش­تر است. اگر ملاک، پیامد‌های اجتماعی» است، اگر نگوییم آثار شوم بدحجابی از گناهان دیگر بیش­تر نیست، کمتر هم نیست. بدحجابی وقیحانه و هنجارشکنانه» که مهم­ترین ویژگی‌­اش تحریک جنسی» جامعه است و همین هم مورد توجه پلیس است نه بدحجابی­‌های عادی که متأسفانه بخش زیادی از ن حتی ن پاکدامن و عفیف به دلایل ناموجهی همچون عادت، مُد، کم­‌توجهی به احکام شریعت، . گرفتار آن هستند، با زمینه‌­سازی اعمال خلاف عفت، بساط فروپاشی خانواده­‌ها» را فراهم می­‌آورد.

بنابراین بدحجابی یک تهدید جدی برای جامعه» و گناه بزرگی برای صاحبان آن است. بدحجابی وقیحانه»، نیروی انسانی جامعه را از نیرو‌های خلاق، ماهر، عالِم، مولّد، حساس نسبت به اوضاع ی و اجتماعی، به نیرو‌های فاسد، عاطل و لاابالی» تبدیل می‎­کند. اما گذشته از این­ها، بر فرض، بدحجابی گناه کوچکی باشد، بر اساس کدام قاعده و اصل باید گناهان کوچک را رها کرد و فقط به گناهان بزرگ پرداخت؟ آیا بهتر نیست گفته شود همان­گونه که با بدحجابی مبارزه می­‌شود با گناهان دیگر هم مبارزه شود؛ نه اینکه، چون به گناهان بزرگ رسیدگی نمی­‌شود، پس رسیدگی به گناهان کوچک نیز تعطیل شود؟

گروهی می­‌گویند در دنیای امروز نمی­‌توان با صحنه­‌های گناه، با رفتار‌های مجرمانه و اعمال خطا، برخورد‌های فیزیکی کرد. این افراد بر اساس چه نمونه­‌هایی چنین عباراتی را مطرح می­‌کنند؟ مثال­‎های نقضِ روشنِ فراوان، این جمله را رد می­‌کند. در همه جای دنیا با قتل، سرقت، رانت­خواری، . برخورد فیزیکی می­‌شود و حتی در کشور‌هایی، برخورد‌های فیزیکی سختی می­‌شود. در هیچ کجای دنیا برخورد‌های قهری و فیزیکی به امید کار‌های فرهنگی تعطیل نمی­‌شود.

افرادی جرم­‎بودن بدحجابی را محل سوال و تردید دانسته‎­اند. این در حالی است که اولاً در قوانین ما بدان تصریح شده است و دوماً از آن‎جایی که بدحجابی وقیحانه»، تعرّض به حقوق دیگران در برخورداری از محیط اخلاقی» و به دور از محرکات جنسی» است، به طور قطع و یقین یک جرم تلقّی می­‎شود.


 

 


 

 


 

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها